موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از محسن خیابانی

ملکۀ جنایت | نگاهی به جهان داستانی آگاتا کریستی

20 دی 1400 17:34 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
ملکۀ جنایت | نگاهی به جهان داستانی آگاتا کریستی

شهرستان ادب: به مناسبت روز درگذشت آگاتا کریستی، یادداشتی می‌خوانیم از محسن خیابانی:

ادبیات جنایی از آغازش با «قتل‌های خیابان مورگ» ادگار آلن پو تا امروزه که شمال اروپا به کانون اصلی این ‌گونۀ ادبی در جهان تبدیل شده‌، همواره شاهد ظهور و بروز نویسندگانی مهمّی بوده است ولی کمتر نویسنده‌ای به اندازۀ Agatha Mary Clarissa Miller مشهور به  آگاتا کریستی توانسته پتانسیل‌های ادبیات جنایی را درک کند و مرزهای آن را گسترش بدهد. در حوزۀ ادبیات، کتاب‌های کریستی بعد از شکسپیر بیشترین تیراژ را دارد و آثارش به 103 زبان ترجمه شده‌اند. دامنۀ تأثیر او به مرور از مرزهای ادبیات گذشته و به چهره‌ای مهم در شکل‌دهی به فرهنگ عامّه تبدیل شده است. در واقع او به جایگاهی رسیده که می‌شود دوستش نداشت ولی نمی‌توان انکارش کرد!

 

کارآگاه ذرّه‌بین

همه‌چیز با چاپ اوّلین کتاب کریستی (ماجرای مرموز استایلز، 1920) شروع شد. در این رمان، هرکول پوارو، کارآگاه بلژیکی‌ کوتاه‌قد، باهوش و خوش‌لباس با آن سبیل‌های خاص و بزرگش، پا به دنیای ادبیات می‌گذارد و تبدیل به یکی از مهم‌ترین کارآگاهان داستان‌های جنایی می‌شود. او را محبوب‌ترین مخلوق نویسنده‌اش می‌دانند. پوارو با توجه به ظاهرش در نگاه اوّل از طرف اغلب افراد جدّی گرفته نمی‌شود و بارها به خاطر بلژیکی بودنش مورد تحقیر و تمسخر انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد. اگر شرلوک هلمز بیشتر با استفاده از نشانه‌های محیطی و گرفتن ردّ پا معمّاهایش را حل می‌کرد، پوارو با مظنونین و آشنایان مقتول  به صحبت می‌نشیند، رفتارهایشان را بررسی می‌کند و در نهایت با استفاده از تحلیل‌های روان‌شناختی‌اش از این گفته‌ها و رفتارها، قاتل رسوا می‌شود؛ البتّه خودش می‌گوید کارش استفاده از سلّول‌های خاکستری مغز است. پوارو در سی‌وسه رمان و شصت‌وپنج داستان کوتاه ظاهر می‌شود. او دستیارانی مثل آرتور هستینگز، جیمز جپ و بازرس بتل دارد که شبیه به دکتر واتسون داستان‌های شرلوک هلمز، کارشان برجسته‌تر کردن هوش سرشار کارآگاه اصلی است البتّه در مجموع، دستیاران پوارو در حلّ پرونده‌ها نسبت به دکتر واتسون حضور مؤثّرتری دارند. از طرفی در خیلی از داستان‌ها، پوارو خودش تنها صحنه‌گردان حلّ معمّا می‌شود. شخصیت او با وجود برخی نوسانات در کتاب‌های اولّیۀ مجموعۀ پوارو، به تدریج به ثباتی نسبی می‌رسد و با رمان «پرده» (آخرین پرونده‌اش)، تبدیل به نمونۀ شاخصی از پرداخت شخصیت کارآگاه در ادبیات جنایی می‌شود. کریستی به لطف همسر دومش که باستان‌شناس بود، به مناطق مختلف جهان سفر کرد (از جمله ایران که باعث خلق داستان بدون کارآگاهش «خانه‌ای در شیراز» شد). پوارو یکی از نخستین (و هم‌چنان مهم‌ترین) کارآگاهانی است که فعّالیتش، دامنۀ جغرافیایی وسیعی را در برمی‌گیرد. از بین‌النّهرین و مصر گرفته تا مناطق مختلف کشور انگلستان. کریستی این شخصیت را با الهام از بلژیکی‌هایی خلق کرد که به ناچار در هنگام جنگ جهانی اوّل، به کشورهای دیگر از جمله انگلستان کوچ کرده بودند.

برخی دیگر از شاخص‌ترین رمان‌های کارآگاه پوارو: قتل راجر آکروید، قتل‌های الفبایی، قتل در قطار سریع‌السّیر شرق، قتل در شب کریسمس، شیطان زیر آفتاب، قتل روی رود نیل و...

 

فضول‌باشی باهوش

انگار برای کریستی، خلق پوارو کافی نبود. پس تصمیم گرفت در حرکتی جسورانه کارآگاه متفاوت دیگری را به دنیای ادبیات جنایی معرّفی کند که از برخی لحاظ در تضاد با کارآگاهان باپرستیژی هم‌چون شرلوک هلمز و پوارو قرار می‌گرفت. این شخص کسی نیست جز: جین مارپل، پیرزنی نسبتاً قدبلند با موهای سفید برفی که خیلی از اوقات میله‌های بافتنی‌اش را دم دست دارد! او در روستای محلّ زندگیش، سنت مری ‌مید، صرفاً با فضولی و دقّت در احوالات همسایه‌هایش به شناختی عمیق از ذات بشر دست یافته و از این رو توانایی کشف پیچیده‌ترین معمّاهای قتل را دارد! این خانم در نگاه اوّل به هر چیزی می‌ماند جز کارآگاه (شاید هم نتوان دقیقاً او را کارآگاه نامید). برعکس پوارو که در مکان‌های مختلفی دست به ماجراجویی می‌زد، خانم مارپل به ندرت از روستایش خارج می‌شود. او نخستین بار در رمان «قتل در خانۀ کشیش» (1330) ظاهر شد و فعّالیتش در دنیای ادبیات با «جنایت خفته» (1976) -حدوداً یک سال پس از چاپ رمان «پرده»- به پایان رسید. خانم مارپل در مجموع در دوازده رمان و بیست داستان کوتاه ظاهر شد. او بعد از پوارو محبوب‌ترین شخصیتی است که توسّط آگاتا کریستی خلق شده و حتّی برخی او را بهترین مخلوق نویسنده‌اش می‌دانند. کریستی در «ماجرای مرموز استایلز» کارآگاه پوارو را یک پلیس بازنشسته بلژیکی معرّفی می‌کند. پس او باید در رمان «پرده» بیش از 100 سال عمر داشته باشد! امّا نویسنده از اشتباه قبلی‌اش درس عبرت نگرفت و خانم مارپل را باز هم در سنّ بالا (60-70 ساله) خلق کرد، به گونه‌ای که در رمان ماقبل آخرش «الهۀ انتقام» (1971) حدّاقل 106 سال سن دارد! کریستی خودش اعتراف کرده که خانم مارپل را با الهام از شخصیت مادربزرگش خلق کرده است.

برخی دیگر از رمان‌های شاخص‌ خانم مارپل: جسدی در کتابخانه، انگشت متحرّک/ انگشت اتّهام، قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون، معمّای کارائیب و...

 

زوج جاسوس

شخصیت‌های محوری دومین رمان کریستی (دشمن پنهان، 1922) زن و شوهری هستند به نام‌های تامی و تاپِنس برسفورد. بعضی افراد آن‌ها را زوج کارآگاه نویسنده می‌نامند امّا آن‌ها را می‌شود بیشتر زوج جاسوس دانست. تامی و تاپنس در یک مجموعه داستان و چهار رمان به فعّالیت‌های جاسوسی پرداختند. «دروازۀ سرنوشت» آخرین کتاب این مجموعه (و از آخرین کتاب‌های نویسنده) جزء آثار شاخص کریستی قلمداد می‌شود.

 

کارآگاه بی کارآگاه

تعدادی از مهم‌ترین آثار جنایی کریستی، کتاب‌هایی هستند بدون حضور کارآگاه یا کارآگاهانی که نقشی محوری در گشودن رمز و رازها داشته باشند. از مهمترین کتاب‌های این سنخی نویسنده می‌توان به «ده بچّۀ زنگی/ و سپس هیچکس نبود» (1939) اشاره کرد که در زمرۀ پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین رمان‌های جنایی قرار می‌گیرد و تأثیر زیادی بر ترسناک‌های ادبی و سینمایی می‌گذارد: عدّه‌ای در مکانی دور از پلیس و خدمات امنیتی به دام افتاده و یکی‌یکی کشته می‌شوند و... از دیگر آثار غیرکارآگاه‌محور کریستی می‌شود به «خانۀ وارونه»، رمان متفاوت «شب بی‌پایان» و البتّه داستان و نمایشنامۀ «تله‌موش» اشاره کرد که لزوماً شبیه به «ده بچّۀ زنگی» نیستند. این قبیل آثار آگاتا کریستی هرچند در نوع خود جزء اوّلین‌ها نبودند ولی پرده از پتانسیل‌های ادبیات جنایی غیرکارآگاه‌محور برداشتند و به شدّت بر آثار بعد از خود اثر گذاشتند. دامنۀ تأثیر این کتاب‌ها را می‌توان تا نویسندگان معاصر با توانمندی‌های متفاوت از قبیل روث ور، پائولا هاوکینز، میناتو کانائه، گیلین فلین، شاری لاپنا و... مشاهده کرد.

 

بازتاب در سینما و تئاتر

بر عکس رویکرد کلّی سینما و تئاتر در کشور ما، در انگلستان داستان‌های عامه‌پسند خیلی زود راهشان را به سالن‌های تئاتر و پردۀ سینما باز می‌کنند. از این رو دیری نپایید که عدّه‌ای از هنرمندان برای اقتباس‌های تئاتری به ملکۀ جنایت مراجعه کردند. کریستی تا وقتی که زنده بود، غالباً خودش اقتباس نمایشنامه‌ای از داستان‌هایش را می‌نوشت. جالب آنکه لزوماً معروف‌ترین و محبوب‌ترین داستان‌های این نویسنده جزء محبوب‌ترین آثار او در تئاتر و سینما نبوده‌اند؛ مثلاً تله‌موش که سال‌ها بر صحنه رفت و حتّی به‌صورت تله‌تئاتری موفّق با کارگردانی حسن فتحی راهش را در دهۀ 70 به تلویزیون کشورمان باز کرد. هم‌چنین نمایشنامۀ «شاهدی برای تعقیب کیفری» که بعد از اجراهای متعدّد صحنه‌ای و بردن جوایز ادبی متعدّد، توسّط بیلی وایلدر در برگردان به سینما به یک شاهکار تبدیل شد. در عرصه تلویزیون نمی‌توان به دو سریال بسیار موفّق «خانم مارپل» (1992-1984) با نقش‌آفرینی «جوان هیکسون» به جای خانم مارپل (شبکۀ BBC) و «پوآروی آگاتا کریستی» (1989-2013) با بازی «دیوید سوشی» به‌جای «هرکول پوارو» اشاره نکرد (شبکه ITV1). داستان‌های آگاتا کریستی در ترجمه به زبان سینما و تئاتر، بخت آن را داشتند که از بازیگران درجه‌یکی مثل «آلبرت فینی»، «پیتر یوستینف»، «چارلز لاوتن»، «مارگارت رادرفورد»، «مگی اسمیت» و... بهره ببرند. از برخی آثار شاخص این نویسنده (مثلاً «قتل راجر آکروید») تا کنون هیچ اقتباس سینمایی موفّقی صورت نگرفته است (حتّی اپیزود مربوطه در سریال «پواروی آگاتا کریستی» با وجود تمام امتیازاتش، به علّت بهره‌برداری از مکانیسم روایی متفاوت از منبع ادبی، به کوبندگی اثر اصلی نمی‌رسد). البتّه کریستی از اغلب فیلم‌ها و سریال‌های ساخته‌شده از روی آثارش، راضی نبود و حتّی از  شاهکار سینمایی سیدنی لومت (قتل در قطار سریع‌السّیر شرق، 1974) ضمن تعریف کردن، این گلایه را داشت که چرا سبیل هرکول پوارو آن‌قدر که باید و شاید، بزرگ نیست!

 

حکایت هم‌چنان باقی/ طرح برجسته

آگاتا کریستی از ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ تا ۱۲ ژانویه ۱۹۷6 حدود 86 سال در این دنیا زندگی کرد و آثار متعدّدی از خود به جای گذاشت. اکنون بعد گذشت 45 سال از فوت او، هنوز هم می‌توان حضور و سیطره‌اش بر ادبیات جنایی را احساس کرد. او داستان جنایی متّکی بر پیرنگ را به حدّ اعلاءدرجۀ خودش رساند و شاید با خواندن کتاب‌های نویسندگان مشابه او بود که امثال دشیل همت و ریموند چندلر در گذشته و یو نسبو و هنینگ مانکل در سال‌های اخیر -که در رازگشایی‌ها توان مقابله با بزرگانی هم‌چون سر آرتور کانن دویل، آگاتا کریستی و صد البتّه ژرژ سیمنون را نداشتند- تمرکزشان را بر روانکاوی هرچه بهتر کارآگاه و توصیف هر چه دقیق‌تر جوامع محلّ رخدادها، اختصاص دادند. حتّی به جرأت می‌شود گفت اگر آگاتا کریستی نبود به سه‌گانۀ پست‌مدرنیستی «نیویورک» اثر پل آستر نمی‌رسیدیم. از این رو کریستی و نویسندگان مشابهش به مراتب بیشتر از آنچه در نگاه اوّل به نظر می‌آید، به گردن ادبیات، حق دارند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • ملکۀ جنایت | نگاهی به جهان داستانی آگاتا کریستی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.