شهرستان ادب: این هفته در سی و یکمین مطلب «در اخبار نبشته است»، خبرهایی داریم از حذف نام نویسنده زن سیاه در تلویزیون بیبیسی، دروغ بریتانیاییها درباره مطالعه کتاب، بازگشت هویت میلان کوندرا، جایزه جلال آلاحمد و اوضاع زبان فارسی در پاکستان. از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید:
1 بیبیسی نام نخستین برنده سیاهپوست زن تاریخ بوکر را حذف کرد و از او با عنوان «یک زن دیگر» نام برد. برناردین اواریستو، نویسندهای با اصلیت نیجریهای امسال در کنار مارگارت آتوود نویسنده سرشناس کانادایی برنده این جایزه معتبر ادبی شد اما مجری تلویزیون بیبیسی هنگام اشاره به این خبر، نام او را حذف کرد و گفت که آتوود و "یک نویسنده دیگر" امسال بوکر را به خانه بردهاند. اواریستو که بابت کتاب «دختر، زن، دیگر» به این موفقیت رسیده بود در صفحه خود به حذف نامش اعتراض کرد: «چقدر سریع و راحت نام مرا از تاریخ حذف کردند، من که نخستین زن سیاهپوست برنده این جایزه بودم. دوستان، این همان چیزی است که ما همواره با آن مواجه بودهایم.» نویسندگان بسیاری با اواریستو اظهار همدلی و حمایت کردهاند و رفتار بیبیسی را "ترسناک" و "آسیبزننده" خواندهاند. یک نویسنده نیز گفته است که از ابتدا نباید جایزه بوکر میان دو نفر تقسیم میشد و باید تنها به اواریستو میرسید چون او نخستین نویسنده زن سیاه بود که به این جایزه دست مییافت و با این کار، از اهمیت این اتفاق تاریخی کاسته شد. کتاب «دختر، زن، دیگر» ماجرای زندگی دوازده زن را روایت میکند که اغلب آنها سیاهپوست هستند. اواریستو یکی از دلایل نگارش این رمان را «خشم خود بابت غیاب زنان سیاه در ادبیات بریتانیا» ذکر کرده بود. 2 دوستداران ادبیات حتماً کسانی را دیدهاند که به دروغ اظهار میکنند که فلان کتاب مهم ادبی را خواندهاند. این مساله در بریتانیا نیز شیوع فراوانی دارد: مطابق یک نظرسنجی که به تازگی انجام شده است، مردم این کشور به دروغ میگویند کتابی را خواندهاند چون میخواهند «فرهیخته به نظر برسند!» این نظرسنجی را شبکه معتبر اسکای آرتس انجام داده است که تلویزیون تخصصی هنری است. این نظرسنجی با شرکت دو هزار نفر انجام شده است. بیش از نیمی از این افراد پذیرفتهاند که به دروغ مدعی شدهاند کتابی را از ابتدا تا انتها خواندهاند، در صدر کتابهای دروغین نیز این عنوانهای مشهور کلاسیک قرار گرفتهاند: «کشتن مرغ مقلد» به قلم هارپر لی، «1984» نوشته جورج اوروِل، «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی، و «ادیسه» نوشته جیمز جویس. 31% گفتهاند که دلیل دروغشان این بوده است که میخواستهاند "باهوشتر" به نظر بیایند، و 37% گفتهاند که فقط میخواستهاند در بحث پیرامون آن کتاب شرکت کنند. شرکتکنندگان همچنین اذعان داشتهاند که برخی کتابهای مشهور را در قفسه خود قرار دادهاند تا «فرهیختهتر» به نظر برسند، عدهای حتی نقلقولهایی از این کتابها را به حافظه سپردهاند تا در مواقع لازم از آن بهره گیرند! ضمن آنکه از هر ده نفر یک نفر کتابی «روشنفکرانه» را در دست گرفته است و عکسی از آن را در شبکههای اجتماعی گذاشتهاند و البته هرگز نیز دوباره به آن کتاب دست نزدهاند! 3 سال 1975 میلادی میلان کوندرا همراه با همسرش از چکسلواکی رفت. او میخواست مدت کوتاهی در یک دانشگاهی فرانسوی تدریس کند و سپس به زادگاهش بازگردد اما در آنجا ماندگار شد. چهار سال بود حکومت کمونیستی چکسلواکی شهروندی کشور را از کوندرا گرفت. حالا پس از چهل سال، نویسنده برجسته چک دوباره شهروند این کشور شده است. کارت ملی او را سفیر چک در فرانسه شخصاً به خانه رماننویس برد و در یک مراسم خصوصی به او تقدیم کرد. سفیر این لحظه را «بسیار هیجانانگیز» نامید و البته توضیح داد که این اقدامی نمادین بوده است چون نویسنده نود ساله هرگز از کشور زادگاه خود دل نبرید، حتی وقتی در تبعید روزگار میگذراند: «او هویت و عقاید خود را همیشه حفظ کرد و همواره فردی اهل چک باقی ماند. او با کشور خود پیوند بسیاری دارد و