موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
نقد مهدی کفاش بر کتاب «مرده‌بازی» سیدمهدی موسوی‌نژاد

روایتگر اجتماع تن + ها

30 آذر 1391 16:38 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.56 با 9 رای
روایتگر اجتماع تن + ها

مجموعه‌داستان «مرده‌بازی» اولین کتاب داستان سیدمهدی موسوی‌نژاد است که در بهار سال 1391 به همت نشر افراز منتشر شده است. موسوی‌نژاد، سال‌هاست که داستان می‌نویسد اما در انتشار این داستان‌ها بسیار محتاط و دست به عصا راه می‌رود. با نگاهی به پشت جلد کتاب با نویسنده متواضعی روبرو می‌شویم که می‌گوید:
( نه ... نویسنده نیستم... اما چندبار سعی کرده‌ام این قصه را بنویسم...)
این مجموعه داستان از 20 داستان کوتاه تشکیل شده ‌است. داستان‌هایی که در ابتدا هیچ قرابت موضوعی را به هم نمی‌رساند. اما دقیق‌تر که بنگریم تم مشترک تمامی این داستان‌ها (تنهایی) است.
به ترتیب از داستان اول، تنهایی یک رزمنده پس از سا‌ل‌های جنگ در داستان «عملیات شمارة 4»
تنهایی یک نویسنده در داستان «دست آخر»
تنهایی یک «زندانی» در حبس خانگی! در داستان «مقبره»
تنهایی کسی پشت پنجره در داستان «دوراس و مگس‌ها»
تنهایی یک خواننده کتاب در داستان «بهانه‌هایی برای زیستن در زادگاه»
تنهایی یک خدمتکار در «برگشت ناپذیر»
تنهایی زنی در داستان «جریش‌کشی»
تنهایی سه گانة مادر و مرد و دختر در یک خانه در داستان «مرده‌بازی»

... و همین‌طور تا پایان این کتاب روایت این آدم‌های تنهای تنها ادامه می‌یابد.

نمایش جامعه‌ای پست مدرن 
پیش از این نویسندگان ایران، در جامعة سنتی با عملکرد مدرن، برای آفرینش داستان پست‌مدرن تلاش می‌کردند؛ اما به دلیل عدم وجود زیرساخت‌های  فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و مناسبات میان فردی در میان شخصیت‌هایی جامعة ایرانی، حاصل کار تجربه‌ای خودانگیخته بود، نه برآمده از جامعه‌ای پست‌مدرن یا مدرن و کاریکاتوری می‌شد از داستان پست‌مدرن!
 اما در داستان‌های موسوی‌نژاد انگار این داستان‌ها کوششی در جهت خلق داستان پست‌مدرن نیست و بازخورد طبیعی آدم‌ها در جامعه‌ای مدرن است. این مدرنیسم در نمایش ابزار مدرن نیست و در سطح افکار شخصیت‌هاست.
با این مقدمه «تنهایی» در داستان‌های موسوی‌‌نژاد تم غالب می‌شود و تبلور می‌یابد. شخصیت‌های داستان‌های مرده‌بازی در فضایی زندگی می‌کنند که علاوه بر تجربه زیست در میان ابزار‌های پیشرفته مانند جوامع غربی، نوع فکرشان هم عوض شده ‌است و مناسبات میانشان از جنس مناسبات سنتی نیست. 
دل‌بستگی آدم‌ها به هم آنقدر کاهش یافته است که نویسنده آن‌چه را در محیط اطراف خود می‌بیند به درون داستان‌هایش می‌کشد. این تنهایی برآمده از نوع زندگی ابزار محور است. دنیای داستان‌های موسوی‌نژاد آدمهایی را نشان می‌دهد که روابط میانشان به دلیل تسلط ابزار و امکانات پیشرفته رو به افول گذاشته است و جای آدم‌ها و رفتار زنده انسانی را ماشین‌ها گرفته است.

به عنوان نمونه در «عملیات شمارة ۴» دستگاه بازی رایانه‌ای، پناهگاه یک رزمنده شده‌ است و جای انسانی دیگر در دنیای امروز نه دنیای زمان جنگ خالی است.

عمل داستانی یا اکشن
در داستان‌های کتاب «مرده‌بازی» عمل داستانی بیش از آنکه روایت را به پیش براند، مانع حرکت رو به جلو است، با این‌همه خواننده، داستان را رها نمی‌کند.
این به دلیل «زبان» است. عمل داستانی در کتاب «مرده‌بازی» در لایه‌های زبان اتفاق می‌افتد و با چند لایه شدن زبان و گسترش معنا، داستان گسترش می‌یابد.

