موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از زهرا پیری

یکی مثل خود نویسنده | برداشتی از «جین ایر» نوشتۀ شارلوت برونته

11 فروردین 1401 08:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
یکی مثل خود نویسنده | برداشتی از «جین ایر» نوشتۀ شارلوت برونته

شهرستان ادب: به مناسبت زادروز شارلوت برونته، یکی از سه خواهر مشهور تاریخ ادبیات، یادداشتی از زهرا پیری می‌خوانیم که تأمّلی است بر کتاب «جین ایر» از این نویسندۀ اثرگذار انگلیسی.

 

مطمئن‌ترین مسیر برای رسیدن به دنیای شارلوت برونته، رمان «جین ایر» است و من هم ترجیح می‌دهم برای رسیدن به این مقصد، همین مسیر را انتخاب کنم؛ کتابی که سیر داستانش، منعکس‌کنندۀ افکار و دغدغه‌های شارلوت است و قهرمانش نایب برحقّ او، خودِ دیگرِ او.

شارلوت تلاش می‌کند تا صدایش را به گوش جهان برساند و برای این کار، بهترین گزینه را انتخاب می‌کند: قصّه می‌گوید؛ قصّه‌ای که تار و پود آن را با اعتقادات و باورهایش گره می‌زند و این گره‌ها به قدری دقیق و باظرافت‌اند که محصول نهایی، طرح و نقشی زیبا و یکدست دارد.

خواهران برونته، زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته‌اند و جین، درست مثل خالقش شارلوت، با هر طوفانی که می‌وزد، نه تنها از پا نمی‌افتد، بلکه محکم‌تر از قبل می‌ایستد. برونتۀ ارشد یک تصمیم شجاعانه می‌گیرد. او نمی‌خواهد قهرمان داستانش، یک انسان کامل باشد. جین نه بی‌نقص است و نه نقص‌های خیالی و ساختگی دارد. او اشتباه می‌کند، فقیر است، راه‌حل‌های جادویی برای حلّ مشکلات ندارد و زیبا نیست. جین ایر قهرمانی ساده است و تا پایان هم ساده می‌ماند. اگر از نتیجۀ این تصمیم شجاعانه بپرسید، پاسخ من، باورپذیری اتّفاقات و شخصیت‌های داستان است

شارلوت برونته به اخلاقیات و اعتقاداتش پای‌بند است و جین هم این ویژگی را از او به ارث برده است. قهرمان داستان همان‌قدر که فروتن است، از ضعف و ترس به دور است و همان اندازه که بااحساس است، تزلزل‌ناپذیر است. او عشق را توجیهی برای انتخاب‌های اشتباه نمی‌داند و هیچ‌چیزی نمی‌تواند او را وادار کند که از عقیده‌اش دست بکشد. او در شرایطی که اشک در چشمان شما حلقه زده و با هیجان، کتاب را ورق می‌زنید تا بالأخره شاهد چیزی باشید که مدّت‌هاست در طول داستان، انتظارش را کشیده‌اید، بدون توجّه به شما و از آن مهم‌تر بدون احساس شکّ و تردید در برابر معشوقش، راهی را که به درستی آن باور دارد، انتخاب می‌کند و هزینۀ این انتخاب را هم می‌پردازد. جین به خودش وفادار است. این وفاداری در تمام داستان و بویژه در برخوردش با «سنت جان» به چشم می‌خورد و این شاید یکی از مهم‌ترین پیام‌هایی است که شارلوت تلاش کرده تا به گوش مخاطبش برساند.

یکی دیگر از دغدغه‌هایی که شارلوت سعی کرده در کتابش به آن بپردازد، مشکلات زنان طبقۀ متوسّط و اشراف انگلستان است. او از این مشکلات آگاه است و تلاش می‌کند تا از لایه‌های سطحی بگذرد و به عمق این مشکلات، به ریشۀ آن‌ها و در ادامه به نتایجی که به دنبال دارند، بپردازد. شاید بد نباشد که از این موضوع بیشتر بشنویم.

