موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از علی جوان‌نژاد

دروازه‌ای به عالم ذهن | چگونه وارد جهان کافکا شویم؟

13 خرداد 1401 08:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3 با 2 رای
دروازه‌ای به عالم ذهن | چگونه وارد جهان کافکا شویم؟

شهرستان ادب: علی‌جوان‌نژاد به مناسبت سالروز درگذشت فرانتس کافکا، نویسندۀ نامدار آلمانی، در یادداشت خود، راهنمای جامعی ارائه داده است که برای کسانی که تمایل دارند وارد جهان شگرف این نویسنده شوند، می‌تواند مفید باشد. در ادامه این یادداشت را با هم می‌خوانیم.

 

معروف است توماس مان، نویسندۀ معروف آلمانی، یکی از کتاب‌های کافکا را به انشتین قرض می‌دهد تا بخواند. انشتین وقتی کتاب را برمی‌گرداند می‌گوید: «من نمی‌توانم آن را بخوانم. ذهن انسان (برای فهم این کتاب) به اندازۀ کافی پیچیده نیست.»

اگر پیش از این سعی کرده‌­اید با جهان کافکا رابطه برقرار کنید و حس کرده‌­اید جهان عجیب او را نمی‌­فهمید، نگران نباشید. بسیاری از خوانندگان در مواجهه با آثار کافکا با انشتین هم‌داستانند. خوانندگان در مواجهه با ادبیات کافکا با جهانی روبه‌رو می‌شوند که یا اجزایش را درک نمی‌کنند یا باعث انزجارشان می‌شود.

اینکه با چه ترتیبی کافکا بخوانید تا حدّ زیادی به سلیقۀ ادبی خودتان و آشنایی‌­تان با ادبیات سورئال ربط دارد امّا در این یادداشت سعی داریم مسیری امن را برای ورود به آثار کافکا پیشنهاد دهیم تا دست خالی از خوانش آثار او بازنگردید.

کافکا در عمر کوتاهش، تنها به چاپ تعداد کمی از آثارش راضی شده است. بیشتر آثار این نابغۀ ادبی بعد از مرگش و برخلاف وصیتی که کرده بود، به چاپ رسیده‌­اند. کافکا در وصیت خود به نزدیک‌­ترین دوستش، ماکس برود، گفته بود: «آخرین درخواست من این است که همۀ نوشته‌­هایی که از خود به جا می‌­گذارم، قبل از خواندن سوزانده شود.» از این وصیت شاید بشود این‌طور برداشت کرد که کافکا کارهایش را برای خوانده شدن نمی‌­نوشت، بلکه از نوشتن به عنوان درمانی برای روح رنجورش بهره می‌­برد.

کافکا در میان دوستانش، آدمی خندان، گرم و اجتماعی بود امّا در خلوتش مردی بود افسرده و فروشکسته. کافکا یکی از آن انسان‌­های بااستعدادی بود که در خانواده‌­هایی به دنیا می‌­آیند که هیچ درکی از استعداد بچّه‌­هایشان ندارند. از آن دست خانواده‌­هایی که حتّی اگر برایشان توضیح هم بدهی، نمی­‌فهمند آن همه استعداد به چه کار می‌­آید. کافکا نابغه‌­ای ادبی بود که در خانواده درک نمی‌­شد و رابطۀ خوبی با پدر و مادرش نداشت. به زودی دکترای حقوق گرفت تا کاری پایدار و حقوقی مطمئن داشته باشد امّا نه از راه وکالت، بلکه به عنوان کارمندی دون­‌پایه. لابد با خودش فکر می­‌کرده با درآمدی که به دست می‌­آورد، می‌­تواند زندگی مستقلّی برای خودش دست و پا کند. امّا این‌­طور نشد و تا سی سالگی در خانۀ پدرش زندانی بود؛ زندانی که به قول خودش زنجیری نداشت یا زنجیرهایش را نمی‌­شد دید و همین دیده نشدن زنجیرها، به معنای اسارت دائمی بود.

کافکا کارمند دون‌­پایه‌­ای بود که علاوه بر شغل کارمندی، در کارخانۀ پدرش هم کار می‌­کرد و از هر دو کار تنفّری عمیق داشت. از زن‌­ها می‌­ترسید امّا ازدواج را تنها راه رهایی خود می‌­دانست. سه بار نامزد کرد و آخر سر مجرّد ماند. از ظاهر لاغر و قدّ دیلاقش بد می­‌نوشت، بدنش را دوست نداشت و سرآخر بر اثر سل در چهل‌و‌یک سالگی، در حالی که چهره­‌اش به زور سی ساله به نظر می‌­رسید، جان باخت.

ادبیات را عاشقانه دوست داشت و نوشتن راه فراری بود تا از آن همه رنج و شکستی که در واقعیت احساس می‌­کرد، فرار کند. نوشتن برای او حکم روانکاوی را داشت. کافکا به روان‌شناسی و روان‌شناسان بدبین بود و نوشتن، خلأ نیازش به روانکاوی را پر می‌­کرد. همۀ این‌ها یعنی بهترین آثارش، نتیجۀ جنون نبوغی شعله‌­ور است و برای جذب مخاطب یا فروش نوشته نشده‌­اند. آثار کافکا پنجره‌­ای گشاده به روان آدمی است و چون روان آدمی، موهوم و توهّم‌­انگیز است.

با همۀ این حرف‌­ها، بهترین راه برای ورود به این جهان شگفت­‌آور چیست؟

حقیقت آن است که جواب این سؤال تا حدّ زیادی به خود شما وابسته است. اگر از ادبیات، انتظار قصّه‌­های قابل‌فهم سرراست دارید، بهتر است کافکا را با داستان «سرزمین محکومان» یا رمان ناتمام «آمریکا» شروع کنید. امّا این دو اثر هرچند در شمار شاهکارهای ادبی هستند امّا نمایندۀ تمام‌عیاری از کافکا نیستند.

