موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از امیر سلیمانی

مرگ‌آگاهی شاعرانه | مواجهه با مفهوم مرگ در مجموعه شعر «طیران»

25 فروردین 1401 08:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
مرگ‌آگاهی شاعرانه | مواجهه با مفهوم مرگ در مجموعه شعر «طیران»

شهرستان ادب: قفسۀ شعر و داستان، عنوان مجموعۀ یادداشت‌هایی است که برای کتاب‌های نشر شهرستان ادب نگاشته شده است. در این نوبت، یادداشتی از امیر سلیمانی می‌خوانیم که در آن به بررسی مفهوم مرگ و مرگ‌آگاهی در کتاب «طیران» از علیرضا محمّدعلی‌بیگی پرداخته است.

 

شاید در باور عامّه، هولناک‌ترین اتّفاق در زندگی هر فرد، مواجهۀ خود و اطرافیان او با مرگ باشد. تفکّر و طبیعت انسان با علاقه به حیات و زندگی دنیوی نهادینه شده و برای چنین اندیشه‌ای، گریز از مرگ، امری ضروری می‌نماید.

در مقابل، این موضوع مرگ‌باوری یا به عبارت بهتر، مرگ‌آگاهی، به عنوان امری که ما ناگزیر به مواجهه با آن هستیم، مطرح می‌گردد. مرگ‌آگاهی باوری است که مکاتب و ادیان و علمای اخلاق، فلسفه و جامعه‌شناسی در دوره‌های متعدّد تاریخی، از منظرهای مختلف، آن را مورد کنکاش قرار داده‌اند. نکتۀ مهم در تشریح این باور، زمان بررسی و توجّه به آن است. اینکه فرد از چه زمانی به این باور می‌رسد؛ آیا زمانی مرگ‌آگاه می‌شود که خود را در نزدیک‌ترین لحظات روبه‌رو شدن با مرگ حس می‌کند؟ یا پیش از رسیدن به این نقطه؟

گاهی هم مرگ‌آگاهی بر اساس تجربه به دست می‌آید. کسانی تجربه‌های نزدیک به مرگ را حس کرده‌اند و با حیاتی دوباره به زندگی خویش برگشته‌اند، اغلب با این باور بیگانه نیستند و در زندگی روزمرّه به آن توجّه دارند؛ کسانی که با این تجربۀ شگرف، سعی در مراقبۀ نفس خویش دارند و آن را با دیگران هم به اشتراک می‌گذارند تا مروّج مرگ‌آگاهی باشند.

در مکاتب فلسفی و جامعه‌شناختی غربی، از منظر باورهای مذهبی و اندیشه‌های غیرمذهبی، به مفهوم مرگ توجّه شده است. اینکه مسئلۀ معاد و زندگی پس از مرگ به چه صورت خواهد بود، مرگ را در باورهای دینی مورد بررسی قرار می‌دهد. پیروان مکاتب و اندیشه‌هایی که در تضاد با مذهب بوده‌اند نیز مرگ را از این منظر که اتّفاقی محتوم در طبیعت انسان است، در نظر داشته‌اند. در توضیحی کوتاه باید به این نکته اشاره کرد که مرگ‌آگاهی در مکاتب غربی بیشتر با این مفهوم سازگاری دارد که هراس از نبودن، باعث تکاپو و حرکت انسان‌هاست و در کمتر اندیشه‌ای می‌توان به زندگی پس از مرگ و مفهوم حیات جاودانه رسید.

ظهور اسلام و ترویج آن در سده‌های بعدی بین اقوام گوناگون، تقابل اندیشه‌ها زیر سایۀ اسلام را فراهم آورد. در بررسی مفهوم مرگ‌آگاهی در اندیشۀ اسلامی، به طور خلاصه باید مسائل ذیل را مد نظر قرار داد.

نخست اینکه مرگ در عین اینکه فرآیندی طبیعی در زندگی قلمداد می‌شود، پایان راه نیست؛ آغازی است بر حیاتی دوباره. از حدیث نبوی معروف که دنیا را مزرعه‌ای برای آخرت برمی‌شمرد، این مفهوم مستفاد می‌گردد که زندگی دنیوی و اخروی در موازات یکدیگرند. از همدیگر متمایزند امّا در نهایت مرتبط می‌شوند. در قرآن کریم چنین آمده است که انسان در رنج آفریده شده است. سختی‌های او در این دنیا با اجر و پاداش، هم‌چنین نافرمانی او نیز با عذاب در حیات اخروی پاسخ داده خواهند شد. با این حال، ترک دنیا و رهبانیت نیز در اسلام مطرود است. نباید در انتظار مرگ ایستاد. حرکت و زندگی باید با توجّه و باور به مرگ ادامه پیدا کند.

