شهرستان ادب: عطار در میان شاعران فارسی جایگاه خاصی دارد. اوست که میان شعر تعلیمی/عرفانی سنایی و مولانا پل میزند و قصائد ابرو گره کرده سنایی را به لطافت و نازک خیالی میرساند که نزد مولانا سراغ داریم. همچنین، او طرحی اجتماعی از عرفان دارد که در منطقالطیر میبینیم. گاه امر اجتماعی، امر عرفانی و حتی حکمت تاریخی در شعر عطار به هم میآمیزد. این طرح معنوی که خاص اسلام است چه بسا در یک غزل جمع شده باشد. مثلا در غزل پیش رو عشق عرفانی با اشاره با تاریخ نبوی "از می عشق ریختند در دل آدم اندکی / از دل او به هر دلی دست به دست میرود" آمده است که بسیار خواندنیست:
دل به امید وصل تو باد به دست میرود
جان ز شراب شوق تو بادهپرست میرود
از می عشق جان ما یافت ز دور شمهای
زیر زمین به بوی آن با دل مست میرود
از می عشق ریختن بر دل آدم اندکی
از دل او به هر دلی دست به دست میرود
رخ بنمای گه گهی کز پی آرزوی تو
بر دل و جان عاشقان سخت شکست میرود
در ره تو رونده را در قدم نخستمین
نیست به نیست میفتد هست به هست میرود
بالغ راه کی شوی چون ندهی به دوست جان
گرچه ز سال عمر تو پنجه و شصت میرود
گم شدهای فرید تو بازکش این زمان عنان
کافر چرخ ازین سخن سر زده پست میرود