موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب

در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم

11 اسفند 1397 21:41 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
این هفته در بیست و دومین مطلب «در اخبار نبشته است»، خبرهایی داریم از درگذشت عضو برجسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، خاطره نویسنده خارج‌نشین از یکی از شخصیت‌های سیاسی داخلی، منبع الهام عجیب نویسنده بزرگ، رمانی اتریشی درباره مقام‌پرستی رهبران اروپایی و درگذشت فیلم‌نامه‌نویس مشهور آثار طنز. از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید:


1 هفته گذشته یکی دیگر از خادمان فرهنگ و زبان فارسی رخ در نقاب خاک کشید: یدالله ثمره از برجسته‌ترین زبانشناسان ایرانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و اولین رییس انجمن زبانشناسی ایران، در سن ۸۲ سالگی درگذشت. ثمره که به سال ۱۳۱۱، در شهر کرمان زاده شده بود در حوزه آواشناسی و واج‌شناسی تخصص داشت. او چندین کتاب در زمینه آموزش زبان فارسی تالیف کرده‌ است. 
علی‌اشرف صادقی، عضو فرهنگستان درباره اهمیت استاد ثمره گفته است:«یدالله ثمره سال‌های سال در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد. ایشان تا همین ده پانزده سال پیش و قبل از بازنشستگی هم این کار را ادامه داد.» وی می‌افزاید: «او دو کتاب آموزش زبان فارسی برای خارجی‌ها نیز نوشت که "آزفا"‌ نام دارد. این کتاب‌ها تا سال‌ها به علاقه‌مندان زبان فارسی درس داده می‌شد و کتاب خوبی برای آموزش زبان بود.» 
صادقی که از دوستان قدیمی ثمره بوده است، همچنین می‌گوید: «زنده‌یاد ثمره بعد از بازنشستگی از دانشگاه تهران مشکل ستون فقرات پیدا کرد و در این دو، سه سال اخیر مشکلات حرکتی باعث شده بود تا با ویلچیر حرکت کند.»


2 هفته گذشته، مطلبی از یکی از نویسندگان خارج‌نشین در خبرگزاری‌ها منتشر شد که روایت دیدار او با دادستان انقلاب در دهه هفتاد بود. راوی این خاطره، عباس معروفی است و در این متن که با جزییات فراوان ذکر شده است، تصویر جالبی از آقای رییسی به دست می‌دهد که ذکر بخش‌هایی از آن خالی از لطف نیست: معروفی ابتدا شرح می‌دهد که برای حل مشکل توقیف مجله "گردون" به دیدار آقای رییسی رفته است. بعد توضیح می‌دهد که «آخوند پیری آن‌جا بود که به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رییسی قبول نکرد. [بعد نوبت به معروفی می‌رسد و رییسی] گفت: "بفرمایید!" خودم را معرفی کردم، [...] رییسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت:"خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟" [و معروفی مشکل خود را شرح می‌دهد.]

به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.» اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.» سیصد تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسند؟ امکانش هست فوری کلیه گردون‌ها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟» گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره یک تا بیست را به دستش دادم و خداحافظی کردم...»


3 یافتن سوژه برای نوشتن داستان، یکی از دغدغه‌های همیشگی قصه‌نویسان بوده است. در این میان، جان گریشام نویسنده مشهور، روشی خاص خود دارد که در ادامه به آن می‌رسیم. او در رشته حقوق تحصیل کرده است و اکثر رمان‌هایش نیز با حال و هوای رشته تحصیلی‌اش نوشته می‌شوند. خود او نیز چند سالی در رشته وکالت کار کرد ولی بعد به طور تمام وقت نویسندگی را انتخاب کرد. رمان‌های گریشام به بسیاری از زبان‌های زنده دنیا ترجمه و بیشتر کتاب‌هایش به فارسی هم ترجمه شده‌اند. از اکثر کتاب‌های وی یک نسخه سینمایی نیز ساخته شده ‌است. 
گریشام به تازگی در اظهارنظری گفته است یکی از چیزهایی که به خواندنش علاقه دارد آگهی ترحیم است که یکی از منابع اصلی الهام‌بخش در نوشتن داستان‌هایش است. او می‌گوید: «هر روز در آگهی‌های ترحیم روزنامه نیویورک تایمز به دنبال سوژه کتاب‌هایم هستم. خیلی وقت‌ها مطالب این آگهی‌ها را مطالعه می‌کنم و ایده‌های جدیدی برای نوشتن می‌گیرم. مثلاً برای نوشته کتاب "مرد معصوم" از یک آگهی ایده گرفتم که مرگ مردی به نام رون ویلیامسون را اطلاع می‌داد که بی‌گناه اعدام شده بود.» 
گریشام می‌افزاید: «ویلیامسون هم سن من بود و شرایط خانوادگیش نیز شبیه من بود. در بعضی از آگهی‌های ترحیم نیویورک تایمز داستان‌های واقعی بسیار ارزشمندی نوشته می‌شوند که هرگز به گوش‌تان نخورده است. من همیشه برای نوشتن رمان به این آگهی‌ها نگاه می‌کنم.»


4 نویسنده مشهور اتریشی، رمانی پرفروش درباره اروپا و فرصت‌طلبی رهبران آن نوشته است و جنجال زیادی آفریده است. رابرت مِناسه در کتاب تازه خود با عنوان «پایتخت»، به شهر بروکسل می‌پردازد که محل استقرار اتحادیه اروپاست. این رمان به نوشته مطبوعات بین‌المللی، در حقیقت «هجویه‌ای است علیه فرصت‌طلبی و مقام‌پرستی و نیز رواج کاغذبازی نزد رهبران اروپا.» به نوشته روزنامه‌های غربی، «مناسه تصویری نگران‌کننده از آینده اروپا در این رمان نشان می‌دهد.»
روزنامه لوموند شیوه نگارش «پایتخت» را شبیه داستان‌های پلیسی توصیف کرده است و آن را «نقیضه‌ای بر رمز داوینچی» نامیده است. اما ابتدای رمان با تصویر هجوآمیز و خنده‌دار آغاز می‌شود: خوکی در خیابان‌های بروکسل سرگردان است و آزادانه می‌چرخد. مردم هراسان و وحشت‌زده به این حیوان می‌نگرند. اومانیته نیز با اشاره به تصویر این خوک، که شاید اشاره‌ای به شهوت‌پرستی رهبران اتحادیه اروپایی باشد نوشته است: «همان‌طور که نمی‌دانیم آیا تصویر این خوک حقیقی است یا خیالی، نمی‌دانیم که آیا بروکسل که دژ اتحادیه اروپاست، چیزی جز رویایی بربادرفته نیست؟»
روبرت مناسه، در 1954 در وین زاده شده است. این رمان‌نویس در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده است. مدت‌ها به ترجمه ادبیات مشغول بود تا این‌که نخستین رمان خود با عنوان «بال‌های سنگی» را در 1991 نوشت. او از آن زمان چندین رمان منتشر کرده است که غالباً به موضوعاتی نظیر تنهایی انسان و ازخودبیگانگی بشر در روابط امروزی می‌پردازد. «پایتخت» آخرین رمان اوست.


5 از رمان «پایتخت» گفتیم، و حالا خبری تلخ درباره «پایتخت» دیگری که همه می‌شناسیم. حتما شما هم آخر هفته گذشته، شنیدید که یکی از فیلم‌نامه‌نویسان برجسته آثار طنز، ناباورانه درگذشت. منظورمان خشایار الوند، فیلم‌نامه‌نویس مجموعه‌های تلویزیونی محبوب است. او برادر سیروس الوند بود و نویسنده اغلب مجموعه‌های طنز به کارگردانی مهران مدیری و سیروس مقدم بوده است، از «شب‌های برره» گرفته تا «مرد هزارچهره» و «قهوه تلخ» و نیز فصل‌های مختلف مجموعه «پایتخت» که در سال‌های گذشته به ایام نوروز رنگ و بوی دیگری داده بود. و حالا قلب نویسنده همین مجموعه در آستانه نوروز از تپش ایستاد. الوند در هنگام مرگ تنها 51 سال داشت. 
علی‌رضا خمسه درباره مرگ الوند نوشته است: «باورنکردنی و دهشتناک بود، مگر ممکن است انسانی سرشار از شور و سرور، زندگی و امید، انرژی و خلاقیت به ناگهان تمام شود؟ نه، ممکن نیست یک‌باره همه چیز به پایان برسد، مگر باور کنیم حقیقت تلخ مرگ را که سایه به سایه دنبال زندگی است و هر آن به هیچ نشانه‌ای ممکن است آن را به تمامی بنوشد. به گونه‌ای که زندگی به کوتاهی یک آه به نظر برسد... آه که خشایار چه کوتاه زیست و چه بلند پرواز کرد!»
 

مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته ایبنا، خبرآنلاین، ایسنا، اومانیته، لوموند، گاردین، پیج‌سیکس و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره بیست و دوم
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.