با این مقدّمه، به بررسی مفهوم مرگ‌آگاهی در مجموعه‌غزل «طیران» خواهیم پرداخت. علیرضا محمّدعلی‌بیگی شاعر جوانی که دارای تحصیلات حوزوی است، در مجموعه‌غزل خود، توجّه ویژه‌ای به مفهوم مرگ دارد. شعر او را با توجّه به توضیحات فوق باید در چارچوب ادبیات دینی و مذهبی دسته‌بندی کرد. دیدگاه شعری او، به مفهوم مرگ در راستای باورهای آیینی و مستنبط از آیات قرآن کریم و روایات از حضرات معصومین علیهم‌السلام می‌پردازد. مفهوم مذهبی مرگ در بستر شعر او ریشه دوانده و در جای‌جای اشعار او جاری است. در غزل «کلبۀ هیزم‌سرشت» مفاهیم و مختصّات حیات پس از مرگ چنین به تصویر کشیده شده است:

«چشمش به مرده‌ریگ من است این سیاه‌بخت

صد شکر شد هلاهل و زقّوم کشت من

چشم حسود کور! که فردای آخرت

خواهد شکفت نور خدا در کنشت من» (صفحۀ 12)

شاعر در غزل«جنگ هفتاد و دو ملّت» با به کار بردن تعبیری از سر ارادت به حضرت علی علیه‌السّلام، برپایی روز قیامت را یادآوری می‌کند:

«به تکبیر علی باید سر سجّاده برگردیم

که با قدقامتش بر پا کند روز قیامت را» (صفحۀ 16)

در غزل «هوای آرمیدن» خستگی از دنیا و دنبال مرگ بودن، مورد نظر شاعر است؛ تعبیری که با روح عقیدۀ دینی شاعر در تضاد است ولی به شکلی هنرمندانه چنین سروده شده است:

«در این گرداب بی‌ساحل به مرگ خویش تسلیمم

هوای آرمیدن دارم و آرامگاهی نیست» (صفحۀ 18)

دنیا اگرچه مزرعۀ آخرت است امّا امتحان الهی در این دنیا نیز اتّفاق می‌افتد. این امتحان‌ها مقدّمه‌ای است برای سربلندی در آخرت. شاعر در غزل «باغ بالادست» الطاف خفیّۀ الهی را ارفاقی بر این امتحان‌ها می‌داند:

«سخت است، آری زندگی سخت است امّا رفیق من، خیالت تخت

هرچند این زنگ امتحان داریم، ارفاق بعد از امتحان هم هست» (صفحۀ 31)

مرگ‌آگاهی و یادآوری مرگ در این بیت از غزل «عجوزۀ دهر» با صراحت بیشتری گویاست:

«مرگ است -چه دور است، چه نزدیک- می‌آید

عمرت -چه بلند است، چه کوتاه- گذشته است» (صفحۀ 37)

مرگ آرام و بدون درد و سختی می‌تواند رؤیای مطلوبی باشد. شاعر در بیت پایانی غزل «سفر بی‌چمدان» این مفهوم را مدّ نظر داشته تا با بیان علاقه و خواسته‌های خود در طول حیات، این آرامش ابدی را نیز طلب کند.

در دو غزل از این مجموعه، شاعر محور اصلی شعر را مرگ قرار داده و این لفظ، ردیف غزل است. در غزل «فاتحه» چنین سروده است:

«چه کوچک است کران‌های این جهان، ای مرگ

ببر مرا به جهان‌های بی‌کران، ای مرگ

هوا پس است، مجال نفس کشیدن نیست

گذشته از سر ما سیل بی‌امان، ای مرگ

به چشمم آمده خوابی تمام بیداری

به جستجوی تو ای کشف ناگهان، ای مرگ

بریده‌ام -شَهِدَ اللّه و الرَّسول- از خویش

رسیده ساعت سر دادن اذان، ای مرگ

تمام لذّت عالم خلاصه در سجده‌ست

بیا که سر بگذارم به آسمان، ای مرگ (صفحۀ 69)

در غزل «استقبال»، دیگر غزل کتاب با مفهوم مرگ نیز چنین می‌خوانیم:

«مرگ دنبال من افتاده‌ست و من دنبال مرگ

پیش از آنکه او، می‌آیم خود به استقبال مرگ

همّت پرواز من آن سوی چشم‌اندازهاست

با خدا دیدار خواهم کرد در گودال مرگ

آفرینش را به تابوت خزان افکنده است

چیست جز باد فنا ماهیت سیّال مرگ؟

کیست این صیّاد بی‌پروای سیمرغان قاف؟

می‌چکد خون سواران فلق از یال مرگ

 

چیست مرگ ای کشتگان عشق؟ «أحلی مِن عسل»

عالمی دارد دگر پرپر زدن در حال مرگ

آشیان آسمان دور از تعلّق‌های خاک

فارغ از آشوب دنیا زیستن بر بال مرگ

چهره‌ای دارد تماشایی‌تر از عطر بهار

هوش از سر می‌برد زیبایی تمثال مرگ (صفحۀ 81)

شاعر در این دو غزل، نحوۀ مواجهۀ خویش با مرگ را تبیین کرده است. این نحوۀ برخورد از روح عقیده سرچشمه می‌گیرد. آمادگی و استقبال از مرگ از خصوصیاتی است که در روایات برای اولیاءالله ذکر کرده‌اند. اینکه باید این حقیقت را پذیرفت و به جای فرار و فراموشی از آن، به نحوۀ مواجهه فکر کرد و آمادگی را در خود ایجاد نمود.

در پایان، ذکر این نکته ضروری است که مفهوم مرگ‌آگاهی یکی از مختصّات غزل‌های علیرضا محمّدعلی‌بیگی است. غزل‌های خواندنی این کتاب سرشار از ظرافت‌های ادبی است و همین امر، خوانش این کتاب را برای علاقه‌مندان به حوزۀ ادبیات، جذّاب می‌کند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • مرگ‌آگاهی شاعرانه | مواجهه با مفهوم مرگ در مجموعه شعر «طیران»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.