شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ قدس: حجت الاسلام محمدمهدی خانمحمدی از جمله شاعران طلبه است که بعد از چندسال نوشتن، اولین مجموعهشعر خود را با نام «هیاهو» وارد بازار نشر کرده است. مجموعهشعر هیاهو بهتازگی توسط نشر شهرستان ادب منتشر و در نمایشگاه کتاب تهران به مخاطبان عرضه شده است. با این شاعر جوان درباره شعرهای «هیاهو» و مسیر شعرش به صحبت نشستیم که در ادامه میخوانید.
ابتدا کمی درباره «هیاهو» توضیح بدهید. شعرها در چه قالبی هستند و به لحاظ مضمونی چه شعرهایی در آن هستند؟
کتاب «هیاهو» چند بخش دارد؛ بخش اول کتاب بیشتر حاوی شعرهای حدیث نفس و توحیدی است و چند غزل با این مضامین. بعد از بخش اول، که به نوعی تحمیدیه و به سبک کتاب شعر قدماست، وارد شعرهای عاشقانه میشویم و بعد هم شعرهای اعتراضی و اجتماعی قرار دارند. درنهایت هم شعرهای آیینی قرار گرفتهاند که شاید جدیترین بخش کتاب، حداقل از سمت خودم، باشد. ولی حجم این بخش ها خیلی زیاد نیست؛ یعنی اینطور نیست که در هر بخش مثلاً بیست سی تا شعر داشته باشم. کل کتاب 72 صفحه است. اضافه بر غزلهایی که در بخشهای اول بود، پنج شش رباعی هم در آخر کتاب است. شاید بتوان گفت این کتاب بهنوعی کارنامۀ شاعری من از سال 89 به بعد باشد. برای همین چکیدۀ تلاشهایم در ساحتهای مختلف در کنار هم قرار گرفتهاند و هیاهو را ساختهاند.
چند شعر را کنار گذاشتید تا به شعرهای این کتاب برسید؟
از سال 89 تا سال 98 حدود 90 شعر بود. ابتدا این 90 تا شعر را پیش سعید بیابانکی بردم و نظر ایشان را خواستم. آقای بیابانکی تعدادی که به نظرشان خوب بودند را علامت زدند. با محمدجواد شرافت و حسن بیاتانی هم روی شعرها صحبت کردیم و گلچینی از همان 90 تا را کنار گذاشتیم. بعد از این مراحل خودم نشستم و شعرهایی که انتخاب شده بودند را بالا و پایین کردم. تصمیم نهایی را خودم میگرفتم که کدام شعر را انتخاب کنم و کدام را بیرون بگذارم. شاید شعرهایی بود که دوستان خط زده بودند، ولی درنهایت در کتاب قرار دادم و یا شعری که دوستان انتخاب کرده بودند، اما من بنا بر نکاتی کنار گذاشتم.
غیر از این دوستان مؤسسۀ شهرستان ادب روی شعرها پیشنهادهایی داشتند که سعی کردم آن ها را اصلاح کنم. ولی هدف من از جمعآوری این کتاب صرف خوب بودن آن نبود؛ دنبال این نبودم که یک مجموعۀ قوی و یکدست به لحاظ ادبی کار کنم. بلکه میخواستم در کنار شعرهای جدیتر، آثاری هم باشد که برای مخاطب جذاب و خواندنی باشد. مثلاً شعر شهید آوینی به این جهت در مجموعه قرار گرفت که هم سوژۀ آن خاص بود و هم اینکه در فضای مجازی خیلی مطرح شده بود و مخاطب به آن اقبال نشان داده بود. اگرچه همین شعر به لحاظ تکنیکی شاید خیلی خوب نباشد و اشکالهای زیادی هم داشته باشد.
درمجموع آنچه که مهم بود، خستهکننده نبودن کتاب بود. نمیخواستم یک مجموعهشعر خوبِ خستهکننده داشته باشم؛ برای همین سعی کردم با انتخاب شعرها کتاب را متنوع و جذابتر کنم.
خودتان فکر میکنید در شعر تحتتأثیر چه نگاهی هستید و کتاب هیاهو در چه مسیری حرکت میکند؟
به دلیل اینکه مدتی است بیدل میخوانم و علاقۀ زیادی به بیدل دارم، بعضی از شعرهای کتاب هیاهو تحتتأثیر نگاه فکری و زبانی بیدل است. اگرچه در سبک هندی ارتباط افقی مهمتر از ارتباط عمودی غزل است، من تلاش کردم ارتباط عمودی ابیات را حفظ کنم. مثلاً در شعر اول کتاب که شعری توحیدی است، سعی کردم تمام شعر حول یک محور باشد که وحدت وجود است. بیشتر شعرهای حدیث نفسی هم تحتتأثیر بیدل و با توجه به همین نکته است. در شعرهای عاشقانه هم نظام فکری نداشتم؛ مثلاً اینطوری نبود که بنشینم و دربارۀ خصوصیات معشوقم فکر کنم. برای همین بعضی از شعرهای عاشقانه کتاب، مثل شعر فاضل نظری، از مدل فکری خودم خارج است. یعنی هرکس شعر را بخواند و مرا هم بشناسد، باور نمیکند آن را من نوشتهام؛ چون شعرهای عاشقانۀ کتاب حال و هوایی دارند که شاید به خیلی از شاعران دیگر بخورند، اما به من به عنوان یک آخوند نمیخورد.