به رخدادهای کشورش علاقه زیادی نشان میدهد.» با این حال کوندرا درباره این موضوع حرفی نزده است تا مشخص شود که آیا او نیز به اندازه سفیر مشتاق است یا نه. مدتی قبل نخستوزیر دولت جمهوری چک که برای حضور در آیین یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول به فرانسه سفر کرده بود، در پاریس به دیدار کوندرا و همسرش ورا رفت. آندری بابیش جزییات این دیدار را چنین روایت کرد: «اخیراً تجربهای فراموشنشدنی داشتم. میلان کوندرا، یکی از مشهورترین نویسندگان جهان که هفده رمان او به چهل و چهار زبان ترجمه شده، من و همسرم را به خانهاش دعوت کرد. این دیدار برای من افتخاری بزرگ بود. ما آنها را به جمهوری چک دعوت کردیم، آنها بیست و دو سال است که به کشورشان برنگشتهاند و گمان میکنم آنها لیاقت دارند که دوباره شهروند چک شوند.» 4 جایزه جلال که در سالهای اخیر بحثهای زیادی میان اهالی ادبیات آفریده است و در پویایی فضای ادبی کشورمان نقش داشته است، در هفته گذشته به ایستگاه دوازدهم رسید و برندگان خود را شناخت. آیین پایانی جایزه ادبی جلال آلاحمد روز ۲۳ آذرماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار قلم کتابخانه ملی ایران برگزار شد. بدین ترتیب در بخش رمان و داستان بلند هیئت دوران کتاب «دور زدن در خیابان یکطرفه» نوشته محمدرضا مرزوقی و کتاب «وضعیت بیعاری» به قلم حامد جلالی را شایسته تقدیر معرفی کردند. در بخش «نقد ادبی» دو کتاب برگزیده و یک کتاب شایسته تقدیر شدند؛ کتابهای «نظریه و نقد ادبی» اثر حسین پاینده و «بومیسازی رئالیزم جادویی» اثر محمد و محسن حنیف به طور مشترک به عنوان اثر برگزیده این بخش انتخاب و معرفی شدند. همچنین کتاب «درباره مانایی و مینایی» از احمد شاکری به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد. در بخش داستان کوتاه هم هیچ کتابی برنده جایزه نشد و کتاب «افتاده بودیم در گردنه حیران» نوشته حسین لعلبذری شایسته تقدیر دانسته شد. در بخش مستندنگاری داوران کتاب «قطارباز» نوشته احسان نوروزی شایسته تقدیر شناخته شد و کتاب «نقاشی قهوهخانه» اثر محسن کاظمی جایزه ویژه را به دست آورد. 5 زبان فارسی در کشور همسایه ما پاکستان همواره جایگاه رفیعی داشته است اما یک استاد دانشگاه در این کشور از شرایط جدید گلایههایی دارد. علی کمیل قزلباش، استاد زبان و ادبیات فارسی و اردو در دانشگاههای پاکستان مقطع دکتری را در دانشگاه تهران خوانده است. او توضیح داده است که علاوه بر «ادبیات، روش تحقیق و مطالعه کتاب و حتی روش تدریس»، شیوه «برخورد استاد و شاگرد، چگونگی راهنمایی شاگرد و...» را نیز در دانشگاه تهران آموخته است. قزلباش از محضر استادانی چون اسماعیل حاکمی، پورنامداریان، مظاهر مصفا، امیربانو کریمی، ژاله آموزگار، حمیرا زمردی، و ابوالقاسمی تا محمدرضا شفیعیکدکنی و نیز جلیل تجلیل و قیصر امینپور کسب دانش کرده است. این استاد دانشگاه که حالا 52 ساله است، بارها از عشق خود به زبان فارسی گفته است و تأکید میکند که شعر امروز اردو نیز پر است از واژگان فارسی و وجود آنها موجب «شیرینی این اشعار شده است.» قزلباش از اوضاع امروز زبان فارسی در پاکستان راضی نیست و از بیتوجهیها گلایه دارد. به گفته این استاد دانشگاه بسیاری از کرسیهای زبان فارسی در پاکستان یا تعطیل شده است، یا به حال خود رها شده است، و توصیه میکند که مراکز دیپلماتیک فعال شوند و فکری به حال این وضعیت کنند، بخصوص که مردم این کشور علاقه فراوانی به زبان فارسی دارند. به گفته او در سالهای اخیر کمتر همایشی در ایران برگزار میشود که استادان و دانشجویان ادبیات فارسی بتوانند در آنها شرکت کنند: «قبلا گاهی پیش میآمد که سالی دو یا سه بار برای شرکت در کنفرانس یا همایش به ایران میرفتیم، اما الان سالیان سال یک بار هم اتفاق نمیافتد.» مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته خبرگزاری مهر، ایبنا، گاردین، ایندیپندنت، و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز