یادداشتی از امیر مرادی
کدام تصحیح دیوان حافظ را بخریم؟
20 مهر 1393
07:11 |
1 نظر
|
امتیاز:
4.92 با 13 رای
شهرستان ادب: امروز ۲۰ مهر سالروز بزرگداشت حافظ شیرازی بزرگ شاعر قرن هشتم هجری و مقبولترین شاعر پارسی زبان است. با توجه به تعدد و تنوع دیوانهای حافظی که در بازار کتاب موجود است و تصحیحهای مختلفی که از شعر این شاعر وجود دارد، برای خیلیها این پرسش مطرح است که اگر بخواهند دیوان حافظ را بخوانند یا بخرند، سراغ کدام تصحیح بروند؟ و اصلا این تصحیحها با هم تفاوت چندانی دارند یا نه؟ یا اصلا خود اصطلاح تصحیح به چه معناست؟ شاعر و پژوهشگر گرامی آقای امیر مرادی سعی کرده است در این یادداشت پاسخهای کاربردی و دقیقی را برای این پرسشها پیدا کند.
۱- تصحیح چیست؟
نگاشتههای امروزی ما که به چاپ میرسند جز اندکی و آن هم در مرحلۀ ویراستاری و حروفنگاری دچار تغییرات و تصرفات نمیشوند. اما وضعیت پیشینیان که ویراستاری و چاپ به شکل امروزی را نداشتهاند چگونه بوده است؟ باید گفت در گذشته بیشتر استنساخ و کتابت نسخههای خطی رواج داشته است. یعنی عدهای کارشان این بوده است که از روی نسخۀ اصلی نویسنده مینوشتهاند و عدهای دیگر از روی کاتبان اولیه و به همین ترتیب ادامه مییافته است تا اینکه اثر از خانهای به محلهای، از محلهای به شهری و از شهری به کشور و کشورهای دیگر تکثیر میشده است. این نسخهها دست به دست گشتهاند و تحت عنوان میراث ادبی، خود را به عصر حاضر رساندهاند.
در این گذر تاریخی، طبیعی است که بسیاری نسخهها به دلایل گوناگون از میان رفته باشند اما نکتۀ جالب اینجاست که آنها که از یک کتاب واحد باقی ماندهاند نیز هیچگاه یکسان نیستند. چرا؟ این عدم همسانیگاه از سهل انگاری کاتب سرچشمه میگیرد،گاه افاضۀ ادبی و تصرف در متنِ صاحبان نسخههاست و در موارد بسیاری هم اقتضائات سیاسی و اجتماعی دوران سبب این تغییراتند.
خلاصۀ مطلب این است که اکنون از هر کتابی که بگویید از یک تا دهها نسخه وجود دارد که در موارد بیش از یک نسخه، با یکدیگر اختلافاتی بعضاً فراوان دارند. برای خوانندۀ معمولی شاید چندان مهم نباشد که «کشتیشکستگان» باشند که میگویند: «ای باد شرطه برخیز» یا «کشتینشستگان»؛ اما هستند کسانی که عمر خود را پای دریافتن آن متنِ دقیقِ اصیلِ اولِ اولِ اول میگذارند. بله؛ مصححان.
تصحیح مجموعهای از روشها و معلومات است که هدف از به کار بستن آنها در مورد هر متن، به دست دادن متنی هر چه نزدیکتر به متن اصلی است که از زیر قلم نویسندۀ اصلی خارج شده است. تمام تلاش یک مصحح این است که به عنوان یک امانتدار، دخالتهای عمدی و سهوی کاتبان و خوانندگان و نسخهداران که متن را تغییر دادهاند، بزداید و با استفاده از معلوماتی که از زندگی، زبان، اندیشۀ نگارندۀ اثر و روزگار زیست وی دارد به متن پدیدآورندۀ اصلی نزدیک شود.
۲- چگونه تصحیح میکنند؟
در تصحیح سه عامل به طور همزمان تأثیرگذارند: مواد و منابع، شایستگی و اهلیت مصحح، شیوه و روش استدلالی کار. مواد و منابع یعنی اینکه مصحح باید در درجۀ اول همۀ نسخههای موجود و در درجۀ دوم همۀ نسخههای معتبر و اصل را بشناسد و بیابد. یک مصحح خوب باید کتابخانهها و خزائن مهم نسخ خطی داخل و خارج کشور خود را بشناسد و استفاده از فهارس نسخههای خطی را بلد باشد. گاهی این کتابخانههای رسمی نیز جوابگو نیستند و مصحح باید به دردسرهای فراوانی بیفتد؛ از جستجو در نقاط دورافتاده و پرسش نفر به نفر تا پرداخت مبالغ سنگین برای یک نسخۀ خطی چند صفحهای. توجه به سه اصل قدمت، اصالت و صحت در اساس قرار دادن نسخهها از موارد الزامی در تصحیح است.
مصحح به عنوان مسئول متن نهایی چاپشده نمیتواند هر کسی باشد. یک مصحح خوب بایستی به زبان و شیوۀ مرسوم عصر نگارش اثر و آثار دیگر نگارندگان متون تصحیح آشنا و به اطلاعات تاریخی و اجتماعی و ادبی گوناگون مجهز باشد و بتواند جابهجا، داشتههای خود را روی متن در دست بررسی پیاده کند.
در مورد شیوه و روش استدلالی کار تصحیح هم اجمالاً اشاره میشود که چهار شیوه در تصحیح مرسوم است: یکی تصحیح بر مبنای نسخۀ اساس، دودیگر تصحیح التقاطی، سهدیگر شیوۀ بینابین و بالأخره شیوۀ تصحیح قیاسی. در شیوۀ اول یک نسخه را اساس قرار میدهند و هرجا نقص، نادرستی و اشتباه محرزی وجود داشته باشد آن را به وسیلۀ نسخهای دیگر مرتفع میکنند. این شیوه در مواردی که یک نسخۀ برتری قابل ملاحظهای نسبت به سایر نسخهها داشته باشد کاربردی است. وقتی نسخههای موجود به یکدیگر نزدیکند، بایستی مصحح با اجتهادی عالمانه از میان نسخ موجود، ضبطی که به ذهن و زبان و موضوع نزدیکتر است برگزیند. این شیوه، تصحیح التقاطی نامیده میشود که در آن، اهلیت و شایستگی مصحح اهمیت بیشتری دارد. روش بیابین، چیزی میان دو روش مذکور است و وقتی کاربرد دارد که یکی از نسخهها نه آنچنان ممتاز است که اساس قرار گیرد و نه چنان است که همردۀ دیگر نسخ باشد. تفاوت اصلی این شیوه با شیوۀ اول در آن است که در روش بینابین، تعصب و پافشاری روی نسخۀ اساس کمتر است و تحقیق و جهد عالمانۀ شیوۀ دوم هم در آن دخیل است. شیوۀ قیاسی نیز تنها در مواردی کاربرد دارد که از اثری تنها یک نسخه موجود باشد. در این شیوه، پژوهشگر از قوۀ حدس و قیاس در تشخیص ضبطهای صحیح استفاده میکند. اینگونه از تصحیح محتاج دقت و ممارست بسیار بالاست و باید توجه داشت که با تصحیح ذوقی متفاوت است.
