شهرستان ادب: مجموعه شعر«چاپ بیروت» سروده علی داودی در بهار 1397 توسط انتشارات شهرستان ادب راهی بازار شد. این کتاب شامل دو بخش کاملا جداگانه است؛ در بخش اول منظومهای سه قسمتی است، که هر قسمت، عنوانی جداگانه دارد: از تنهایی موجها، بی بادبان و ناخدا. سپس به پیوست، یعنی در بخش دوم کتاب با عنوان "گزارش از سرزمین مقدس" 5 شعر کوتاه با موضوع مقاومت یکی پس از دیگری پیش میآیند. این شعرها که برای کشتهشدگان عاشق(شهیدان مقاومت) سروده شده نسبت به بخش نخست رویکردی ویژه و متفاوت دارد.
شعر اول "گزارش روزگار" روایت گونهای است از جنگ و یورشی ناگهانی به بطن یک زندگی؛ جنگ با حملهای، زندگی عادی را تبدیل به گورستان میکند: هوا عادیست/ زمین عادی/ و همین عادی بودن غیر عادیست...و در ادامه اما سوال این است: این همه خون را/ کدام پرچم سفید از چشمان تصاویر/ پاک خواهد کرد... و تاکید شاعر با تکرار: کودکان خوابیدهاند/ کودکان خوابیدهاند/ کودکان خوابیدهاند، در واقع تداعی مرگ است. مرگی که دامنگیر همه وجدانها نیز شده، چرا که: کسی بیدار نمیشود. اما این روزها به روزهای نهایی پیوند میخورد که روز داوری و انتقام است و لابد یکی میآید و همه را بر میگرداند.
شعر دوم عنوان "سجیل" را از کلیدواژه قرانی خشم خدا گرفته است؛ شعری که با لحن کتب مقدس آغاز میشود:
قسم به زیتون/ قسم به خاک مقدس/ قسم به نالههای زنان/ قسم به خون ... در ادامه شعر به مفاهیمی چون مذاکره، اتهامهای سیاسی و مسائل روزمره پیوند میخورد: گفتند سلاح پنهان شده ... در کل میتوان گفت موضوع این سروده، خلع سلاح و تحریم و محدود کردن عنصر مقاومت است تا آنجا که شادی و لبخند را نیز به عنوان عناصر روحی بشر از بین ببرند: گفتند سلاح پنهان شده/ در بیمارستان/ در پارک/ در شادی کودکان/ در قلب زنان و مردان عاشق! لذا شاعر به نقطهای اشاره میکند که مغفول مانده: سلاح در منقار پرندگانیست که در راهاند.
یکی از شعرهای ساده و فرمی این مجموعه، "ده فرمان" است که با تکرار یک جمله شکل گرفته است: آنها را بکش! جملهای صحیح که با هر بار تکرار عمقی جدید پیدا میکند و گویا تاکید دارد که چکیده تمامی فرامین الهی برای قوم یهود، در همین عبارت خلاصه شده: آنها را بکش. اما بعد از 9 بار کشتن، ناگهان شعر به جملهای میرسد و متوقف میشود: کودکی هفتاد سال جلوی آن تانک ایستاده ست و تکان نمیخورد! بلافاصه فرمان دهم صادر میشود: بکش! این کودک کسی جز فرزند مقاومت نیست که از هفتاد سال پیش (تاریخ پیدایش اسرائیل) همچنان در مقابل فرامین و یورش دژخیمان ایستاده و بزرگ و بزرگتر شده است؛ از این رو فرمان دهم اجرا نمیشود. این فرمان از سر استیصال جنایتکاران است.
داستان شعر "چشمبندی" روایت یک برنامه شعبدهبازی است؛ اما شعبدهگر، همه چیز را در کلاهش میریزد و بیرون میآورد جز خرگوش. شاید بتوان گفت این کار تاویل توجه تاریخی صهیونیسم به امکانات رسانهای و هنری است. همانطور که از عهد و عصر نخستین، سامریها به جادو و علوم خفیه علاقه داشتند، امروز نیز در عصر جدید، به تکنولوژی، هنر و خصوصا سینما علاقه دارند و برای پیشبرد اهداف خود از آن استفاده میکنند؛ به ویژه که در این شعر کودکی مدام سوال میکند:
چرا خرگوش نیست؟
این کودک در واقع ذهن معصوم مخاطبان است که متوجه اشکالی در ترفند چشم بندی سیاست بازان و دغل بازان شده ولی نمیداند آن سادگی و صداقت کودکانه، اولین قربانی همین سیستم پیچیده تبلیغاتی است: کودک چشم میچرخاند/.../[خرگوشک کوچولو مرده بود]
واپسین شعر این کتاب با عنوان "ایمان"، گفتگوی یک یهودی با مردی عرب به نام ابراهیم است. ابراهیم نام نیای بزرگ ادیان توحیدی نیز هست. این اشتراک لفظی حاوی معناییست که میگوید: ما در واقع درحل جنگ با خودمانایم. چه اینکه فرزندان یک پدر و میراثدار یک سرزمین هستیم. منتهی تو یک خانه آنطرفتر متولد شدهای و من یک خانه اینطرفتر. مگر نه اینکه مساله اصلی فلسطین نیز همین است؛ خانه!
اما هر خانهای نظامات و آموزههای خود را دارد . یکی صلح و دیگری جنگ را آموخته است. یکی حق و دیگری ستم را. به او گفتهاند که تو مانند بردهای عمرانی، فقط ماشه را میچکانی و مابقی دست خداست که اعراب را میکشد و آوراه میکند. او در ضمیر خویش میاندیشد که احتمالا خدایی در کار نیست که اگر بود به جای این همه قربانی قوچی از بهشت میفرستاد؛ پس سرباز اسرائیلی معتقد، در این دوگانگی همچنان سر بر سنگهای مقدس و دیوار میکوبد.
اشعار «چاپ بیروت» ساده هستند و دنیای خاص خودشان را میسازند. دنیایی که اگر از پس سادگیاش برآیید، خواستنیست. زیرا غمها، دلتنگیها و حتی فجایع را طوری به آرامی نجوا میکند که هر بار بیشتر خواننده را به عمق درون خودش میبرد. موضوع واحدش باعث شده کل کار شخصیت یک کتاب را داشته باشد. یعنی مجموعهای از اشعار پراکنده نیست که به زور دو جلد کنار هم قرار گرفته باشند. از این رو هر چند در هر کار استقلالی میبیند، در عین حال میتوانید آنها را با هم همچون جورچینی بشناسید که احوال شاعر را قطعه قطعه کنار هم میگذارد و کامل میکند. به همین خاطر با خواندن هر شعر، سایر اشعار کتاب نیز به صدا درمیآیند.