شهرستان ادب: پروندۀ «برای سپهبد سلیمانی» در سایت شهرستان ادب را با دو شعر از آقای حسن صنوبری در سوگ این سردار شهید بهروز میکنیم:
امروز روز مرحمت نیست امروز روز انتقام است
خشمی که پنهان بود، امروز، شمشیر بیرون از نیام است
تا چند ساعت وقت دارید، در سوگ این دریا بگریید
تا چند ساعت بعد دیگر هم خنده هم گریه حرام است
تا چند دور و دیر باشیم؟ وقت است تا شمشیر باشیم
ماندن برای زخم سم است، گریه برای مرد دام است
ایرانیا! از خواب برخیز، با خویش _با این خواب_ بستیز
خاک عزا را بر سرت ریز، در کوچه بنگر ازدحام است
خوش بود خوابت با ظریفان، اینت بهای خواب، بنگر:
خورشید را کشتند، آری، بار دگر آغاز شام است
تنهاست ایران، آه از ایران، تنهاست انسان، آه از انسان
وقتی که رنجش جاودانیست، وقتی نشاطش بیدوام است
ایران من! این رستم توست، در خونتپیده، رنجدیده
این کشتۀ دور از وطن، آه، فرزند پاک زال و سام است
این یوسف زیبای من بود، که گرگها او را دریدند
هنگامۀ خشم است ای دل! فرصت برای غم تمام است
نه وقت اشک و سوگواریست، نه وقت صلح و سازگاری
خون، خون، فقط خون شاید اینبار، بر داغ این خون التیام است
ما نه سیاه و نه سپیدیم، آغشته با خون شهیدیم
ما پرچم سرخیم یاران! امروز روز انتقام است
***
آی مردان خدا! یا لثارات الحسین
عاشقان کربلا! یا لثارات الحسین
آی سیلیخوردگان! زندگان و مردگان!
وقت طوفان شد، هلا! یا لثارات الحسین
بغضهای ناتمام! تشنگان انتقام!
گریههای بیصدا! یا لثارات الحسین
مردو زن! خرد و کلان! زمرۀ پیر و جوان!
اهل شهر و روستا! یا لثارات الحسین
ما غریبانیم، آه! ما یتیمانیم، آه!
در هجوم ابتلا، یا لثارات الحسین
در نبرد خیر و شر، کشته شد بار دگر
نور چشم مصطفی، یا لثارات الحسین
باز عباس علی، آن علمدار ولی
دستهایش شد جدا، یا لثارات الحسین
باز هم پورحسن، قاسمِ گلپیرهن
اربا اربا شد فدا، یا لثارات الحسین
رستمِ جنگآورم، باز سوی کشورم
آمده خونینردا، یا لثارات الحسین
میرِ هنگ و ارتشم، پهلوانم، آرشم
تیر و جان کرده رها، یا لثارات الحسین
باز آمد شرزهشیر، آن سیاووش دلیر
از میان شعلهها، یا لثارات الحسین
چند دم از غم زنم؟ چند غمگین دم زنم؟
اینچنین در انزوا، یا لثارات الحسین
وقت پیکار است، هان! داغ سردار است هان!
ای دلیران! الصلا! یا لثارات الحسین!
موسمِ خونخواهی است، هر که با ما راهی است
یاعلی مرتضی! یا لثارات الحسین!