۳- چرا تصحیح دیوان حافظ سخت است؟
پس از مقدمهای طولانی که گذشت به سراغ دیوان حافظ میرویم. به اعتقاد بسیاری از محققان، تصحیح دیوان حافظ، بسیار دشوار است. این نکته وقتی مؤکد میشود که تمام کسانی که تا کنون تصحیحی از دیوان خواجۀ شیراز به دست دادهاند به دشواری و حتی نشدنی بودن تصحیح سرۀ نهایی دیوان او اذعان کردهاند. اما چرا؟ چرا تصحیح دیوان حافظ که به نسبت بسیاری از متون، آنچنان هم قدیمی نیست تا بدین اندازه دشوار است؟
در جواب باید گفت این روزها دیگر نمیشود کسی را پیدا کرد که به دقتنظر حافظ و تغییراتی که مدام در اشعار خویش ایجاد میکرده است شک داشته باشد. با یک محاسبۀ تقریبی (و با علم به اینکه حافظ قطعاً برخی اشعارش را از دسترس مردم دور نگه داشته است) بر اساس غزلهای موجود در دیوان حافظ، او ماهی یک غزل سروده است و این خود، حاکی از وسواس عجیب این شاعر بلندآوازه است. شهرت و محبوبیت حافظ در زمان حیات و ثبت جداگانۀ هر غزل یا مجموعهای از غزلهای وی توسط افراد متعدد سبب شده است که ویرایشهایی که حافظ در اشعار خود داده است هیچگاه به طور کامل و یا حتی نزدیک به کامل، در یک نسخه موجود نباشد و این کار را بسیار دشوار کرده است. اضافه کنید اقتضائات سیاسی و اجتماعی و خفقان قرن هشتم و اعتقاد به لسانالغیب بودن حافظ و انس عمیق با قرآن و آشنایی فراوان حافظ با موسیقی را و ببینید که هر یک تا چه حد میتوانند تصحیح دیوان حافظ را دشوار کنند.
۴- تصحیحهای دیوان حافظ
طی حدود دویست سال اخیر بیش از دویست دیوان حافظ به چاپ رسیده است که در صد سالۀ اول عمدتاً چاپها سنگی و عادی و غیر انتقادی است. در این دوره، نکات جالبی به چشم میخورد که از آن جمله است دیوانهای حافظی شامل ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ غزل!
صد سالۀ دوم تصحیح دیوان حافظ با تصحیح تحقیقی و انتقادی محمد قدسی، از عرفا و علمای شیراز آغاز میشود. تصحیح عبدالرحیم خلخالی (تصحیح بر اساس نسخۀ ملکی مکتوب به ۸۲۷ ق)، تصحیح حسین پژمان (بر اساس سه نسخۀ ناقص ۸۳۶، ۸۶۷ و ۸۹۳ ق)، تصحیح محمد قزوینی با همکاری قاسم غنی (بر مبنای ۱۸ نسخه و همان نسخۀ اساس خلخالی)، تصحیح ایرج افشار، تصحیحهای جلالی نائینی (سه مرتبه تصحیح گام به گام)، تصحیح رشید عیوضی (بر اساس هشت نسخۀ کامل کهن)، تصحیحات سهگانۀ پرویز ناتل خانلری، تصحیح عبدالعلی برومند، تصحیح سهیلی خوانساری، تصحیح هوشنگ ابتهاج (حافظ به سعی سایه)، تصحیح بهاءالدین خرمشاهی و تصحیح سلیم نیساری (در سه مرحله) از جمله مهمترین تصحیحاتی هستند که در صد سالۀ دوم دوران تصحیح حافظ به چاپ رسیدهاند.
مسلماً ارزش تمام این تصحیحات یکسان نیست و برخی از این کوششها، حتی اگر اکنون کماهمیت هستند، در حوزۀ روششناسی تصحیح دیوان حافظ در زمان خود بسیار راهبردی بودهاند.
۵- خب! کدام تصحیح دیوان حافظ را بخریم؟
«من دیوان حافظ ندارم، یا دارم و آنِ خودم نیست، یا اصلاً دارم و میخواهم بهترش را داشته باشم. کدام تصحیح دیوان حافظ را بخرم؟» این سؤالی است که ممکن است در ذهن بسیاری وجود داشته باشد. پاسخ به این سؤال دشوار و تا حدی مشمول اعمال سلیقه است اما در یک نگاه کلی، آنگونه که حافظشناسان اشاره دارند چهار تصحیح دیوان حافظ معتبرتر هستند. این چهار تصحیح عبارتند از: تصحیح قزوینی-غنی (۴۹۵ غزل)، تصحیح سوم خانلری (۴۸۶ غزل)، حافظ به سعی سایه (۴۸۴ غزل) و تصحیح سوم نیساری (۴۸۵ غزل). در ادامه به ویژگیهای هر یک از این چهار تصحیح اشارۀ کوتاهی میشود.
