حاشا
/ رضا یزدانی
معرفی کتاب: چشمها فقط برای دیدناند؟
نه؛
چشمها همین دریچه های روشناند؟
نه؛
چشمها کتابهای قلب ماست
اشکها خطوط این کتابهاست
این خطوط گاه گاه
با دوات آه
روی صفحه نگاه ما نوشته میشوند
هرچه چشم دید، خواست دل
هرچه خواست دل، همان شدیم
گاه اهلی زمین و گاه اهلِ آسمان شدیم
آی چشمهای من حواستان کجاست؟
باز هم دل مرا
تا کجای شهر برده اید؟
باز هم دل مرا به دست که سپردهاید؟
آدمی به غیر اشک و آه چیست؟
آدمی به جز نگاه چیست؟