موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
معرفی کتاب «مردگان باغ سبز» محمدرضا بایرامی

پانزده سال در تونل زمان

06 دی 1391 10:50 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 2 رای
پانزده سال در تونل زمان
«اين داستان همان‌قدر به واقعيت نزديک است كه پلنگ سر كوه به ماه!»

تاریخ معاصر ایران مملو است از وقایع جذاب و متنوعی که هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند؛ اتفاقات تلخ و شیرینی که هنوز بخشی از خاطرات پدربزرگ و مادربزرگ‌های امروز هستند و نمی‌توان به راحتی از آن‌ها عبور کرد. از آن جمله است ماجرای خودمختاری آذربایجان توسط دموکرات‌ها در سال 1325 و در پی آن تبانی دولت ایران و روسیه که به حضور ارتش در منطقة آذربایجان و سپس آشوب‌ و درگیری‌های گسترده‌ای منجر شد. مردم آذربایجان هرگز آن‌روزها را از یاد نمی‌برند و خاطراتشان را نسل به نسل و سینه به سینه به فرزندانشان منتقل می‌کنند؛ همانگونه که «محمدرضا بایرامی» از مادر خود ماجرای آن سال‌ها را شنیده و ده‌ها سال بعد براساس آن، داستان «مردگان باغ سبز» را به انشا درآورد.

1- «بالاش» دوره‌گردی در بازار تبریز است که طبع شعر دارد و هنر در وجودش جاری است. بر اثر آشنایی با «دوزگون» -که شاعری مشهور در تبریز است- خبرنگار روزنامه‌‌ می‌شود و همزمان به رادیو نیز راه پیدا می‌کند. بالاش در زمانی که تبریز دست دموکرات‌هاست، حس کنجکاوی و خبرنگاری‌اش او را راهی زنجان و قزوین می‌کند تا از شمار و وضعیت ارتش باخبر شود. در این مسیر اتفاقاتی برای بالاش رخ می‌دهد و از طرف دیگر ارتش نیز تبریز را از چنگ دموکرات‌ها در می‌‌آورد و...
2-‌ پانزده سال در تونل زمان حرکت می‌کنیم و با پسری تنها همراه می‌شویم که با ناپدری‌اش زندگی می‌کند؛ ناپدری‌ای که بسیار او را اذیت و شکنجه می‌کند. پسر با دوره‌گردی آشنا می‌شود و زندگی‌اش دچار تحول می‌شود و بعد از آن ناپدری‌اش را ترک می‌کند و به تهران می‌گریزد. این‌که «پدر اصلی این پسر کیست؟» سؤال اساسی مخاطب در طول این داستان است و ...
این دو داستان که خلاصه‌‌ای از آن‌ها را خواندیم، دو قصة اصلی «مردگان باغ سبز» هستند که بایرامی همزمان برای ما روایت می‌کند. زمان مدام بین این دو دوره در رفت و آمد است و مخاطب در یک رالی، میان این دو داستان حرکت می‌کند. «مردگان باغ سبز» یک داستان بومی است که شخصیت‌ها و وقایع آن – به‌رغم ساختگی بودن- آشنا و باورپذیر هستند. بایرامی یک دورة تاریخی را با همة خوبی و بدی‌هایش پیش روی مخاطب قرار می‌دهد؛ داستان در عین رویکرد تاریخی‌اش، سیاسی‌اجتماعی نیز هست و ذهن را به قضاوت‌ وامی‌دارد. فرهنگ فولکلور در «مردگان باغ سبز» بسیار به چشم می‌خورد و شعرها و ضرب‌المثل‌های آذری به همراه آداب و رسوم و سنت‌‌ها‌ی آن منطقه در جای‌جای داستان نقش پررنگی دارند.
بایرامی «مردگان باغ سبز» را در سال 1389 پس از بازخوانی‌ توسط دوستانش رضا اميرخانی و داود غفارزادگان به انتشارات «سورة مهر» سپرد تا امسال پس از کش و قوس‌های فراوان به پیشخوان کتاب فروشی‌ها برسد. این کتاب اکنون به چاپ سوم رسیده است. قطع کتاب رقعی است و 386 صفحه دارد و برای خرید آن می‌بایست هفت هزار تومان هزینه کرد.

«آدم با بعضى چيزها تكليفش روشن نيست. مثلاً مردى بود قوام نام كه آذربايجان را نجات داد. اما دستش آلوده شد به خون. آن هم تا كجا؟ تا بازو. رحمت و لعنت دائمى را براى خودش خريد. هر دو را با هم و هم زمان...» (ص57)

معرفی از محمد غفاری



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • پانزده سال در تونل زمان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: