شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ صبح نو: کتاب «صدای بهتر زخم» سرودههای علیرضا سمیعی است که نشر شهرستان ادب، بهتازگی آن را چاپخش کرده است. نام کتاب، صدایی چکیده از پیامهای عارفانه، عاشقانه، منتظرانه، معترضانه و... است. این کتاب دارای چهار دفتر و یک پیوست است، دفتر یکم: عقل اوّل. دفتر دوم: با بستگان. دفتر سوم: لغات عاشقی. دفتر چهارم: مکتوبات مَهلَکه. و پیوست.
این کتاب، دارای 37 شعر آزاد، 12 غزل و یک ترانۀ کودکانه است. شعرهای آزادش شیوا و دارای زبانکاری (برجستهسازی یا بازیهای زبانی) و بیشتر وصفی است. گاهی به روایت نزدیک میشود، ولی روایی نمی شود. غزلهایش از سلامت عروض و قافیه برخوردارند و ساختارشان به مکتب خراسانی و مکتب هندی پهلو میزند. ترانۀ کودکانۀ کتاب که (کولی قزک بارون کُن) نام دارد، رنگپذیرفته از پریای شاملو و کمالجویانه است. غزلها نشانگر پرورش عروضی علیرضا سمیعی هستند؛ چراکه سرایندهای که میخواهد در شعر آزاد سرفراز باشد، به باور من باید چندی در قالبهای عروضی تمرین نظم و شعر کند تا بتواند به آهنگشناسی زبان، دست یابد.
در این کتاب با سرودههایی روبهرو هستیم که ساختار ادبیات کهن فارسی را با زبان و نگاهی امروزی بازسازی میکند. به پارهای از نخستین سرودۀ کتاب بنگرید که نامش (سرآغاز) است:
پیش از آن که درخت
صدای پرندهای باشد
پیش از آنکه سنگی کوه در سینۀ زمین
پیش از آنکه در کرشمۀ آهو
دشت تأسیس شود
آغاز ناگهانی و تلنگربار این سروده، آهنگ زیبایی دارد که بُرش پدید میآید و بُرش از گذاشتن گزارهای و این کار، خواننده را به حسی سرشار از رُخداد میبَرَد و در پایان این سروده، خواننده به وحدت وجود میرسد از آن رو که زبان شعر، خانۀ وجود است:
من بر او و آنها که اویند
و آنها و او که آنهاست
سجده بُردم
دربارۀ شعر آزاد، دانستن دو چیز، سزاوار است:
یک: وزن یا آهنگ شعر، یکی از ابزارهای کار سراینده است. وسیله برای هماهنگ ساختن همۀ چیزهاییست که به کار رفته و با درونیهای او میباید سازش داشته باشد. از این رو اگر بسیار درونی میبیند، وزنهای شعری کهن و اگر به جز این باشد، بهتر این است که بسازد. این ساختمان یک ساختمان وزن موزیکی نیست. ماهیت وزن شعر آزاد با سرشت سخن پیوند دارد و با حال گوینده دگرگون میشود. از راهی به دست میآید که به حال طبیعی همانگون حرف میزنند و در خواندن، لذّت وزن را خواننده مانند گفتوگو میچشد.
دو: ریختار (فُرم): به شکلی که از رُخدادهای زبانی (هنجارگریزیها) و تصویرهای خیالی پدید میآید و یکسان و قابل پیشبینی نیست. ریختار (فُرم) حتمیترین وسیله برای جلوه و سر و سامان دادن به ساختار شعر است که چیرگی و نیرومندی سراینده را در گردآوری اندیشههای خود میرسانَد و ذوق ویژهای میخواهد. بدون هماهنگی آن، چهبسا که رنجها بیهوده شده و در کار سراینده، شلوغی رُخ میدهد. مانند این است که در تاریکی و به هوای پای کسی راهش را میرود.
از چیزهای شگفتی که در این کتاب رُخ داده، تأثیرگذاری زبان غزلها بر شعرهای آزاد است. برای نمونه در غزل دوم این کتاب بنگرید:
در حجابید، از این روست که دیدن دارید
مگر این قوسقُزَح نیست که بر تن دارید
که مصرع دوم با این مصرع از شعر (هفته) همانندی دارد:
باران برداشته بود تنَش را
آشناییزدایی یا هنجارگریزی زبانی در سرودههای این کتاب به زیباتر شدن و کمال شعریاش کمک کردهاند.
در شعر لاله عباسی میخوانیم:
اَبَرکَسی که رودخانهها را آرام میکند
آرام را میگیرد
آهسته را صدا میزند
صفت «آرام» و صفت «آهسته» اینجا در نقش مفعول است و در مصرعی از همین شعر:
پروازی که سر به بال میکوبد
صفت «پرواز» در نقش فاعل است.
در شعر «هفته» با جانبخشی به روزهای هفته روبهرو هستیم، اگرچه پیشتر فروغ فرّخزاد در شعر «جمعه» و یدالله رؤیایی در شعر «هفتۀ سوراخ» با روزهای هفته از اینگونه بازی کردهاند، ولی علیرضا سمیعی در این سروده بدون تقلید و دربارۀ انتظار کار کرده و زیبایی این سروده در این است که چیزی از بیرون به متن شعر تحمیل نمیشود، بلکه واژهها خود سازندۀ معنا میشوند و این یعنی معنا قراردادی نیست.
شعر «قَسَم به سرخ» که تقلیدی از زبان رضا براهنی در کتاب «خطاب به پروانهها» است و برای شهیدان وطن زیباست، ولی از قفس تقلید بیرون نمیآید و این شاید به این معناست که سراینده در این کتاب که نخستین کتابش است، میخواسته با تقلید به تجربهای دست یابد برای به زبان رسیدن در درون زبان که رسالت یک سرایندۀ پیشرو است.
به بررسی و نقد همین چند سروده از این کتاب، بسنده میکنم.
علیرضا سمیعی در این کتاب، آشناها را با آشناییزدایی میبیند، ولی اگر ناآشناها را هم با آشناییزدایی میدید، بسی زیباتر بود. با اینهمه او در سرودههای این کتاب، ویژگیهایی که سزاوار سرودههای خوب است را به کار بسته و زبان شعریاش در راه کمال است. بنابراین کتاب صدای بهتر زخم، ارزش خریدن و خواندن را دارد.