در روز بزرگداشت این شاعر شهیر
بسمالله! | غزلی زیبا از صائب تبریزی
10 تیر 1398
20:33 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب: به بهانه روز بزرگداشت صائب تبریزی، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با غزلی زیبا از این شاعر بزرگ تازه میکنیم:
میدهد عشق به شمشیر صلا: بسم الله
تازه کن جانی ازین آب بقا، بسم الله
ای که موقوف رفیقان موافق بودی
میرود بوی گل و باد صبا بسم الله
زاهل دل قافلهای بر سر راه است امروز
گر نرفته است به گل پای تو را بسم الله
چند گویید درین راه خطر بسیارست؟
این ره پرخطرست و سرما، بسم الله
دست و بازوی تو چوگان بلند اقبالی است
گوی توفیق ز میدان بربا بسم الله
بیگنه کشتن من بر تو اگر هست گران
دارم اقرار به تقصیر و خطا بسم الله
سبب کشتن عشاق اگر بیگنهی است
ابتدا کن ز من بی سر و پا بسم الله
من نه آنم که به تیغ از تو بگردانم روی
امتحان کن به دو صد زخم مرا بسم الله
گر تمنای تماشای قیامت داری
بگذر بر سر خاک شهدا بسم الله
وعده صحبت بی پرده به دیر انجامید
دو سه جامی بکش از شرم برآ بسم الله
روز را می گذراندی که برون آید خط
خط برآمد، ز در لطف درآ بسم الله
وعده جلوه به فردای قیامت دادی
شد قیامت، قد رعنا بنما بسم الله
چشم بد دور ازآن زلف دلاویز که هست
از دو سو مصحف رخسار تورا بسم الله
گر سر صحبت یاران موافق داری
منم و فکر و خیال تو، بیا بسم الله
همچو منصور اگر فکر کناری داری
دار آغوش گشاده است درآ بسم الله
بازگشت تو اگر بود به پیری موقوف
صبح شد، میگذرد وقت دعا بسم الله
گر چو منصور ترا داعیه سربازی است
ایستاده است بپا دار فنا بسم الله
بود موقوف به پل گر گذر از عالم آب
قدت از بار گنه گشت دوتا بسم الله
چون ز قد تو فلک ساخت مهیا چوگان
از میان گوی سعادت بربا بسم الله
صیقلی نیست به از قامت خم پیران را
خواهی آیینه اگر داد جلا بسم الله
باز کرده است در مخزن گوهر صائب
میخری گر گهر بیش بها بسم الله
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.