موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پروندۀ اختصاصی ادبیات کودک و نوجوان

همه‌چیز دربارۀ توران میرهادی | یادداشتی از رؤیا میرغیاثی

25 خرداد 1398 17:24 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 6 رای
همه‌چیز دربارۀ توران میرهادی | یادداشتی از رؤیا میرغیاثی

شهرستان ادب: فردا روز تولد یکی از شخصیت‌های مهم ادبیات کودک و نوجوان کشورمان است؛ توران میرهادی. شاید شما این شخصیت بزرگ را نشناسید و یا فقط اسمش را شنیده باشید. خانم رؤیا میرغیاثی در این یادداشت، به معرفی ایشان پرداخته است. به بهانۀ تولد توران میرهادی، پروندۀ ادبیات کودک و نوجوان کشورمان را با این مطلب به‌روز می‌کنیم:

توران میرهادی برای نسل من تجسمِ عینیِ آرزوهای دور و دراز است؛ زنی روشن با اراده‌ای استوار که برای ساختن آمده بود و تغییر. او «ترین»‌ها را نمی‌پسندید، ولی نمی‌توانم او را بهترین دوستِ ادبیات کودک در ایران ندانم. معلمِ نوآوری که اندیشه‌هایش را وام‌دار شعر و قصه‌هایی می‌دانست که در کودکی شنیده و خوانده بود؛ از خاله‌سوسکه تا ماه‌پیشونی، از شنل‌قرمزی تا سفیدبرفی.

انرژی سحرانگیزِ توران میرهادی - حتی در سال‌های آخر عمر - امید به آینده را بیش‌تر می‌کرد و با این‌که زندگی‌اش در ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۵ به پایان رسید، ولی هم‌چنان شگفت‌آور مانده است. روایت‌ها و گفت‌وگوها و کتاب‌هایی وجود دارد که از او می‌گوید و من را در بهت و حیرت فرو می‌برد. در مصاحبه‌ای، خانم میرهادی شعری از آراگون را در توصیف عمری که گذرانده، نقل می‌کند؛ «اگر قرار بود دوباره این راه را بروم، حتماً از این راه می‌رفتم.» این حرف به من چه می‌گوید؟ می‌گوید که این روح عظیم در آشتی با خودش و جهان است.

او در این مکتوبات از ماجراهایش گفته و ایمانِ همیشگی، جست‌وجوی مداوم و پیوندِ هنر و ادبیات و زندگی‌ در حرف‌هایش برایم جالب است. هرگز نمی‌توان ادبیات را از سرگذشت توران میرهادی حذف کرد. یازده ساله بود که دو داستان بر دل و جانش تأثیر گذاشتند و نفرت از جنگ و انگیزۀ خدمت را در او به وجود آوردند. اولی، ماجرای پسرکی پنج ساله است که در گیرودار تخلیۀ شهر در جنگ جهانی اول، پدر و مادرش را گم می‌کند و دومی، داستانی دربارۀ زنبورعسل بازیگوشی که از کندو دور می‌شود و به اسارت زنبورهای درشت خرمایی درمی‌آید و می‌فهمد آن‌ها قصد حمله به کندو را دارند. بعد، تلاش می‌کند تا کندو را نجات بدهد.

قبل از ادبیات هم ریشه‌های دیگری وجود داشتند که در صلح درونی و روحیۀ هم‌یاریِ توران خانم مؤثر بودند؛ پدری ایرانی و مادری آلمانی. یکی اهل علم و دیگری اهل هنر که در ۲۵ خرداد ۱۳۰۶ او را در تجریش به دنیا می‌آورند، دختری که با جرقه‌های ذهنی‌اش تاریکی‌های اطرافش را دور می‌کند.

میرهادی نقطۀ عطفِ زندگی‌اش را مدیون جبار باغچه‌بان و دکتر محمدباقر هوشیار می‌داند. خودش تعریف می‌کند که در هجده سالگی لذتِ شنیدنِ حرف و بحثِ این دو بزرگوار و یادگیری شیوه‌های ساده و جالبِ آن‌ها باعث شد تا دل‌باختۀ آموزش شود و بخواهد عمرش را صرفِ آموزگاری کند. این تصمیم با تحصیل در رشتۀ روان‌شناسی و آموزش و پرورش پیش از دبستان در فرانسه تکمیل و به تأسیس کودکستان و دبستانِ فرهاد در تهران ختم می‌شود.

تحصیلات درخشان و انگیزۀ توران برای دنبال کردن رؤیایی نیکو تحسین‌برانگیز است. شاید بتوانم بگویم که او متخصص ایجاد چنین تصاویری بود، هرچند حقیقت این است که خودش همیشه با واقعیت‌های تلخ درگیر بود؛ مرگ برادر و اعدام همسر اول و بعد، غرق شدن فرزند و دست‌آخر از دست دادن همسر دوم به دلیل غده‌ای مغزی. بااین‌حال، غم و اندوه هرگز نتوانست ذهنِ مؤمن و قلب مهربانش را شکست بدهد. سفارش مادرش این بود که غم‌های بزرگ را به کاری بزرگ تبدیل کن. او مملو از امید بود و سخاوت و می‌خواست عشق را در جهان حاکم کند، مگر نه این‌که عشق برای خودش خوش‌آیند و راهگشا بود؟ محسن خمارلو، همسر دوم توران خانم، دبیر شیمی بود و مردی شجاع و صادق که تفاهم و همکاریِ صمیمانه‌اش باعث شد تجربه‌های مدرسۀ فرهاد برای میرهادی شیرین باشد و در سخت‌ترین دوران، به او کمک کرد تا شورای کتاب کودک شکل بگیرد و فرایند تألیفِ فرهنگ‌نامه آغاز شود.

همیشه سؤالِ تکرارشونده‌ای در ذهنِ توران میرهادی بود که رؤیاهایش را آشفته می‌کرد؛ چرا جنگ؟ چرا کشتار و ویرانی؟ چرا مردم به جان هم می‌افتند؟ سال‌ها مطالعه و تحقیق، تجربه و جست‌وجو به او فهماند که اشکال در روشی است که انسان‌های جامعه را یک‌سان‌ می‌بیند و با آن‌ها برخورد یک‌نواخت دارد. روشی که قدردانِ خلاقیت و احساسات نیست و قدرتِ اندیشه را نادیده می‌گیرد. روشی که برای پیش‌ بردن کار از ابزار مقایسه، رقابت، نمره و جایزه استفاده می‌کند و تفاوت‌های فردی را نادیده می‌گیرد. این درک و بینش مقدمه‌ای بود برای آغاز کارهای محدود و کوچک در مدرسۀ فرهاد و ۲۵ سال ایستادگی در برابر رفتار آمرانۀ نظام رسمی آموزش‌وپرورش.

مدرسۀ فرهاد جامعه‌ای کوچک از کودکانی بود که به جمع خودشان و محیط اطرافشان متعهد و وفادار بودند، از یادگیری لذت می‌بردند و احساس خوش‌بختی می‌کردند. توران میرهادی معتقد بود زمانی که آدم احساس می‌کند سالم است و توانا و مفید، لحظه‌های خوش‌بختی هستند و فکر می‌کنم لذتِ اصلیِ زندگیِ او هم در شروع‌های دوباره و دوستی‌های پُردوامش بود.

نوش‌آفرین انصاری، لیلی آهی (ایمن)، معصومه سهراب، یحیی مافی و ثمینه باغچه‌بان و زهرا خانلری گروهِ هم‌دل و هم‌یارِ او بودند؛ جزیره‌های کوچکی که در سال ۱۳۴۱ کنار هم قرار گرفتند و شورای کتاب کودک را تشکیل دادند تا به کودکان و نوجوانان خدمت کنند. این عزم جمعی و تصمیم‌ گروهی برای ترویج کتاب‌خوانی جزو همان لحظه‌های خوش‌بختی بوده است که توران خانم می‌گوید؛ زمانی که احساس می‌کنی تنها نیستی، تکیه‌گاهی و تکیه‌گاه داری و جزیی از یک جمع هستی.

تألیف و انتشار فرهنگ‌نامۀ کودکان و نوجوانان هم یکی از دستاوردهای ماندگارِ میرهادی است. دایره‌المعارفی مبتنی بر فرهنگ ایران که مطالب لازم و مهم دربارۀ زبان و ادب فارسی و تاریخ و جغرافیای ایران را در اختیار نسل جوان می‌گذارد و باعث شکل‌گیری جریانی شده که مبتنی بر مطالعه، بررسی، طرح پرسش، مشاوره و کار گروهی است.

کافی است شما هم خاطرات توران خانم در کتاب‌های مادر و پنجاه سال زندگی در ایران (نشر قطره) یا حرف‌هایش در کتاب‌های گفت‌وگو با زمان (انتشارات مؤسسۀ پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان) یا توران میرهادی (نشر دیبایه) را بخوانید تا راز شگفت‌آوری او را پیدا کنید؛ صراحت و صداقت. توران خانم رنج و سختیِ سال‌هایی که پشت‌سر گذاشته است، مرور می‌کند ولی با سادگی و فروتنی از خودش می‌گوید، لبخند می‌زند و هفت آرزو را به یادگار می‌گذارد؛ ۱. تبدیل کار تربیتی به عشق. ۲. حذف رقابت از محیط تربیتی. ۳. جایگزین کردن مشارکت در همۀ کارها. ۴. پرهیز از داوری دربارۀ کودکان. ۵. پرهیز از دام‌های تکنولوژی و تبلیغات. ۶. پرهیز از گذاشتن بار سنگین بر دوش کودکان. ۷. رفتن به سوی طبیعت و باز هم طبیعت. آرزوهایی که باعث می‌شوند قصۀ توران میرهادی پایان نداشته باشد و شروعی باشد برای اکتشاف‌های تازه و حرکت‌های نو.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • همه‌چیز دربارۀ توران میرهادی | یادداشتی از رؤیا میرغیاثی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.