اما کار اصلی خودم و آن قسمت از کتاب که برایم مهم و جدیتر است، شعرهای آیینی است. دربارۀ شعرهای آیینی نگاه جدیتری دارم. مثلاً در سه شعر خطبۀ حضرت زینب (س) و خطبۀ ام کلثوم (س) و دیدار حبیب و میثم سه برش تاریخی را تبدیل به شعر کردهام. در قدمای ما هم این سابقه هست که یک واقعۀ تاریخی را به متن و نثر تبدیل کنند. اما الان نیاز است با زبان شعری روز و ظرافتها و لطافتهایی که دارد، وقایع تاریخی را بهروز کنیم. متأسفانه این نوع کارها در شعر آیینی ما اتفاق نمیافتد و کمتر به آن پرداخته شده است. خود من بعد از کتاب شعر دیگری دربارۀ خطبۀ حضرت زهرا (س) گفتهام و دارم در همین سیر کار میکنم. جدا از این به خاطر علاقهای که به بیدل دارم، دوست دارم اندیشۀ بیدل را با زبان و شعر امروز بیان کنم؛ یعنی شعرهایی در فضای محتوایی بیدل.
گفتید در شعرهای عاشقانه نظام فکری وجود ندارد. آیا این نوع شعر عاشقانه خود شما را راضی میکند؟
این شعرها برای من بیشتر مشقهایی بودند که خوب درآمدند. وقتی دیگران هم گفتند خوب است، تصمیم گرفتم در کتاب باشند. وگرنه خودم دلبستگی خاصی به این مدل شعر ندارم. این شعرها بیشتر برای این بود که مخاطب خسته نشود و با فضاهای متنوعی که در کتاب ایجاد میشود، آن را راحتتر ادامه بدهد. نمیخواستم تمام کتاب شعرهای آیینی باشند و کتاب حالت یکنواختی پیدا کند. بعضی شعرهای عاشقانه برای متنوع شدن کتاب گنجانده شدند. در اولین کتابم خیلی به این که اندیشه نظاممند و منظمی داشته باشم، توجه نداشتم.
فکر میکنید در کتاب های بعدی شعرهای عاشقانه را به همین روال ادامه بدهید؟
من مدتی است که دیگر شعر عاشقانه ننوشتهام و طرفش نمیروم. نوشتن شعرهای عاشقانه بیشتر برای این بود که قلق شعر دستم بیاید. دوست دارم همان فضای آیینی و حدیث نفس را ادامه بدهم و آن شکل از شعرم را به نقطۀ خوب و روشنی برسانم.
یک اتفاق ویژه دربارۀ کتاب شما حضور رهبری در غرفۀ شهرستان ادب و تحسین کتاب هیاهو توسط ایشان است. توضیح میدهید؟
وقتی مقام معظم رهبری به غرفۀ شهرستان ادب رفتند، خودِ من در نمایشگاه نبودم. اتفاقی که افتاد این بود که رهبری به غرفۀ شهرستان ادب میروند و چند کتاب را ورق میزنند. در این بین یکی از کتابهایی که تورق کردهاند، کتاب من بوده است. چندتا از شعرها را میخوانند و میپرسند که شاعر این کتاب از بچههای شهرستان ادب هستند؟ بچههای غرفه جواب میدهند بله و رهبری فرمودهاند شعرهای کتاب خیلی خوب است و تشویق کردهاند. وقتی خبر این اتفاق را شنیدم در جلسهای بودم و خیلی ذوق کردم. طوری که دیگر نمیفهمیدم دیگران چه میگویند! واقعاً خیلی خوشحال شدم. احساس میکنم شعرهای من ارزش این اتفاق را ندارند و این فقط لطف خدا به من بود. امیدوارم ظرفیت این لطف و توجه را داشته باشم.
فکر میکنم تا اینجا به عنوان اولین کتاب تجربۀ خوبی به دست آوردهاید.
بله. در این مدت، و در حوزۀ شعر، خدا عنایت زیادی به من داشته است و از این بابت واقعاً خوشحالم. مثلاً کتاب هیاهو قبل از چاپ در جشنوارۀ سورۀ حوزه هنری برگزیده شد، با شرایط خوبی چاپ شد، به نمایشگاه رسید، تا حالا فروش خوبی داشته است و درنهایت هم رهبری کتاب را خواندند و تشویق کردند؛ اینها واقعاً لذتبخش و خوب بود.
تا حالا فروش کتاب در نمایشگاه کتاب چطور بوده است؟
الحمدلله کتاب هیاهو پرفروشترین کتاب شهرستان ادب بوده است. البته این حرف من برای یکی دو روز پیش است که کتابِ پرفروش غرفۀ شهرستان ادب بود. یک نکتۀ جالب این است که وقتی مخاطبان کتاب من را در غرفه میدیدند، برایشان خیلی جالب بود که یک آخوند شاعر باشد و این شعرها را گفته باشد.
تا حالا مخاطبانی که کتاب را خوانده بودند، آن را دوست داشتهاند. البته هنوز از سمت دوستان شاعر واکنش و نظری نگرفتهام؛ چون کتاب تازه چاپ شده و خیلی از عزیزان وقت نکردهاند کتاب را بادقت بخوانند و نظرشان را به من منتقل کنند. امیدوارم در کتابهای بعدی بتوانم قدمهای بهتر و محکمتری در حوزۀ ادبیات بردارم.
مصاحبهکننده: جواد شیخالاسلامی