موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یک صفحه خوب از یک رمان خوب | صفحه چهل‌وششم

«طغیان ملت بر ضد خودش» به روایت «ویکتور هوگو» | از کتاب «بینوایان»

26 آبان 1399 18:51 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
«طغیان ملت بر ضد خودش» به روایت «ویکتور هوگو» | از کتاب «بینوایان»

شهرستان ادب: کتاب «بینوایان» حماسۀ جمهوریت و گرفتن حق مردم از حاکمیت است – به نام علم و محض خاطر آینده -. با این حال وقتی «ویکتور هوگو» می‌خواهد از شورش در پاریس سخن بگوید، جنبۀ سهمناک آن را نشان می‌دهد و در مقدمۀ همان فصل زبان به گفتن حقایقی می‌گشاید که شنیدن و درک آن از تحمل عادی مردمان خارج است. این فقره از رمان چنان عمیق است که می‌توان بارها آن را خواند. باشد که گوش‌مان نیوشای دردناک‌ترین رازهای هستی شود، رازهایی که در خلال انقلابات مردمی رخ می‌دهد.

چهل‌وششمین صفحۀ ستون «یک صفحه خوب از رمان خوب» سایت شهرستان ادب را با صفحه‌ای از کتاب «بینوایان» اثر «ویکتور هوگو»، با ترجمۀ «حسینقلی مستعان» به‌روز می‌کنیم.

      دو قابل تذکارترین سنگری که یک ناظر دقیق بیماریهای اجتماعی بتواند ذکری از آن‌ها به میان آورد، به آن دوره از تاریخ که محل وقوع حوادث این کتاب است مربوط نیست. این دوسنگر، که هردو مظهر کاملی بودند، با دو منظرۀ مختلف، باوضعی وخیم و به هنگام شورش شوم ژوئن ۱۸۴۸، یعنی بزرگترین جنگ کوچه‌ها که تاریخ تاکنون دیده است، از زمین بیرون آمدند.

      گاه اتفاق میافتد، که برضد اصول نیز، برضد آزادی و مساوات و برادری نیز بر ضد رأى عام نیز، بر ضد حاکمیت همه‌کس نسبت به همه‌کس نیز، آن ناامید بزرگ، طبقۀ ذلیل، از قعر محنت‌هایش، بیزاری‌هایش، حرمان‌هایش، تب‌هایش، تنگدستیهایش، گندیدگیهایش، نادانیهایش و تاریکیهایش اعتراض می‌کند، و طبقۀ پست توده با ملت به نبرد میپردازد.

      گدایان به حقوق عمومی حمله‌ور میشوند و ازدحام اراذل بر ملت می‌شورد .

      اینگونه ایام، محنت انگیزند؛ زیرا که همیشه، در این اختلال نیز، تا اندازه‌یی پای حق در میان است، و در این جنگ تن به تن اثری از خودکشی هست؛ و این کلمات که ظاهراً صورت دشنام دارند، این کلمات: گدا، پست، ازدحام عوام، تودۀ اراذل، دریغا! این کلمات خطای کسانی را که حکومت می‌کنند بیشتر اثبات می‌‌کنند، تا خطای کسانی را که رنج می‌برند؛ گناه صاحبان امتیازات را بیشتر تا گناه مردم بی‌نصیب را.

      لكن ما هرگز این کلمات را بر زبان نمی‌آوریم جز با رنج و جز با احترام، زیرا که فلسفه هنگامی‌که امور و اعمال وابسته به این کلمات را غوررسی می‌کند، غالباً عظمت بسیار کنار بینوایی‌ها می‌بیند. «آتن» حکومتی بود که به دست ازدحام عوام تشکیل یافت؛ هلاندرا گدایان به وجود آوردند. تودۀ اراذل بیش از یکدفعه باعث نجات روم شد؛ و همان طبقۀ پست بود که دنبال عیسی مسیح افتاده بود.

      مرد متفکری نیست که بسیاری از اوقاتش را برای سیر در بدایع طبقات پایین به کار نبرده باشد.

      بی‌شك «سن ژروم» در فکر همين طبقۀ پست بود، در فكر همه این مردم فقیر، در فکر همه این بی‌سر و پایان، در فکر همه این بینوایان که از میان آنان چه بسا حواریان و شهیدان بیرون آمدند، بود، در آن موقع که می‌گفت: «ته شهر، قانون دنیا».

      به جان آمدن این طبقه که رنج می‌برد و خون می‌بارد، این شدت‌های بی‌رویه در اصول که اساس زندگی آنان است، این راه‌ها که خلاف جهت حق باز شده‌اند کودتاهای عمومی هستند و باید که نابود شوند. مرد درستکار در این راه فداکاری می‌کند، و به دلیل همان عشق که به این طبقه دارد با او رزم می‌دهد. اما همان‌دم که با او در زد و خورد است چقدر قابل عفوش می‌شمارد و هم در آن حال که با وی مقاومت میورزد چقدر تقدیسش میکند! این یکی از آن لحظات کمیاب است که آدمی در حال انجام دادن آنچه باید به انجام رساند، چیزی احساس میکند که عملش را باطل می‌سازد و تقریباً میخواهد از پیش رفتن بازش دارد؛ برابر این احساس پافشاری می‌کند، این پافشاری لازم است؛ اما وجدان راضیش غمگین است، و این ایفاء وظيفه يك دلفشردگی همراه دارد.

      ژوئن ۱۸۴۸، در گفتن این نکته عجله کنیم، يك موضوع جداگانه بود، که جای دادنش در فلسفۀ تاریخ ممتنع است . در قبال این دستور خارق‌العاده که در آن، هیجان مقدس «کار» هنگام مطالبۀ حقوقش احساس می‌شد، همه کلماتی که هم‌اکنون گفتیم باید محو شوند. جنگیدن با آن لازم بود و وظیفه به شمار میرفت زیرا که به جمهوریت حمله میکرد. اما اساساً ژوئن ۱۸۴۸ چه بود؟ يک طغیان ملت بود بر ضد خودش.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «طغیان ملت بر ضد خودش» به روایت «ویکتور هوگو» | از کتاب «بینوایان»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.