از کتاب تازه منتشر شدۀ «مرور پنجرهها»
آیینه | شعری از سیدوحید سمنانی
29 خرداد 1398
17:21 |
0 نظر

|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازهمنتشرشدۀ «مرور پنجرهها» سرودۀ «سیدوحید سمنانی» بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
حرف من و آیینه یک تصویر درهم بود
تا بینهایت گرچه روشن بود، مبهم بود
«من» در خودم تکرار میشد، خسته از تکرار
تکرار من در بهت این شفاف ماتم بود
لبخند را در تکیهای از اشک گم میکرد
تقویم چشمانم که هر فصلش محرم بود
میخواستم تا ماه را لبخند بنویسم
شوقی شبیه قرص نان در سفرهام کم بود
تقدیر گاه از پهلوی سهراب میجوشد
گاهی از آن چاهی که در فردای رستم بود
مثل تمام نخلها در زیر بارغم
گلپونههای شعر من آوازشان بم بود
میخواستم تا آیهآیه جاودان باشم
ماناترین تصویر در آیینه، آهم بود
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.