تصحیح قزوینی-غنی پرتیراژترین تصحیح دیوان حافظ است. معمولاً کسانی که قصد تحقیقی ندارند و صرفاً به دنبال دیوان حافظ میگردند این تصحیح از دیوان حافظ به تورشان خواهد خورد. این تصحیح به سفارش وزارت فرهنگ وقت و بین سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ به سامان رسیده و تا کنون نقد و نظرهای فراوان و مختلفی دربارۀ آن به رشتۀ تحریر درآمده است. این تصحیح شاید برخی دقتهای سه تصحیح دیگر را نداشته باشد اما تصحیح معتبری است. ضمن اینکه مقدمۀ این کتاب بسیار ارزشمند و در خور توجه است.
تصحیحات خانلری بر اساس ۱۴ نسخۀ خطی کهن باری در یک مجلد و باری دیگر دو مجلد به چاپ رسیده است که تصحیح دوجلدی آن (جلد دوم شامل شعرهای غیر غزل، مشکوکات و فرهنگ گزیدهای در شرح مشکلات شعر حافظ) که آخرین تصحیح از تصحیحات سهگانۀ خانلری است، سنجیدهتر و روشمندترین تصحیح اوست. در مورد این کتاب نیز شرحهای مختلفی که عمدتاً موافق هستند نگاشته شده است.
حافظ به سعی سایه، توسط هوشنگ ابتهاج شاعر و موسیقیشناس بلندپایۀ معاصر سامان یافته است؛ شاعری که بسیاری اعتقاد دارند هیچکس به اندازۀ او غزل حافظانه نسروده است. بهاءالدین خرمشاهی، صاحب کتاب حافظنامه، این تصحیح حافظ را کماشکالترین و سنجیدهترین تصحیح حافظ میداند. توجه به ۳۰ نسخۀ خطی از ویژگیهای ممتاز این تصحیح است؛ ضمن آنکه شاید مصححان حافظ، هیچ یک تا بدین اندازه شاعر نبودهاند، هرچند تصحیح حافظ توسط شاعر (از جمله توسط حسین پژمان) بیسابقه نیست.
سلیم نیساری، بیش از ۴۵ سال سابقۀ حافظپژوهی خود را در آخرین تصحیح خود (تصحیح کل دیوان حافظ) را به کار بسته است. نیساری پیش از تصحیح کل دیوان، دو بار اقدام به تصحیح غزلهای حافظ کرده است. همچنین در کتاب «مقدمهای بر تدوین غزلهای حافظ» توان نقادی و صلاحیت علمی خود را در نقد دقیق و علمی چندین تصحیح از جمله تصحیح قزوینی-غنی و خانلری نشان داده است. نیساری در تصحیح خود از ۴۸ نسخه بهره برده و با دقت و ظرافتی مثالزدنی و پس از چندین سال حافظپژوهی اقدام به چاپ کل دیوان کرده است.
این نوشته سعی بر آن داشت که پس از مقدمهای در باب تصحیح و دشواری تصحیح دیوان حافظ، گزارشی هرچند گزینشی از برخی تصحیحات دیوان حافظ داشته باشد. مطلب را با بیتی از حافظ با چهار تصحیح مختلف به پایان میبریم:
۱- چو رای عشق زدی با تو گفتمای بلبل
مکن که آن گل خندان به رای خویشتن است (قزوینی-غنی)
۲- چو رای عشق زدی با تو گفتمای بلبل
مکن که آن گل خودرو به رای خویشتن است (خانلری)
۳- چو رای عشق زدی با تو گفتمای بلبل
مکن که آن گل خندان برای خویشتن است (سایه)
۴- چو رای عشق زدی با تو گفتمای بلبل
مکن که آن گل خودرو برای خویشتن است (نیساری)
چهارشنبه, 27 اردیبهشت,1402