موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یک کتاب و یک شعر برای پیامبر

«نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی»

18 دی 1393 04:16 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.96 با 23 رای
«نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی»

شهرستان ادب: همزمان با هفته وحدت و ایام میلاد پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) خوب است کتاب شعری را با موضوع ستایش پیامبر بازبخوانیم.

«نعت حضرت رسول اکرم (ص) در شعر فارسی» کتابی است که توسط «سید ضیاءالدین دهشیری» تألیف شده است. همان‌طور که از نام این کتاب برمی آید، دهشیری مجموعه‌ای از اشعاری که در مدح حضرت پیامبر (ص) سروده شده است را، جمع آوری کرده است. این کتاب در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسیده است و در آن زمان، علامه جلال‎الدین همایی مقدمه‌‌ای بر این اثر نگاشت و پیشنهاد داد که اثری شامل مدایح حضرت امیرالمؤمنین نیز، جداگانه توسط آقای دهشیری نگاشته شود. ایشان این کتاب را آماده چاپ کرد، اما ظاهراً پس از فوت ایشان به چاپ نرسید.

مدایح این شاعران در وصف حضرت پیامبر (ص) در این کتاب آمده است:

«ادیب فراهانی، اوحدی، بهار، جامی، جمال الدین محمد اصفهانی، خاقانی، خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، سروش اصفهانی، سعدی، سلمان ساوجی، سنایی، صائب، صبا، صفیعلیشاه، عاشق اصفهانی، عراقی، عرفی شیرازی، عطار،فخرالدین اسعد گرگانی، کمالالدین اسماعیل، محتشم کاشانی، مشتاق اصفهانی، ناصر خسرو، نظامی، وصال شیرازی، هلالی، یغمای جندقی»


نعت حضرت رسول اکرم  در شعر فارسی


دهشیری، ضمن معرفی کوتاه هر شاعر، تعدادی از اشعار او در نعت پیامبر (ص) را آورده است و سپس کلمات و اصطلاحات شعر را توضیح داده است . برای مثال در خصوص صائب:

 

«صائب نامش سیدمحمدعلی، که سلسله نسبش به مولانا شمس الدین تبریزی محبوب معنوی مولوی می رسد بود... وی پس از رسیدن به سن رشد و تمیز به زیارت خانه‌ی خدا مشرف گردید و در طی سفر به خراسان و زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج (ع) قصیده‌ای بدین مقطع انشاد کرد:

لله الحمد که بعد از سفر حج، صائب

عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم

صائب در دربار شاه عباس ثانی لقب ملک الشعرایی یافت و در عهد سلطنت شاه سلیمان در سال 1081 روی از جهان برتافت. صائب در غزل و نیز قصیده و مثنوی بلیغ است و یکی از بزرگترین پیشوایان سبک معروف به هندی به شمار می‌رود و اکثرا ابیات او ضرب المثل شده است.»

شعری که می‎خوانید انتخاب دهشیری از شعر صائب است:

 

در مدح و منقبت حضرت رسول اکرم:

 

تا نگردیده است خورشید قیامت آشکار

مشت آبی زن به روی خود ز چشم اشکبار

 

در بیابان عدم، بی توشه رفتن مشکل است

در زمین چهره‌ی خود، دانه‌ی اشکی بکار

 

مزرع امّید را زین بیشتر نپسند خشک

بر رگ جان نشتری زن، قطره چندی ببار

 

از صراط مستقیم شرع، پا بیرون منه

تا توانی کرد فردا از صراط آسان گذر

 

دست زن در دامن شرع رسول هاشمی

ز آنکه بی این بادبان کشتی نیاید برکنار

 

باعث ایجاد عالم، احمد مرسل، که هست

آفرینش را به ذات بی مثالش افتخار

 

تا نیامد رایض* شرع تو در میدان خاک

سرکشی نگذاشت از سر ابلق لیل و نهار

 

بوسه‌ها بر دست خود زد خامه‌ی نقاش صنع

 تا شد از نقش تو لوح آفرینش کامکار

 

محو گردیدند از نور تو یک‌سر انبیا

ریزد انجم چون شود خورشید تابان آشکار

 

از جهان قانع به نان خشک گشتی وز کرم

نعمت روی زمین بر امتان کردی نثار

 

ماه را کردی به انگشت هلال آسا دو نیم

ملک معجز را مسخر ساختی ز این ذوالفقار

 

یا شفیع المذنبین، صائب ز مداحان توست

از سر لطف و کرم تقصیر او را درگذار



*رایض: رام کننده‌ی ستور، دست‌آموز


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی»
  • «نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: