شهرستان ادب: به مناسبت دهسالگی موسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب، مصاحبهای با دکتر «حامد صافی»، شاعر و پژوهشگر میخوانید:
آقای دکتر صافی، شما ساکن خوزستان هستید و از دور ناظر فعالیتهای فرهنگی هستید و از این نظر میتوانید تحلیلگر خوبی باشید. نظرتان در مورد شهرستان ادب و فعالیت آن در دهه اول آن به خصوص در حوزه شعر کشور چیست؟
مؤسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب یک تجربه نوین در عرصه اداره سازمانهای فرهنگی و هنری به شمار میرود. از این جهت که اداره این سازمان فرهنگی هنری بر عهده خود اصحاب هنر است. اگر این مؤسسه را با حوزه هنری، اداره ارشاد و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری مقایسه کنید، میبینید که عموم این نهادها و سازمانها به دست افراد غیر هنرمند و بعضاً حتی بیگانه با هنر اداره میشوند. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت این سازمانها هم همین است، اما مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب از همان بدو تأسیس توسط اهل فرهنگ شروع به کار کرد و بدنهای که در آن کار میکنند همه هنرمند و هنرشناس هستند. فکر میکنم این مزیت لاینفک این مؤسسه به حساب میآید. از طرف دیگر بعد از سیسال که از انقلاب اسلامی گذشته است، حالا یک دوره منسجم برای تربیت شاعر جوان شکل گرفته است. منسجم از این جهت که این فعالیتها ده سال ادامه پیدا کرده است و هیچوقت قطع نشده است. البته قبل از شهرستان ادب هم دفتر شعر جوان بود، اما شهرستان ادب با گستردگی و نظم و برنامهریزی بیشتر و بهتر این ار را انجام داد.
از نقاط قوت شهرستان ادب این است که این فعالیتها هم در بخش خانمها و هم در بخش آقایان به طور جدی و مساوی انجام میشود.
بله. در بخش خانمها هم دقیقاً همینطور است. ضمن اینکه فعالیت شهرستان ادب پراکندگی خیلی خوبی در کشور دارد. خود من به عنوان کسی که در خوزستان هستم باید اذعان کنم که خیلی از بچههای شعر خوزستان را به واسطه اینکه در آفتابگردانها شرکت میکردند پیدا میکردم. ما نمیتوانستیم آنها را در خوزستان پیدا کنیم اما شهرستان ادب این کار را انجام میداد. این هم یکی دیگر از مزیتهایی است که این مؤسسه داشته است. دیگر اینکه شهرستان ادب هیچوقت تربیت یافتههایش را رها نکرده است. چه از طریق برگزاری شب شعرها، جلسات، چاپ مجموعهشعرهایشان و چه به طرق دیگر. یکی از نکاتی که من در یکی دو دوره اخیر اردوهای آفتابگردانها دیدم استفاده از تربیتیافتگان خود موسسه به عنوان استاد در اردوهای شعر بود. به مرور استفاده از اساتید بیرون مؤسسه کمتر شده و این اتفاق خوبی است. درست است که مسائل مالی هم در این تصیم تأثیرگذار بوده اما این دوستان توانستند این تهدید را به فرصت تبدیل کنند. به نظر من این چند مزیت بسیار قابل توجه است.
هانطور که شما اشاره کردید، شهرستان ادب در بسیاری اوقات استعدادهایی را کشف میکند که شاعران خود آن شهر هم نتوانسته بودند آنها را کشف و شناسایی کنند و این اتفاق بسیار جالبی است. به نظر شما شهرستان ادب تا چه حد توانسته عدالت فرهنگی و آموزشی را رعایت کند و نگاه متوازن و مناسبی به ظرفیت های شعر شور در استانها و شهرهای مختلف داشته باشد؟
یکی از ویژگیهای بارز شهرستان ادب تمرکز زدایی است. من یادم هست زمانی که دانشجو بودم دفتر شعر جوان دورهای برگزار میکرد که عضو شدن رد آن کار آسانی نبود. همچنین آن موقع دیدن مرحوم قیصر امینپور، ساعد باقری و... برای ما شهرستانیها خیلی سخت بود و دوست داشتیم به این خاطر عضو این دوره باشیم. برای اینکه بخواهیم در این دوره شرکت کنیم باید شعر میدادیم و منتظر میماندیم که ببینیم اصلاً انتخاب میشویم یا نه؟ روندی که مؤسسه شهرستان ادب طی کرده آن خطأ را به خوبی پر کرده است. این که شاعران مستعد از اکثر استانها شناسایی بشوند، تمرکززدایی از فعالیتهای فرهنگی انجام بشود، برای شاعران شهرستانی خدمات و امکانات مخصوص فراهم شود، اتفاق بسیار خوبی بود که باعث شد این بچهها بتوانند ارتباط عمیقتری با شاعران مرکز برقرار کنند. از این جهت هم کار شهرستان ادب بیسابقه است. یک مدت ما عادت کرده بودیم هرجایی که میرویم شاعران شهرستان ادب را ببینیم! جشنوارهها و محافل و جوایز ادبی و دیدارهای رهبری با شاعران در محاصره شاعران مرتبط با شهرستان ادب بود. حتی وقتی در شهرستانها هم میخواهند شاعران شاخص و خوب را انتخاب کنند، عموما از شهرستان ادب هستند. من میتوانم به ضرس قاطع بگویم که هیچ سازمان فرهنگی و هنری در حوزه شعر و ادبیات اندازه شهرستان ادب دغدغه نداشته و کار نکرده است. طبیعتاً هر شاعر و نویسندهای که شناسایی میشود از کانال مؤسسه شهرستان ادب انجام میگیرد. از این جهت به نظر من شهرستان ادب یک تنه بار مسئولیت حوزه هنری و اداره ارشاد و سازمانهای دیگر را به دوش میکشد. امیدوارم هیچوقت گرفتار بروکراسیهای اداری و کاغذبازی نشود و مسیرش را همینطور به خوبی طی کند و درخشانتر از قبل پیش برود.
از اشکالاتی که معمولا به ساختار و نظام فرهنگی ما گرفته میشود این است که مدیران فرهنگی از جنس فرهنگ نیستند. شما چقدر این مساله را مهم و قابل ارزیابی میدانید؟
طبیعتا نقد مهمی است. خوشبختانه شهرستان ادب را بچههای هنرمند و هنرشناس اداره میکنند که مهمترین شاخصه آن است. یک ایرادی که همه سازمانهای فرهنگی و هنری دارند، از حوزه هنری انقلاب اسلامی بگیرید تا ارشاد و ...، این است که تبدیل به ادارههایی کارمندی شدهاند و اکثر کارکنان آنها غیرهنرمند هستند. کسانی که از جنس هنر نیستند، بر صدر امور قرار میگیرند و برای هنر و ادبایت کشور برنامهریزی میکنند. طبیعتاً این باعث هدر رفت بودجههای فرهنگی و هنری میشود. شما میبینید فعالیتهایی انجام میشود که بیشتر ویترینی و ظاهری هستند. در مؤسسه شهرستان ادب به دلیل اینکه هنرمندها و هنرشناسها دور هم جمع شدهاند، خلأ را متوجه شدهاند و کارشان را به خوبی انجام میدهند. ا با این بیعدالتی و این عدم توزیع عادلانه امکانات فرهنگی و هنری در سطح کشور دچار یک انقراض نسل در شاعران و نویسندگان شده بودیم. اگر کسی میخواست پیشرفت کند باید در مرکز ساکن میشد و اگر ساکن مرکز نمیشد به این معنی بود که باید در انتظار افول دوران هنرمندی خودش باشد. شهرستان ادب این دغدغه را درک کرد و توجه به شهرستانها را از سر گرفت و انجمنهای شهرستانی را راهاندازی کردند. خود من به عنوان شاعری که سنی از من گذشته بود، از قِبل همین مؤسسه به دوستان تهرانی و و دیگر استانها شناسانده شدیم. حالا من حرفم این است که چقدر خوب میشود به توصیه رهبری در دیدار شاعران که چندسال پیش گفتند آبی از سازمانهایی مثل ارشاد و حوزه هنری گرم نمیشود عمل میشد و به شهرستان ادب توجه میشد. نادهایی ه میخواهند کار فرهنگی کنند بیایند و همان پول را در اختیار شهرستان ادب قرار بدهند تا از آن پول استفاده بهینهتری انجام بگیرد. این نهادها و سازمانها که دارند میبینند در این ده سال چه رویشهایی تحویل جامعه ادبی شده است. خب به کمک شهرستان ادب بیایند و به گسترش و رشد کیفی برنامهها کمک کنند. خوشبختانه شهرستان ادب در حوزه ادبیات داستانی هم ورود خوبی داشته و مطمئنا اگر پشتیبانی بهتری از آن میشد اتفاقات بهتری رقم میخورد.