اگر ریشۀ رواج تجمّل‌گرایی در آن عصر را دنبال کنیم، تقریباً می‌توان با اطمینان گفت که به انگلستان می‌رسیم. افراط در تشریفات و گرفتار شدن در ورطۀ تجمّل‌گرایی، بیشترین آسیب را متوجّه زنان می‌کرد. به‌تدریج دیگر نگاه آن‌ها از ظواهر فراتر نمی‌رفت و معنا، حلقۀ گمشدۀ زندگی‌شان می‌شد. شارلوت می‌دید که کارهایی چون پر کردن قفسۀ ظرف‌های گران‌قیمت، خرید لباس‌های پر زرق و برق، شرکت در مجالس باشکوه رقص شبانه و رفتن به سفرهای تفریحی دور و دراز، اصلاً زمانی برای فکر کردن به چیزی جز خودشان باقی نمی‌گذارند.

با این حال، تنها زنان طبقۀ اشراف بودند که این امکان را داشتند تا با کارهایی از این دست، تا حدّی از یکنواختی زندگی‌شان بکاهند. اوضاع برای زنان طبقۀ متوسّط، فرق می‌کرد. اغلب آن‌ها توانایی مالی لازم برای پرداختن به چنین کارهایی را نداشتند و از طرفی، طبق یک قانون نانوشته و برای حفظ آبرو و شأنشان، مجبور بودند برای رسیدگی به امورات خانه و تربیت فرزندانشان، افرادی را به خدمت بگیرند. بدین ترتیب آن‌ها حتّی خود را از چنین مشغولیت‌هایی هم محروم می‌کردند و این یکنواختی زندگی و عدم ارضای نیازهای روحی، ثمره‌ای جز آشفتگی نداشت.

شارلوت برونته می‌کوشد تا در جین ایر، این حقیقت زشت را که در جامعه‌اش جاری است، به نمایش بگذارد. به علاوه، او از ارزش‌هایی حرف می‌زند که گویی در آن روزهای انگلستان فراموش‌شده‌اند.

در کنار تمام این موضوعات، شما می‌توانید تصویر ایده‌آل شارلوت از عشق‌ را نیز در این کتاب ببینید. معشوق جین، درست مثل خود او، هیچ شباهتی به یک ابرقهرمان و یا شاهزادۀ سوار بر اسب سفید ندارد. او با وجود تمام خوبی‌هایش زیبا نیست، چندان جوان به نظر نمی‌رسد و اشتباهات کوچک و بزرگی زیادی هم مرتکب شده است. این زوج، یک زوج زیبا و هالیوودی نیستند. جین به ثروت راچستر دل نبسته و راچستر هم شیفتۀ زیبایی ظاهری جین نشده است. چیزی که این عشق را زنده نگه می‌دارد، نه در بیرون و ظواهر، بلکه در درون این دو نفر است. همراهی این دو، درک متقابلشان از یکدیگر، حرف‌های مشترکی که پایانی برای آن‌ها نیست و دو دنیا و نگاه نزدیک به هم، چیزی است که روح جین و راچستر را به هم گره زده است.

جین قلب راچستر را فتح کرده و راچستر، جین را همان‌طور می‌بیند که او خودش را می‌بیند. این همان است که شارلوت می‌خواهد، همان احساسی که می‌تواند آن را عشق بداند و همان چیزی که نامش ازدواج است و باید جایگزین معامله‌ای شود که دختران و پسران هم‌عصرش به آن تن می‌دهند.

ما بعد از خواندن جین ایر می‌توانیم ادّعا کنیم که به دنیای شارلوت برونته قدم گذاشته‌ایم، با افکار و عقایدش بیگانه نیستیم و صدایش را در حالی که از دغدغه‌هایش حرف می‌زند، شنیده‌ایم. با این وجود، سؤالی که مطرح می‌شود این است: «چه‌قدر ممکن است کسی بعد از شنیدن قصّه‌ای که شارلوت برونته تعریف می‌کند، از خودش، از زندگی و از عشق، چیزی بیشتر از آنچه تا کنون می‌خواسته، بخواهد؟»


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یکی مثل خود نویسنده | برداشتی از «جین ایر» نوشتۀ شارلوت برونته
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.