شهرستان ادب: در چهارمین مطلب از پروندۀ تخصصی بررسی ادبیات در کتابهای درسی، گزارش مهدیه موسیزاده را میخوانیم که ادبیات (شعرها، داستانها و...) را در کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی بررسی کرده است.
مشخصات گزارشگر این مطلب:
شاعر، ویراستار کتب کمک آموزشی، مؤلف درسیار فارسی و نگارش چهارم دبستان انتشارات منتشران.
مشخصات کتاب:
نازیلا بهروان، حسن ذوالفقاری، عبدالرحمن صفّارپور، گلزار فرهادی، حسین قاسمپور مقدّم، راحله محمّدی، مهتاب میرایی آشتیانی و فرح نجّاران (اعضای شورای برنامهریزی)
فریدون اکبری شِلدره، معصومه نجفی پازکی (اعضای گروه تألیف) محمّد دانشگر (ویراستار)
سال انتشار و نوبت چاپ کتاب مورد بررسی: چاپ پنجم 1397
تیترها:
فارسی کلاس چهارم دارای زبانی کهنه و نیازمند بهروزرسانی است.
مهمترین وجه تفاوت فارسی پایۀ چهارم با گذشته، وجه بصری است.
مشروح گزارش:
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز؟
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
هم قصۀ نانموده دانی
هم نامۀ نانوشته خوانی
از ظلمت خود رهاییم ده
با نور خود آشناییم ده.
شما اولینبار این چند بیت معروف نظامی را در کدام کتاب خواندید؟ شاید به خاطر نیاورید، اما اگر از پدرها یا مادرهای متولد دهۀ 30 و 40 بپرسید و در خاطرشان باشد، به شما میگویند اولین درس کتاب فارسی چهارم دبستان سال 1343 همین چند بیت شعر نظامی است. کتابی 140 صفحهای که دکتر زهرا خانلری و لیلی ایمن (آهی) آن را تألیف کردهاند. اشعاری از سعدی، پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار و فردوسی نیز در کتاب به چشم میخورد. داستانهای کوتاه و مطالب علمی و تاریخی نیز دیگر بخشهای کتاب را تشکیل میدهند.
اگر چاپ سال 43 فارسی چهارم را بخوانید و سپس نگاهی به کتاب فارسیهای چند سال اخیر و بهطور خاص چاپ 98 بیندازید، میبینید که جزئیات در جهت بهبود فرآیند یادگیری بسیار تغییر کردهاند؛ مهارتهای خوانداری و نوشتاری از هم تفکیک شدهاند و تنوع در شکل ارائۀ پرسشها بر جذابیت درس فارسی افزوده است. اگر چاپ سال 43 و 98 را در جایگاه مقایسه قرار دهیم، سیر رشد و پیشرفت در بیشتر موارد صعودی است، اما میتوان در انتخاب موضوعها، نقدهای جدی بر این کتاب وارد کرد.
در فارسی سال 43، دانشآموز چند افسانۀ چینی و آفریقایی میخواند و کتاب در یک مطلب کوتاه، زورخانه را نیز معرفی میکرد. طی داستانهایی با تبریز، آبادان، شیراز و تختجمشید و در شعری از «شیخ احمد کرمانی» با نام و ویژگیهای 9 شهر زیبای ایران آشنا میشد. اهمیتدادن به تمام شهرهای ایران و آشنایی دانشآموز با فرهنگ و ادبیات سرزمینهای مختلف، موضوعهایی بودند که در گذر زمان از محتوای فارسی چهارم حذف شدهاند.
فارسی چاپ سال 98 در 152 صفحه شامل 7 فصل و 17 درس است. 10 شعر، 18 داستان، 4 حکایت کوتاه (در قالب یک درس) و 2 حکایت بلندتر و 5 مَثَل، ساختار این درسها را تشکیل میدهند. از مجموع این 39 عنوان، 4 شعر و یک داستان در حوزۀ توحید، 3 داستان در حیطۀ طبیعت، 2 شعر و 6 داستان در باب علم، دانش و استفاده از عقل، 1 داستان در مورد ایران، 1 داستان در مورد ولایتفقیه، 1 شعر و 2 داستان در حیطۀ دفاعمقدس، 1 شعر و 1 داستان دربارۀ پیامبران، 1 شعر و 1 داستان با محتوای کمککردن و همدلی، 2 زندگینامه و 1 شعر آیینی آورده شده است.
