• به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژه نارسا؟ به کدام جلوه بجویمت، متعالیا و مقدسا! ... چه خوش است وقت موحّدان، به حدیث قدسی زلف تو چه خوش است صحبت دوستان، به صفای سایۀ این کسا ...
روحانیانی که دستی به شعر داشته باشند (چه علاقه به خواندن چه اشتیاق برای سرودن) از دیرباز در سرزمین ما کم نبودهاند. این افتخار ماست که هر دو رهبر معنوی و سیاسی ما پس از پیروزی انقلاب با مقولۀ شعر آشنایی جدی داشتند و دارند و خود شاعران زبردستی بودهاند. این برای ایرانیان افتخار است که مراجع شیعه تقریبا همگی با اسلوب سرایش شعر آشنا هستند و شعر سرودهاند (آیات عظام مکارم شیرازی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، مرحوم آیتالله بهجت، مرحوم آقاعلی صافی و...). همچنین این موضوع در میان عالمان عارف ما مثل آیتالله حسنزادۀ آملی نمود بیشتری دارد و شاید خیلی از ما دیوان ایشان را در خانه داشته باشیم. همچنین بسیاری از روحانیان و طلبههای جوان در جایگاههای مختلف به سرایش شعر مشغولند و «شعر حوزه» برای خود پدیده و سرفصلی است. اما اگر با نگاه نقادانه و بررسی ساختارگرایانه به این شعرها نگاه کنیم میبینیم شعر برای بیشترینۀ این عزیزان از حد تفنن فراتر نبوده است و از زیباییشناسی تقلید و تتبع آثار بزرگان ادبیات کهن پا پیش نگذاشته است. واقعا امام خمینی با آن قریحۀ عرفانی خاص و تسلطش به متون ادبی و عرفانی و نیز رهبر انقلاب با چنین درک ساختارنگرانه که از شعر و حتی شعر معاصر دارند استثنا هستند. در بین بسیاری از حضرات طلبه و روحانی شعر هم جزو هنرها و فنونی است که خوب است یک روحانی و یک مبلغ به آن مسلط باشد، و گویا با کمترین تلاش این مهم محقق میشود. زینرو در نتیجه شاهدیم شعر حوزه شعر غنی، شاخص، متمایز و حتی مفیدی برای جامعه و خود حوزه نیست. پیرمردها و معمرین حوزه اگر شعر میگفتند به اقتفای سنت شعر عرفانی و مذهبی گذشته میگفتند؛ طلبههای جوان هم اگر شعر میگویند در بهترین حالت زیر مجموعۀ شعر هیئت و شعر آیینی قرار میگیرند و خلاصه چیزی به نام شعر حوزه و شعری که گویای یک زیستجهان معنوی و روحانی باشد قابل شناسایی نیست. این میان زکریا اخلاقی یک استثنا، یک شاخص و یک تجربۀ موفق برای الگو گرفتن است. اما این الگوگیری هم نباید مبتنی بر ظواهر شعر اخلاقی باشد. دیدهایم شعر روحانیانی را که به تقلید از اخلاقی سرودهاند و یا حتی شعر روحانیانی که مقاله هم در نقد و بررسی شعر اخلاقی نوشتهاند. تفاوت از زمین تا آسمان است. اولین درس زکریا اخلاقی به روحانیان شاعر و شاعران روحانی این است که شعر یعنی توجه به زیباییآفرینی در شکل و ساختار، نه لزوما قصد قربت! همین که اخلاقی سپهری را خوب خوانده و خوب فهمیده، درس مهمی است در این زمینه. درس دوم زکریا اخلاقی به روحانیان علاقهمند به سرایش این است که برای شعر معنوی و عرفانی گفتن؛ استفاده از اصطلاحات درسی حوزوی و دینی ارزشی ندارد، وقتی روحانی (روحانیِ شاعر) خلوت معنوی و خلوت شاعرانه نداشته باشد. نه: مانیفست شعر عرفانی امروز معتقدم با توجه به غزلهای عرفانی استاد زکریا اخلاقی میتوان به مانیفست و تعریف شعر عرفانی امروز رسید. امروز اکثر شاعران دستی هم به سرایش شعر عرفانی دارند اما این دستها عموما در اتخاذ معنای یکی از سه واژۀ «شعر»، «عرفان» و «امروز» لرزانند. یا مشکل ساختاری و هنری دارند و از شعریت به دورند (با این توجیه که شعر اگر موضوعش عرفانی شد طبق سنت قدما هرچه باشد زیباست!) یا با موضوع عرفان بیگانهاند (چه اینکه امروز هرکسی خود را عارف میداند و عرفان نه نیاز به صفا و سلوک عملی دارد نه دانش و معرفت نظری!) یا متعلق به امروز نیستند (و اسیر سنتهای دیرین شعر عرفانی و اصطلاحی گذشتهاند). اما ما در غزلهای زکریا اخلاقی هم شعریت و توجه به ارزشهای ساختای و هنری و نوآوری را میبینیم، هم درک و دریافتی دقیق از عرفان عملی (و نه اصطلاحی و ادا اطواری) و هم درک و دریافتی از جهان امروز و جهان مدرن. سنایی و مولوی و عطار هرگز مانند زکریا اخلاقی چنین شعر عرفانی مدرنی نگفتهاند؛ اما اگر در چنین روزگاری میزیستند حتما شعر امروز را میگفتند نه شعر قرن پنج و شش و هفت را. پس از زکریا اخلاقی، شاعران توانای دیگری از جمله دکتر علیرضا قزوه و دکتر قربان ولیئی با مجموعههای خوبی مثل «صبح بنارس» و «ترنم داودی سکوت» به طور جدی وارد حیطۀ «شعر عرفانی امروز» و غزل عرفانی شدند و سعی کردند از کلیشههای رایج و پوسیدۀ شعر عرفانی گذشته و دور شوند؛ اما به نظرم هنوز که هنوز است غزل زکریا اخلاقی در این موضوع بیرقیب و شاخص است و روایتگر تام تجربۀ عرفانی در جهان امروز و زندگی مدرن. ده: «ای بلوغ شاخهها در اشتهای ما تصرف کن». آمین.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز