شهرستان ادب: همان طور که از عنوان برمیآید، مضمونگرایی و آفرینش مضامین متنوع به دور از تقلید از ویژگیها و شاخصۀ اصلی شاعر ترک زبان صائب تبریزی است. صائب در قرن یازده در تبریز دیده به جهان متنوع و رنگارنگ گشود و در اصفهان شهر تنوع فرهنگ و علوم و هنر رشد و نمو یافت. او در اصفهان بیشتر علوم ادبی و عقلی را آموخت و نزد عمویش از میان علوم هنری با هنر خطاطی آشنایی پیدا کرد. دوران صفویه، دوران مذهبسالار و دینمدار قرین شد با دوران شکوفایی شاعر شیرین سخن صائب تبریزی. او که فردی اخلاقگرا و متدین بود، دگرگونی اجتتماعی اواخر قرن یازده و انحطاط اخلاقی آن زمان عرصه را بر او تنگ کرد تا جایی که در اوان شباب به دنبال پیدا کردن مستمعی برای اشعارش به دور از انگیزۀ مالی قصد سفر به هند و کابل میکند. در آنجا هفت سال در رفاه و آسایش شکوفه جوانی را گذراند.
زندگی با مردمی غیرایرانی و با آداب و رسوم هندی نه تنها لغات و اصطلاحات و واژه های اشعار وی را تحت تأثیر قرار داد، بلکه مضامین و سبک شاعری او را نیز دگرگون کرد. این دگرگونی و تغییرات تا آنجا ادامه یافت که سبک هندی یا سبک صائب پا برعرصۀ فنون شاعری نهاد و به مدد همت شاعر پارسی متولد شد. همین عامل اصلی شهرت همزمان صائب در ایران، روم، هند گشت و حافظ سبک هندی نام گرفت.
صائب آثار متنوعی آفرید از غزل، قصیده، مثنوی (قندهارنامه) تا نثرهای شعرگونه که از آن چیزی به یادگار نمانده است. سبک صائب یا سبک هندی پذیرای قصاید او نبود؛ چرا که غزل نفس سبک هندی به شمار میآمد. به همین خاطر صائب چشم از قصیده پوشاند و یکهتاز غزلپردازی گشت و امامت غزلپردازان سبک هندی را به خود اختصاص داد. او پس از مولانا، حافظ، سعدی بی نظیرترین غزلپرداز زمان خود گشت و تنوع مضامین غزلش و ابداعات و ابتکارهای به دور از تقلید او را از معاصرانش متمایز ساخت. مضمونگرایی صائب و ذوق و استعداد او در به تصویر کشیدن صحنهها و عواطف، باعث شد که غزل او سرشار از رنگهای متنوع شود از رنگ و بوی عرفان مولانا گرفته تا زهد و پند و حکمت و رنگهای شیرین طبیعت و عشق و همدلی و دوستی و انسانیت همه و همه را در غزل خود به نمایش گذاشته است.
او فردی متواضع، مهربان و شیعه مذهب است. روح لطیف و نگاه نکتهسنج صائب این استعداد را در او پرورانده تا اهداف پندانه و حکیمانۀ خود را در اشعارش با معادله و مثلهای کودکانه مؤثرتر گرداند. خصیصۀ اصلی او در اشعارش، استفاده از تمثیل و تناقص است. بهرهگیری از ارسال المثل آن هم مثلهای عامیانۀ رایج بین مردم باعث شد دیوان او را دفتر امثال و حکم بدانند و همین ویژگی پیوند صمیمانهای بین مردم و شاعر مهربان و همدل برقرار کرد. او با به کارگیری تشبیههای معقول به محسوس آنچنان عواطف و احساسات و فرهنگ عامه و جهان پیرامون خود را در اشعارش نقاشی میکند که میتوان دیوان او را آیینۀ فرهنگ ایران و هند دانست.
توانایی او در انعکاس عواطف و احساسات تنوعگرایی در اشعار را از تمثیلهای کودکانه و عامه به مضامین عارفانه میرساند. تشیع و انس او با قرآن ورق ورق دیوانش را سرشار از این برکت الهی و مزین به قصص قرآنی و نام پیامبران به خصوص حضرت یوسف کرده و همین نظر او به کتاب الهی او را متمایل به عرفان اسلامی و زهد و تصوف گرداند. آشنایی با علوم اسلامی زمینهساز این مسئله شد که صائب مباحث عرفانی را با معانی شرعی تطبیق دهد و هماهنگ با اندیشههای صوفیانه مطرح کند و علاقۀ او به عرفان او را به مولانا نزدیک کرد و تحت تأثیر عرفان مولانا نام صائب مزین به لقب «مولانا صائب» گشت. همین تأثیرپذیری صنعت نظیرهگویی را نیز در فهرست ویژگیهای شعری صائب کلید میزند. او در دیوانش بسیار به استقبال غزل مولانا و حافظ میرود.
حس دوستی و قلب مهربان او باعث شد در دیوانش علاوه بر حافظ و مولانا نظر به معاصران و شخصیت های عرفانی و ملی کند و از آنها به خوبی در اشعارش یاد کند. مدیحهگویی نیز در سخن صائب به چشم میخورد و او شاه ظفر خان، شاه عباس و شاه جهان را نیز در دیوان خود مورد ستایش قرار داده است.
غزل او با تمام زیبایی و لطافتش غمگراست و سراسر حکمت و پند است. غزلش خالی از شوق و ذوق غزل مولاناست قافیههای تکراری و عدم رعایت قانون غزلگویی و همچنین استعارات دور از ذهن و برخی سهلانگاریهای لفظی شعر صائب نقد و انتقاد برخی خوانندگان عجول و کمحوصله را برانگیخته. خوانندۀ شعر صائب باید ژرفاندیش و نکتهبین و صبور باشد تا به گوهر اشعار و مضامین این آفرینندۀ تنوع رنگها و ترکیبها پی ببرد.
صائب آرزوی بازگشت به ایران را در تمام دوران سفرش در سر میپروراند و تحریک پدرش او را روانۀ ایران کرد و به منصب ملک الشعرایی دربار شاه عباس کشاند. در دوران زندگی اش با وجود اینکه مورد استقبال شاهان قرار گرفت، ولی باز از پریشانی اوضاع زمانه میسرایید و در پایان زندگی مورد بیمهری و کملطفی شاه وقت قرار گرفت و سرانجام در سال 1087 در همان شهر فرهنگ و هنر دیده از دنیای رنگارنگ بست.
رؤیا رسولی