نکتۀ حائز اهمیت، تعداد مطالب قدیمی کتاب است که در چاپ سال 69 فارسی چهارم نیز آورده شدهاند. از جمله: کوچ پرستوها (درس دوم)، حکایت طوطی و بازرگان (درس پنجم با عنوان رهایی از قفس)، شعر باز باران (بخوان و حفظ کن درس ششم)، چند حکایت از سعدی (درس چهاردهم) و علماندوزی ابوریحان بیرونی تا لحظۀ مرگ (درس شانزدهم با عنوان پرسشگری).
تنوع و پراکندگی موضوعهای کتاب متناسب با دانشآموز سال 98 نیست و موضوعهای روز جامعه را شامل نمیشود. چرا در کتاب فارسی نباید به اقوام و نژادهای سراسر کشور توجه شود یا از آیینها و رسوم کشور سخنی به میان بیاید؟ چرا دانشآموز چهارم دبستان سال 98 با شهرهای مختلف و آثار باستانی کشور یا گوشهای از ادبیات و فرهنگ کشورهای دیگر در قالب درس شیرین و جذابی مثل ادبیات فارسی آشنا نشود؟ در سالهایی که فضای مجازی و آسیبهای آن بر کودکان و نوجوانان فراگیر شده، همچنین جامعه شدیداً محتاج فرهنگ درست مصرفکردن، صرفهجویی، حفظ منابع طبیعی و محیطزیست است و از طرف دیگر بحث کار، تلاش، تولید و حمایت از سرمایههای داخلی داغ شده، جای خالی تکتک این موضوعها در کتاب فارسی به چشم میخورد.
در این بخش میخواهیم کتاب را فصل به فصل و درس به درس مورد بررسی قرار دهیم.
فصل اول با عنوان «آفرینش» شامل 2 درس است. درس اول با نام «آفریدگار زیبایی» طی یک داستان به زیباییهای خلقت خداوند اشاره میکند و بخوان و حفظ کن این درس، شعری از «شکوه قاسمنیا» و دربارۀ پاییز است. بهتر بود شعری انتخاب شود که مربوط به آفرینش و خلقت نعمتهای خداوند باشد. درس دوم هم با عنوان «کوچ پرستوها» درنهایت به قدرت خداوند اشاره میکند. این درس از دهۀ 60 در فارسی چهارم دبستان جا خوش کرده است! در بخوان و بیندیش پایانی درس، داستانی میخوانیم از یک بانوی نویسندۀ فرانسوی که به ایران آمده و مسلمان شده است. این داستان با زبانی کودکانه و جذاب نشانههای وجود خداوند را به دانشآموز ارائه میدهد و میتوان گفت نقطۀ اوج این فصل است. حکایت پایانی فصل به ضربالمثل «دست بالای دست بسیار است» اشاره میکند که هیچتناسبی با عنوان و محتوای فصل ندارد!
«دانایی و هوشیاری» عنوان دومین فصل این کتاب است که 3 درس را شامل میشود. در راز نشانهها ـدرس سوم کتابـ داستانی با محتوای استفاده از عقل و هوش و توجه به نشانهها آورده شده است. شعر روباه و زاغ از «حبیب یغمایی» در بخوان و حفظ کن این درس، کاملاً متناسب با محتوای این فصل است. درس چهارم، ارزش علم است که همخوانی خوبی با موضوع فصل و درس قبلی دارد. حکایت طوطی و بازرگان در پنجمین درس کتاب با عنوان «رهایی از قفس» آورده شده است. اگرچه محتوای این حکایت به زیرکی طوطی و استفاده از عقل و هوش اشاره دارد، اما هیچگونه ارتباط معنایی میان موضوع فصل با نام انتخابشده برای این درس نمیبینیم. اتفاقی که در بخوان و بیندیش این درس و مثل پایانی فصل نیز رخ داده و این دو همخوانی نسبتاً زیادی با محتوای فصل ندارند.
عنوان سومین فصل کتاب «ایران من» است. با اینکه انتظار میرود این فصل، صرفاً به آشنایی دانشآموز با سرزمین وسیع و پهناور ایران و شهرها و نژادهای مختلف بپردازد، با دو درس «آرش کمانگیر» و «مهمان شهر ما» روبهرو میشویم. اگرچه هردو درس حاوی محتوایی مربوط به ایران هستند و دلیری و شجاعت نیاکان ایرانیان و شور و شوق جوانان نسبت به رهبر عزیزمان را به نمایش میگذارند، اما بهتر بود این دو درس در فصلی دیگر و با عنوانی بهتر آورده شوند. همچنین بخوان و حفظ کن درس ششم، شعر «باز باران با ترانه» اثر «گلچین گیلانی» است که از دهۀ 60 در این کتاب چاپ میشود و البته هرچند شعر زیبایی است، اما هیچتناسبی با عنوان فصل ندارد. حتی اگر فرض کنیم تناسب آن با «ایران من»، معرفی خطۀ شمال کشور در نظر گرفته شده، در تصویرگری شعر، دختری را میبینیم که به هیچوجه شبیه دختربچههای شمالی با لباسهای زیبای محلی نیست. بخوان و بیندیش درس هفتم نیز داستانی از «طیبه دلقندی» با موضوع بازگشت یک رزمنده است. این داستان اگرچه زیبا و دلنشین است، بهتر بود با درس یازدهم که به یکی از فرماندههای دوران دفاعمقدس میپردازد، در یک فصل آورده شود. از تمام مطالب این فصل بیارتباطتر، مثل پایانی فصل است: «جوینده، یابنده است»!
و اما فصل چهارم، «فرهنگ بومی» که شامل دو درس آزاد است. حالا که دانشآموز قرار است خود، آن را بنویسد و مجبور است به دنبال تهیه و جمعآوری داستان یا شعر برود، بیشتر از فصول دیگر متن آن را درک میکند. بنابراین بهتر بود فصل ایران من، به فرهنگ بومی نیز میپرداخت و اینگونه این فصل یکی از موضوعهای روز جامعه را شامل میشد.
«نامآوران»، عنوان پنجمین فصل کتاب و شامل سهدرس است. درس دهم با نام «باغچۀ اطفال» به سرگذشت جبار باغچهبان میپردازد. بخوان و حفظ کنِ این درس شعری از شهریار در مدح امیرمؤمنان، علی(ع) است و ارتباط آن با فصل را میتوان در نامآور بودن علی(ع) و فرزند گرامی ایشان، امامحسین(ع) جستوجو کرد؛
به جز از علی که آرد، پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم، شهدای کربلا را
بهتر بود درس یازدهم ـفرماندۀ دلهاـ که تصویری از شهید حسین خرازی ارائه میکند و درس دوازدهم ـشعر اتفاق ساده از قیصر امینپورـ در فصلی بیایند که بهطور اختصاصی به دوران دفاعمقدس میپردازد. بخوان و بیندیشِ درس دوازدهم در یک مطلب کوتاه، «مهدی آذریزدی» را معرفی میکند و سپس یکی از داستانهای او را در ادامه میآورد که هیچارتباطی با نام و محتوای فصل ندارد. حکایت آخر فصل نیز مانند اکثر حکایات فصلهای قبل با موضوع و محتوای فصل بیارتباط است.
در فصل ششم با عنوان «راه زندگی»، سهدرسِ «لطف حق»، «ادب از که آموختی؟» و «شیر و موش» گردآوری شدهاند که هرسه با موضوع فصل و محتوای یکدیگر در یک سو قرار دارند. اگرچه بخوان و حفظ کن درس سیزدهم ـشعر امیدـ بیارتباط با راه زندگی نیست و حل مشکلات با توکل بر خداوند را به دانشآموز آموزش میدهد، اما بخوان و بیندیش درس پانزدهم ـداستان مروارید سرخ، نوشتۀ جورجیو گاریتسوـ در ظاهر ارتباط نسبتاً زیادی با محتوای مطالب قبلی ندارد.
در آخرین فصل کتاب یعنی فصل هفتم با عنوان «علم و عمل» روبهرو میشویم. این فصل شامل درسهای شانزدهم ـپرسشگریـ و هفدهم ـمدرسۀ هوشمندـ است. درس پرسشگری با کمی تغییر از جاماندگان کتاب فارسی دهۀ شصت است. البته بخوان و حفظ کن این درس، شعر خرد و دانش ـتوانا بود هرکه دانا بودـ انتخاب بسیار خوبی برای این فصل به شمار میرود. درس هفدهم سری به دنیای مدرن و آشنایی با تکنولوژیهای روز میزند و بخوان و بیندیش این درس با عنوان «خرچنگ و مرغ ماهیخوار» که یک بازنویسی روان از کلیلهودمنه است، نقطۀ اوج این فصل است و با مسائل روز جامعه نیز بیارتباط نیست؛ چراکه دانشآموز باید یاد بگیرد، دشمن هرگز قابل اعتماد نیست و پذیرفتن هرگونه مذاکره و پیشنهادی از سمت دشمن، کار عاقلانهای نیست. مَثل این فصل نیز مانند فصلهای قبل کاملاً بیارتباط با موضوع فصل است: «رطبخورده، منع رطب کی کند؟».
کتاب با نیایشی از الهینامۀ عطار به پایان میرسد و صفحههای انتهایی کتاب مختص واژهنامه است.
نظر شاعران دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی
«عباسعلی سپاهی یونسی» یکی از شاعران موفق این حوزه، کتاب فارسی چهارم را اینگونه مورد بررسی قرار داده است: «شکی نیست که از جهاتی کتابهای درسی کودکان امروز با کودکی ما در دهۀ 60 تفاوت دارد. یعنی میتوان مهمترین وجه تفاوت را وجه بصری کتابها دانست. از جهتی نوع متنهای انتخابی هم بهتر شدهاند که دلیلش رشد مثبت وضعیت داستان و شعر کودکان در دوـسه دهۀ اخیر است. با این همه، اما هنوز بهعنوان فعال ادبیات کودکان و نوجوانان نمیتوانم برخی موارد در کتابهای درسی کودکان را بپذیرم. بگذارید با مثالی ماجرا را روشنتر کنم. اگر شاعر کودکان امروز در شعرش بگوید: هوا به سردی گرایید یا بگوید پرستوها را روی شاخه نشانید، حتماً و بدون هیچمکثی میگوییم زبان، زبان امروز نیست و باید نو شود. از این موارد در کتاب درسی چهارم کم نیست و سؤال اینجاست که چرا باید باشد؟ یعنی اینجا نویسنده مجاز است زبانی بهغایت بیطراوت و کهنه را تحویل دانشآموز بدهد، ولی در کتابی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهعنوان یکی از نشرهای مرجع میخواهد چاپ کند، مجاز نیست؟ شاید پاسخ بشنویم اینجا بحث آموزش معانی کلمات است و بحثهایی از این دست، اما من معتقدم بیش از هرچیز برای من که دغدغۀ اصلیام ادبیات کودک و نوجوان است، لذتبخشی ادبیات مهم است. یعنی کودک اول و قبل از هرچیز باید از خواندن متنی که برایش خلق کردهایم، لذت ببرد که در درسی همچون «آفریدگار زیبایی» و درسهای دیگر این اتفاق نیفتاده است. شعرهای استفادهشده در کتاب را هم با همین متر و معیار میشود سنجید. باز هم تأکید میکنم بیش از هرچیز باید به لذتبخشبودن ادبیات توجه شود، آن هم برای کودکی که مجبور است روی نیمکتهای خشک و بیروح بنشیند و بیاموزد».