زبان در داستان‌های «مرده‌بازی» در خدمت روایت است. اتفاقات و کنش‌های داستانی در تکرارهای مکرر و خوانش‌های مختلف از یک واقعة واحد چنان جذابیتی برای مخاطب ایجاد می‌کند و مخاطب را مشغول بازگشایی رمزهای چندگانه زبان داستان می‌کند که مخاطب فراموش می‌کند که عمل (کنش و واکنش) چندانی را در داستان ندیده است.

تفاوت میان «بازی زبانی» با «زبان بازی» 
موسوی‌نژاد در هر کدام از داستان‌ها به فراخور شخصیت دست به طراحی زبان منحصر به فرد زده است. دایرة واژه‌گانی که هرکدام از شخصیت‌ها به کار می‌برند متفاوت است. 
در «عملیات شمارة چهار» شخصیتی که رزمندة زمان جنگ بوده ‌است در ادای کلمات محکم است؛ بی‌هیچ تردیدی و درنگی است و در بازی هم همین عدم تردید و شک است که موجب باختنش می‌شود و این را در لایة زیرین به ذهن مخاطب متبادر می‌کند که کاش به جای این‌همه تکرار راه غلط ، کمی تأمل می‌کرد تا نقاط ضعفش را بشناسد تا اینطور در حسرت گذشته خودش را آزار ندهد!
در «بهانه‌هایی برای زیستن در زادگاه» زبانی فاخر و ادبی را می‌بینیم با جملاتی محکم و به قاعده، خالی از هرگونه ابهام و تردیدی- به خلاف «دست آخر» - که نشان از سواد راوی که یک کتابخوان است، دارد. بارها سوادش را با ارجاعات بینامتنی به کتاب‌های دیگر - که اشاره شد- به رخ خواننده می‌کشد و با این‌همه از درک مفهوم ساده پل عاجز  است! 
اما در «برگشت‌ناپذیر» نرگس با تلواسه‌های زنانه، راوی است. تشویش و اضطرابی زنانه که در سطح زبان رخ می‌نماید. جملاتی ناپیوسته که حاصل استفاده از حرف «را» است و همان‌طور که هجوم افکار لاینقطع به ذهن نرگس ادامه می‌یابد در سطح کلمات گویی این «را»، فعل‌ها را پس می‌راند تا حرفی را بگوید که نمی‌خواهد! فعل عقب می‌رود و هی جملات با «را» به هم وصل می‌شود بی‌سرانجام! و جملاتی که از ذهن نرگس می‌گذرد حتی بی‌فعل رها می‌شود و با سه نقطه «...» به جمله بعدی می‌پیوندد. تلواسه و اضطرابی که در انتها روی تخت رونده به بیماری نامعلوم منتهی می‌شود. 
 «جریش‌کشی» یک آئین است. صید جریش این موجود افسانه‌ای آدابی دارد؛ پس زبانی آرکائیک را می‌طلبد. حتی زنی که راوی است هم به زبان زمانه‌اش حرف می‌زند که هرچند تاریخی می‌نماید اما نشان از سواد ندارد که در زمانه خودش این نوع بیان ادبی کلمات رایج است. زبانی که در عین حال زنانه است آنجا که می‌گوید:
( بنوش عزیزم! بنوش عزیزک مهربان و ملول من! آن‌قدر بنوش تا مست شوی و در آغوش من به خواب روی. آن‌وقت برخواهم خواست و به صیادانت خواهم سپرد.)
در داستان «مرده‌بازی» سردی و بی‌تفاوتی میان شخصیت‌ها در زبان داستان نمود می‌یابد. این سردی و بی‌تفاوتی  آنجا که با بازی پدر و دختر در حضور مادری که بی‌تفاوت نشسته و فقط تلویزیون نگاه می‌کند؛ تلاقی می‌کند، فضایی گروتسک‌گونه و خشن را به‌وجود می‌آورد. آن‌هم بدون اینکه نویسنده دخالت دیگری مانندِ نشان دادن فضاهای وهم‌آلود و تلخ و سیاه را نشان داده باشد. این تلخی و سردی و سیاهی از میان کلمات بی‌تفاوت و سرد و طراحی صحنه و کنتراست میان صحنة شاد بازی مرد و دخترش و بی‌تفاوتی و سردی زن و کلماتی که میان او و دختر می‌گذرد، به کل داستان انتشار می‌یابد.
شگرد نویسنده در اینجا واسطه قرار دادن کودکی است که سعی دارد به نحوی میان پدر و مادرش ارتباط کلامی به وجود بیاورد. تلاشی که با مرگ بی‌صدای مرد و بدون اینکه به خواهش دخترک بوسه‌ای برای بازگرداندنش، مادر بر صورت پدر بزند، بی‌اثر می‌ماند. 

نقد از مهدی کفاش




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • روایتگر اجتماع تن + ها
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.