البته موفقیتهای مدرسه رمان در سالهای اخیر دوچندان شده و آثار منتشرشده آن هم مورد اقبال قرار گرفتهاند.
بله. من در بین کتابهای مدرسه رمان برنده جایزه جلال میبینم و موفقیتهای زیادی برای دیگر کتابها شاهد بودهایم. کتابهای شهرستان ادب جشنوارهها و بازار را قبضه کردهاند و به همین دلیل شایسته بود که توجه بیشتری به این موسسه میشد. چون انتهای دولت هم هست و آغاز دولت بعدی است، شاید به گوش متولیان فرهنگ و هنر در دولت آینده هم برسد که واقعاً آبی از سازمانهایی که اداری شدند گرم نمیشود. بهتر است که دولت با توجه به سابقه و کارنامه شهرستان ادب از فعالیتهای آن حمایت کند و با این موسسه همراهی و همکاری کند.
یکی از فعالیتهای مهم شهرستان ادب برگزاری و حمایت از انجمنهای استانی بود که در چندسال اخیر به دلیل مشکلات مالی با مشکل مواجه شدند و اگر حمایت جدی صورت میگرفت این پاتوقها تعطیل نمیشدند. چون به مراکز مهم ادبی و فرهنگی در شهرستانهای مختلف تبدیل شده بودند.
انجمن ادبی خوزستان یکی از معدود انجمنهای استانی شهرستان ادب است که فعالیتش ادامه پیدا کرد و هنوز راهش را ادامه میدهد. درست است که از نظر مالی دیگر حمایت نمیشود ولی ما توانستیم فعالیتمان را ادامه بدهیم و این اتفاق خوبی برای خوزستان است. همچنین توانستیم در آبادان و بهبهان انجمنهای جدیدی راهاندازی کنیم که همین هم از برکاتی است که مؤسسه شهرستان ادب برای ادبیات خوزستان و کشور داشته است. حرف من این است که در همین استانها نهادهای دیگری مثل حوزه هنری، اداره ارشاد و معاونتهای فرهنگی شهرداری را داریم که اگر همین نهادها پای ار بیایند و از فعالیتهای شهرستان ادب مثل اردوهای آموزشی الگوبرداری کنند، هر استانی میتواند یک «آفتابگردانها» برای خودش داشته باشد. شاعران و نویسندگان شهر را شناسایی کنند، با آنها ارتباط بگیرند، به مؤسسه شهرستان ادب بگویند دوره مقدماتی را در شهر خودان برگزار میکنیم و نفرات برتر را به شما عرفی میکنیم برای دور بعدی با کیفیت بهتر و خدمات بیشتر. همین کار شهرستان ادب را یک گام جلوتر میبرد و به فعالیتهای ادبی شهر هم نشاط دوباره ای میدهد.
محافل استانی میتوانند با آموزش و پرورش استان خودشان رایزنی و همکاری کنند و اولین مرحله استعدادیابی و آموزش را خودشان انجام بدهند.
دقیقاً. خود ما همین کار را انجام دادهایم. با آموزش و پرورش صحبت کردیم تا بتوانیم استعداد بچههای کلاس هشتم، نهم، دهم و یازدهم را شناسایی کنیم و برای آنها برنامههای آموزشی داشته باشیم. بنا داریم در سال تحصیلی جدید در حوزه شعر و داستان به بچهها آموزش آموزشهای ابتدایی ارائه بدهیم و بهترین نفرات را به موسسه شهرستان ادب وصل کنیم. به نظرم استانهای دیگر هم میتوانند این اتفاق را رقم بزنند و از این حرکت الگوبرداری کنند. در بسیاری از اوقات نهادهایی مثل حوزه هنری و ارشاد و شهرداریها هزینه هایی میکنند که آدم تعجب میکند. مثلا برای یک شب شعر پنجاه میلیون خرج میکنند، درحالی که با نصف آن میتوانستند چندین شاعر و نویسنده تربیت کنند. امیدوارم نظام بودجه ریزی و خرج آن در نهادهای فرهنگی اصلا شود و در مسیر تربیت شاعر و نویسنده و حمایت از آنها استفاده شود.