«شاهین رهنما» یکی دیگر از شاعران موفق کودکان و نوجوانان است. او بر شعرهای کتاب فارسی چهارم، نقدهایی مطرح میکند و معتقد است نقدهایش دربارۀ داستانها نیز صدق میکند. او میگوید: «انتخاب شعرها کارشناسانه نبوده و به نظر میرسد عجولانه صورت گرفته است. باید برای کودکان امروز از شاعران معاصر آثار فراوانتری آورده میشد. زبان شعرها اکثراً قدمایی انتخاب شده است درحالیکه دانشآموزان ما به زبان معیار مینویسند و صحبت میکنند. حتی شعرهایی که از شاعران معاصر برای این کتاب انتخاب شده، زبان و تعابیر و ترکیبات آنها قدیمی است. این موضوع باعث دوری دانشآموز از متون ادبی و بهطورکلی درس ادبیات میشود». او ادامه میدهد: «در شعر ستایش خدا از پروین دولتآبادی یا در شعر روباه و زاغ حبیب یغمایی و اکثر شعرهای دیگر کتاب به وفور از تعابیر و کلمههای قدیمی استفاده شده است. فقط دوشعر شکوه قاسمنیا و قیصر امینپور کاملاً امروزی و مناسب کودک کلاس چهارمی سال 98 هستند. مثلاً در همین شعر ستایش خدا میخوانیم: «بُوَد در روشناییها خداوند»، فعل «بود» در ابتدای مصرع آمده، در حالی که ما در ادبیات برای کودکان تأکید میکنیم که ترکیب جمله باید صحیح باشد و مخصوصاً در شعر کودک و نوجوان بهتر است این ترکیب، دست نخورد و فعل و فاعل در جای خودشان قرار بگیرند. این یکی از همان آسیبهایی است که به آن اشاره کردم. یا در شعر «خبر داغ» اگرچه دارای فضاسازی بسیار زیبا و مناسب است، در یکی از چهارپارهها اشتباه قافیه دیده میشود. مثلاً فعل پرید و کشید را با هم همقافیه کردهاند. بن فعل پرید، پر و بن فعل کشید، کش است. یا در بند آخر فعل بارید و پیچید همقافیه شدهاند. در قسمتی از شعر میخوانیم: «شاپرک خواب نبود/ پر زد از باغ و گذشت»، «پر زدن» همان مفهوم گذشتن را تداعی میکند. وقتی میگوییم پر زد از باغ، یعنی از باغ گذشته و وقتی میگوییم پر زد از باغ و گذشت دچار حشو شدهایم. بهتر است در کتابهای آموزشی ما چنین مواردی دیده نشود. کاش از همین شاعران، آثار دیگری با تمرکز و صرف وقت انتخاب میشد. حتی میتوانستند از انبوه شاعران معاصر کودک و نوجوانان آثار بسیار مناسب دیگری انتخاب کنند. شعر لطف حق، خرد و دانش، شیر و موش و نیایش عطار نیشابوری نیز دچار مشکلاتی هستند که مطرح کردم. شعر روباه و زاغ یا باز باران، جزء شعرهایی هستند که کهنه نمیشوند و بسیار خاطرهانگیزند؛ ولی زبان آنها واقعاً مناسب دانشآموز کلاس چهارمی نیست، اما در شعر «اتفاق سادۀ» قیصر امینپور تمام المانهای لازم برای شعر کودک و نوجوان رعایت شده است و این شعر انتخاب بسیار مناسبی برای این کتاب است. شعر «امید» در این کتاب بدون ذکر نام شاعر آورده شده که اتفاق خوبی نیست».
نظر نویسندگان و داستاننویسان دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی
«احمد اکبرپور» شاعر و نویسندۀ کودک و نوجوان، عضو شورای کتاب کودک و عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، میگوید: «من احساس میکنم که این کتاب بهروز نیست. اگرچه در ظاهر ممکن است فکر کنیم با یک کتاب بیعیب و نقص روبهرو هستیم؛ چرا که از داستاننویسها و شاعران معاصر مثل کلر ژوبرت، سوسن طاقدیس، قیصر امینپور و... زیاد استفاده شده است. البته این استفاده، یک قدم روبهجلو محسوب میشود، ولی داستان و شعرهایی از این افراد استفاده شده که خود آن شعر یا داستان قدیمی است و بهروز نیست. یعنی باز اگر به سمت داستاننویسهای معاصر هم رفتند، داستانی انتخاب کردهاند که شیر و گرگ و پلنگ در آن وجود دارد و داستانی است که میشد 60 سال پیش هم آن را نوشت و خواند و هیچاشکالی هم نداشت. داستاننویسی معاصر یعنی داستانی که برای کودکان است. چرا واژههای امروزی ما و کودکانمان در این کتاب نیست؟ تکنیکهای داستاننویسی که در این سالها از آن استفاده میکنیم در این کتاب نیست. اگر به سراغ داستانهای سوسن طاقدیس برویم، با داستانهایی که شگردهای نوتر و بهروزتری دارند، روبهرو میشویم. مثلاً اولین داستانی که سوسن طاقدیس چاپ میکند، عنوانش بسیار جسورانه است: وقتی که بابام دزد بود. پس میشود در داستانهای داستاننویسان، داستانهایی پیدا کرد که بهروزتر باشد و بدانیم تکنیکهای داستاننویسی همین دهه را دارد. چطور میشود اینها حس کنند که با دنیای پر شر و شور خودشان مواجه هستند؟ اینها که اینقدر انیمیشن میبینند. فیلمها و کارتونهای کودک را تماشا میکنند و داستانهای معاصر را میخوانند؛ چرا نباید داستانهایی بیاید که ما فکر کنیم محصول دهۀ 80 یا 90 است و در دهۀ 30 نمیتوانست این داستانها خلق شود؟» او میگوید: «من به طنز کتاب هم دقت کردم. فقط یکیـدو جا به چشم میخورد. آن هم طنزی قدیمی و دِمُده! طنز کتاب این است که شیر میآید و میگوید قویترین کیست؟ فیل میآید و او را بر زمین میزند، باز از همان طنزهایی است که میتواند 60 سال پیش هم اتفاق بیفتد، اما بچههای ما الآن چه طنزهایی میخوانند؟ چه کتابهای جدیدی آمده؟ به کتابهای خارجی کار ندارم، از طنزنویسان خوب ایرانی چرا استفاده نشده؟ در شرایطی که بههرحال افسردگی در جامعه بیداد میکند، چقدر نیاز به این هست که طنزهای بهروز از نویسندهها وارد شود؟ باید طنزنویسان معاصر را وارد کتابها کنند. اتفاق خیلی خوبی خواهد افتاد که طنزهایی با شگردهای امروزی و کلمات امروزی استفاده شود».
«تهمینه حدادی» نویسنده و روزنامهنگار موفق حوزۀ کودک و نوجوان، فارسی چهارم را اینگونه مورد ارزیابی قرار میدهد: «در تدوین کتاب از افراد مختلف با دیدگاههای متفاوتی استفاده شده است. از شعر ایرج میرزا گرفته تا شعری از پروین دولتآبادی و شکوه قاسمنیا؛ آدمهایی از دهههای مختلف، اما این انتخابها کاملاً یکدست و یکسویه هستند. ممکن است دلیلش را اینطور بیان کنند که چون کتاب در اختیار تمام بچههای کشور قرار میگیرد و ممکن است بچهها تجربۀ مساوی از زندگی و امکانات برابری نداشته باشند، ما مجبور به انتخاب موضوعهای یکدست و یکسویه شدیم. اگر چنین است چرا در کتاب مدام سراغ طبیعت و حیوانات رفتیم یا از مادربزرگها حرف زدهایم؟ درحالیکه بسیاری از بچهها تجربۀ دیدن حیوانات یا حتی داشتن مادربزرگ را هم ندارند. همین مسئله خواننده را دچار چالش میکند که آیا از ادبیات بهعنوان ابزار مستقیم آموزش استفاده کردهایم یا نه. اگر ادبیات قرار است که آموزش مستقیم داشته باشد و مستقیمگویی کند، چرا به دغدغههایی نمیپردازد که هرکودکی در این سنین با آن روبهرو است؟». حدادی با اشاره به اینکه ما از ادبیات نوین و بهروز در شعر و داستانهای کتاب چیزی نمیبینیم، میگوید: «در شرایطی که بچههای ما مدام در رسانهها چیزهای متنوعی میبینند و ادبیات مختلفی میشنوند و از طرفی ادبیاتمان احتیاج به محافظت دارد، این سؤال پیش میآید که چرا به ادبیات صِرف نپرداختهاند و همچنین چرا به موضوعهای روز اجتماعی و مسائلی که کودک دهسالۀ امروز با آن مواجه است اشارهای نشده؟ رویۀ کتاب، خطی است و نقطۀ اوج و فرود در آن نمیبینیم. خیلی از شعرها سالهاست عوض نشده و من در کودکی آنها را در فارسیهای دبستان خواندهام. بیشتر از بیستوپنج سال گذشته، ولی همچنان محتوا همان است. از طرفی حتی داستانها و شعرهای جدیدی که استفاده شده، باز به همان دغدغههای 20 سال پیش پاسخ میدهد. کودک بیستسال پیش و امروز شبیه هم نیستند و امکانات برابری ندارند». به گفتۀ حدادی، در تمامی تصاویر چهار شعر باران، خرد و دانش، اتفاق ساده و نیایش، باران میبینیم. درحالیکه محتوای دوشعر پایانی کتاب اصلاً به باران نپرداخته و به رحمت الهی اشاره دارد. او ضمن ذکر پرسشهایی مثل «ما چقدر در تصویرگری این شعرها به بچههای سیستان و بلوچستان، اهواز یا شهرهای جنوبی کشور توجه کردهایم؟ آیا نیاز آنها را هم در نظر گرفتهایم؟ اگر در حال معرفی یا اعلام نعمتهای خدا هستیم، چرا فقط باران نعمت خداست؟» میافزاید: «تصاویر شعرها و داستانهای کتاب، تداعیکنندۀ فضای دهۀ 60 هستند؛ نوع پوشش افراد در کتاب، پوشش مدرن امروزی نیست. حتی پوشش بومی هم نیست و مجدد میبینیم به نژادها و نیازهای بچههای سرتاسر کشور نپرداخته است. کتاب نمایانگر یک نوع لباس رسمی کلیشهای است که هیچآموزشی به کودک نمیدهد و هیچجذابیتی ندارد. سهبار شعری دربارۀ کلاغ یا با تصویرگری کلاغ در کتاب میبینیم. یعنی هیچموضوع دیگری در طبیعت شمال و جنوب و شرق و غرب کشور وجود ندارد که دانشآموز سهبار در کتاب، کلاغ را میبیند؟ اگر قرار است این کتاب برای همه مفید باشد، مستقیمگویی کند و از ادبیات بهعنوان ابزار آموزش استفاده شود، باید این موارد مورد توجه جدی قرار گیرد. 4 بار باران، 3 بار کلاغ و لباسهای دهۀ شصتی قرار است چه چیزی به ادبیات دانشآموز اضافه کند؟».
نظر آموزگاران دربارۀ بخش ادبیات در کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی
«رقیه یاراحمدی»، معلم باسابقه و بازنشستۀ پایۀ چهارم دبستان از کلیت کتاب گلهمند است. او بر این باور است که در عصر ارتباطات و تکنولوژی، رمانهای جذاب ایرانی و خارجی کودک و نوجوان و حتی داستانهای شاهنامه و حکایتهای سعدی و دیگر ادیبان فارسی که به زبان کودکان نوشته شدهاند، بسیار بیشتر دانشآموزان را جذب میکنند. او با طرح این سؤال که «چرا از نویسندگان، شاعران و فعالان موفق حوزۀ کودک و نوجوان در تهیه و گردآوری مطالب کتاب استفاده نمیشود؟» ادامه میدهد: «اکثر مؤلفان کتاب جزء کسانی نیستند که در سالهای اخیر در حوزۀ کودک و نوجوان کتاب شعر یا داستان پرفروشی عرضه کرده باشند. وقتی کتاب نویسنده یا شاعری در این حوزه پرفروش میشود، معنایش این است که او توانسته با کودک و نوجوان ارتباط برقرار کند و دانشآموز میتواند بهراحتی پذیرای هرچیزی باشد که او در کتابش آموزش میدهد».
«سیده مطهره صفوی»، آموزگار پایۀ چهارم دبستان معتقد است: «بهطور کلی محتوای فصلها و شعر و داستانهای کتاب، اهداف برنامۀ درسی فارسی را که در راهنمای معلم آمده است، پوشش میدهد و اگر در ذهن دانشآموزان نهادینه شود، آنها را برای زندگی بهتر آماده میکند. علاوه بر این دانشآموزان با مثلها و حکایات و آثار فارسی در این شعر و داستانها آشنا میشوند. البته متن اکثر قسمتهای بخوان و بیندیش علاوه بر اینکه پیش پا افتاده نوشته شده، جذاب هم نیستند و دانشآموز را به اندیشیدن وا نمیدارند. همچنین کلمههایی در قسمت واژهنامه آورده شده که در متن کتاب وجود ندارد و در عوض بعضی از کلمههایی که نیاز به معنیشدن دارند، در آن آورده نشدهاند».
***
بهطورکلی، با توجه به نظرات جمعی از آموزگاران، شاعران و نویسندگان حوزۀ کودک و نوجوان میتوان نتیجه گرفت که فارسی چهارم دبستان اگرچه نکات مثبت زیادی دارد، اما باید تغییرات اساسی در محتوای آن، فصلبندی، تصویرگریها و انتخاب شعر و داستانهای جدید صورت گیرد تا منطبق بر فضای روز جامعه و حالوهوای دانشآموز 10سالۀ کلاس چهارم باشد. این امر تنها با همفکری و همکاری و نظرسنجی گسترده از فعالان موفق حوزۀ کودک و نوجوان محقق میشود.