تاریخ معاصر ایران مملو است از وقایع جذاب و متنوعی که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند؛ اتفاقات تلخ و شیرینی که هنوز بخشی از خاطرات پدربزرگ و مادربزرگهای امروز هستند و نمیتوان به راحتی از آنها عبور کرد. از آن جمله است ماجرای خودمختاری آذربایجان توسط دموکراتها در سال 1325 و در پی آن تبانی دولت ایران و روسیه که به حضور ارتش در منطقة آذربایجان و سپس آشوب و درگیریهای گستردهای منجر شد. مردم آذربایجان هرگز آنروزها را از یاد نمیبرند و خاطراتشان را نسل به نسل و سینه به سینه به فرزندانشان منتقل میکنند؛ همانگونه که «محمدرضا بایرامی» از مادر خود ماجرای آن سالها را شنیده و دهها سال بعد براساس آن، داستان «مردگان باغ سبز» را به انشا درآورد.
«آدم با بعضى چيزها تكليفش روشن نيست. مثلاً مردى بود قوام نام كه آذربايجان را نجات داد. اما دستش آلوده شد به خون. آن هم تا كجا؟ تا بازو. رحمت و لعنت دائمى را براى خودش خريد. هر دو را با هم و هم زمان...» (ص57)
معرفی از محمد غفاری
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز