موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از احمد شهریار

انگیزه‌های اقبال‌خوانی | به مناسبت سالمرگ اقبال لاهوری

01 اردیبهشت 1401 06:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
انگیزه‌های اقبال‌خوانی | به مناسبت سالمرگ اقبال لاهوری

شهرستان ادب: اوّل اردیبهشت، سالروز درگذشت اقبال لاهوری، شاعر نام‌آشنای جهان فارسی است که همواره از جایگاهی ویژه در میان اهالی زبان فارسی برخوردار بوده است. به همین مناسبت یادداشتی می‌خوانیم از احمد شهریار که به بررسی جایگاه این شاعر بزرگ پرداخته است.

 

دکتر محمّد اقبال را در شبه‌قارّۀ هند و پاکستان «علّامه اقبال» و در ایران «اقبال لاهوری» می‌نامند که البتّه خوب است اینجا این نکته اصلاح شود که اقبال در واقع، اهل شهر سیالکوت در ایالت پنجاب بوده و مزار او در شهر لاهور است و از این جهت نمی‌شود او را «لاهوری» نامید، همان‌گونه که بیدل دهلوی اهل عظیم‌آباد پتنه بوده، نه دهلی، ولی امروز همگی او را به اسم بیدل دهلوی می‌شناسیم. باری، علّامه اقبال بی‌اغراق یکی از شاعران نام‌آور همۀ دوران‌های شعر فارسی است و می‌توان اسم این شاعر نامدار را با افتخار در کنار نام دیگر بزرگان شعر فارسی از جمله حافظ، سعدی، مولانا، بیدل، صائب و ناصرخسرو قرار داد.

علّامه اقبال از اندک شاعرانی است که به دو زبان اردو -که زبان ملّی او بوده- و زبان فارسی -که علاقۀ وافر و شدیدی نسبت به این زبان داشته- شعر گفته و پس از غالب دهلوی، دومین و آخرین شاعری است که در هر دو زبان، بسیار موفّق عمل کرده و صاحب سبک بوده و مقلّدین و هواداران بسیاری دارد. امّا اگر نظر خود او را در مورد این دو زبان زندۀ دنیا بپرسیم، با این بیت از اقبال روبه‌رو خواهیم شد که گفت:

«گرچه اردو در عذوبت شکّر است

طرز گفتار دری شیرین‌تر است»

همان‌طور که قبل از او غالب دهلوی نیز گفته بود:

«فارسی بین تا ببینی نقش‌های رنگ‌رنگ

بگذر از دیوان اردویم که بی‌رنگ من است»

حال سؤال مطروحه این است که چرا اقبال از دوازده هزار بیتی که در طول زندگی خود سروده، هفت‌هزار آن را به زبان فارسی و پنج هزار را به زبان اردو سروده است؟ پاسخ و دلیل این کار او را علاوه بر بیت بالا، در این بیت نیز می‌شود دید که می‌گوید:

«پارسی از رفعت اندیشه‌ام

درخورد با فطرت اندیشه‌ام»

با مقایسۀ اقبال و غالب دهلوی، اگرچه از نظر سلامت زبان و نکته‌سنجی‌ها و مضمون‌یابی‌ها، اشعار غالب دهلوی، محکم‌تر از اقبال به‌نظر می‌رسند، امّا آن استقبالی که از اشعار اقبال در جهان فارسی، مخصوصاً در ایران شده است، اصلاً قابل قیاس با غالب دهلوی و حتّی بیدل دهلوی نیست. مقام معظّم رهبری، او را «ستارۀ بلند شرق» و «ملک‌الشّعرای بهار قرن بیستم» دانسته، می‌گوید: «این قرن، قرن اقبال است.» همین‌طور دکتر شریعتی، علّامه مطهّری و دیگر بزرگان، عنایت ویژه‌ای نسبت به شعر اقبال نشان داده‌اند. امّا چرا؟

مخاطبان اصلی شعر اقبال، در اغلب موارد، کشورهای فارسی‌زبانند. اقبال کسی است که آمدن امام خمینی(ره) را نوید داده و علناً اختلاف و اعتراض خود نسبت به رژیم شاهنشاهی ایران را اعلام کرده بود و شاید به همین دلیل در جشن دو هزار و پانصد ساله، نه از طرف رژیم شاهنشاهی دعوت شد و نه رغبتی به این دعوت از خود نشان داد:

«می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما»

اقبال از مخاطبان فارسی‌زبان خود توقّع دارد که اشعار او را بخوانند، چرا که او خودش را اهل کشورهای فارسی‌زبان می‌داند و می‌گوید:

«اگرچه زادۀ هندم، فروغ چشم من است

ز خاک پاک بخارا و کابل و تبریز»

به شیراز علاقۀ خاصّی دارد و می‌گوید:

«تنم گلی ز خیابان جنّت کشمیر

دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است»

اگرچه از جهاتی با جهان‌بینی حافظ شیرازی همسو نیست و خودش را مرید هندی مولانا می‌داند (در اشعار خود او را پیر رومی می‌خواند) ولی اقبال از اشعار حافظ فیض‌ها برده است و در استقبال از یکی از غزل‌های حافظ است که می‌گوید:

«بیا به مجلس اقبال و یک‌دو ساغر کش

که گرچه سر نتراشد، قلندری داند»

و لب به ستایش حافظ باز کرده، می‌گوید:

«مگیر خرده به سرمستی‌ام که دست ازل

قبای رندی‌ حافظ به قامت من دوخت»

و حتّی در مورد زبور عجم -که یکی از بهترین مجموعه‌غزل‌های اقبال محسوب می‌شود- می‌گوید که هنگام نوشتن این غزل‌ها حس می‌کردم روح حافظ در من حلول کرده است. همین‌طور در جایی دیگر می‌گوید:

«مرا بنگر که در هندوستان دیگر نمی‌بینی

برهمن‌زاده‌ای رمزآشنای روم و تبریز است»

اقبال عاشق حسن بیان ایرانیان است و در بیتی چنین می‌گوید:

«حسن انداز بیان از من مجو

خوانسار و اصفهان از من مجو»

به جوانان عجم علاقۀ شدیدی داشته و خود را چراغ لالۀ خیابان آن‌ها می‌داند:

«چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم! جان من و جان شما»

حتّی در اشعار اردوی خود، تحوّل مثبت کرۀ خاکی را در این می‌بیند که تهران باید ژنو عالم شرق بشود:

«تهران هو گر عالم مشرق کا جنیوا

شاید کره ارض کی تقدیر بدل جای»

 

اقبال را باید بخوانیم، چرا؟ چون قرار است به مردم شبه‌قارّه و ایران راز‌هایی را بازگو کند:

«من از رمز اناالحق باز گویم

دگر با هند و ایران راز گویم»


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • انگیزه‌های اقبال‌خوانی | به مناسبت سالمرگ اقبال لاهوری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.