برای ورود به آثار اصلی کافکا، شاید بهتر باشد، اوّل «مسخ» را بخوانید با ترجمۀ فرزانۀ طاهری از انتشارات نیلوفر. این کتاب یک پس‌گفتار عالی از ناباکوف دارد. در مواجهۀ اوّل، احتمال آنکه داستان را نپسندید زیاد است امّا تحمّل داشته باشید و مسخ را بخوانید تا به در­س‌­گفتار ناباکوف برسید. ناباکوف در همان درس‌­گفتار کوتاه به شما کلیدی می‌­دهد که با آن می‌­توانید تمام آثار کافکا را بخوانید و لذّت ببرید.

مسخ داستانی نیمه‌بلند است. «سامسا» شخصیت اوّل داستان یک روز صبح که از خواب بیدار می‌­شود، می‌­بیند به سوسکی بزرگ بدل شده است. یک انسان عادّی در برابر هم‌چون اتّفاقی لابد به این فکر می‌­کند که چه‌طور باید از این کابوس رها شود امّا انسان کافکایی در فکر آن است که با آن ظاهر و قیافه چه‌طور می‌­تواند برود سر کار. از همین شروع حیرت‌­آور می­‌توانید حدس بزنید مسخ تا چه اندازه می‌­تواند شگفت‌­انگیز و عجیب باشد و البتّه تا حدّی آزاردهنده.

پس از مسخ بهتر است به سراغ رمان­‌ها بروید. کافکا سه رمان دارد که هر سه ناتمامند. علی‌رغم این ناتمامی، هر سه حضوری فعّال و پررنگ در لیست‌­های شاهکارهای ادبی دارند. هر سه رمان با ترجمۀ خوب علی‌­اصغر حدّاد توسّط انتشارات ماهی به چاپ رسیده‌­اند.

بهتر است رمان­‌های کافکا را با «محاکمه» شروع کنید. داستان محاکمه دربارۀ مردی است که یک روز صبح بعد از بیدار شدن متوجّه می‌شود توسّط دادگاهی که نمی‌­داند کجاست و زیر نظر کیست، جلب شده است. به چه جرمی؟ نمی‌­داند. شما هم نخواهید فهمید. کسی هم در داستان جرم را نمی‌­داند. او از طرف این دادگاه بی نام و نشان، برخلاف دادگاه‌­های عادّی، محکوم شده است که به زندگی روزمرّه‌­اش ادامه بدهد و به سر کار برود. تمام رمان، تلاش‌­های بی­‌ثمری است که شخصیت اصلی داستان برای دست‌­یابی به دادگاه اصلی، قاضی و چند و چون پرونده‌­اش دارد. همه چیز که تا دیروز روزمرّه بود، به یک‌باره معنا و رنگی دیگر می‌­گیرد و زندگی روی دیگرش را نمایان می­‌کند.

محاکمه هرچند رمان ناتمامی است امّا بی سر و ته نیست. کافکا پس از نوشتن فصل اوّل، فصل آخر را نوشته است و تازه بعد از اتمام پایان‌­بندی به نگارش فصل­‌های میانی پرداخته است. این فصل‌­های میانی هستند که ناقص‌­اند امّا این ناقص بودن باعث نمی‌­شود که داستان را متوجّه نشوید.

محاکمه پر از صحنه‌­های به‌یادماندنی و جاودان است. بعد از خواندن محاکمه، صحنۀ کلیسا و دادگاه هیچ‌­جوره از ذهنتان پاک نخواهد شد. از طرفی داستانکِ جلوی در قانون و تفسیرهایی که کافکا از آن ارائه می‌­دهد تا مدّت‌­ها ذهنتان را درگیر خواهد کرد.

بعد از محاکمه، اگر کتاب را نیمه‌کاره رها نکرده باشید و هیبت آخر داستان و فضای مه‌­آلودش شما را گرفته باشد، دنبال کتابی در همان حال و هوا و با همان مفاهیم عمیق و انسانی خواهید گشت. شما برای خواندن «قصر» آماده­‌اید.

قصر، رمان پیچیده­‌تری است. البتّه نه آنکه داستان و روایت داستان پیچیده باشد. برعکس، روایت داستان به سادگی یک خاطره است. شخصی به اسم کا. وارد مهمان‌خانۀ روستایی می‌­شود تا شب را در آن بماند امّا مردم به او می‌­گویند هر کس بخواهد وارد روستا بشود یا در آنجا بماند، باید از قصری که در مرکز روستاست، اجازه داشته باشد. کا. هر چه توضیح می‌­دهد که مسّاح است و خود قصر با دعوت‌نامه‌­ای او را به روستا دعوت کرده است، نمی‌­تواند مردم را راضی کند. باقی داستان تلاش کا. برای دسترسی به قصر است امّا هیچ راهی به قصر یا فردی صاحب‌نفوذ در قصر ختم نمی‌­شود.

علی‌رغم تمام تفاوت­‌ها، قصر و محاکمه شباهت‌­های زیادی به هم دارند امّا «آمریکا» در میان رمان‌­های کافکا، کاری به تمامی متفاوت است؛ آن‌قدر متفاوت که اگر تکنیک‌­های داستان‌­گویی و نثر کافکایی را از او بگیری، چندان کافکایی به نظر نمی‌­رسد.

آمریکا داستان پسرکی شانزده ساله است به اسم «کارل روسمن». کارل روسمن از خانوادۀ فقیری است که به دلیل یک رسوایی اساسی به نیویورک گریخته است. تمام رمان، شرح وقایع پی‌درپی و نسبتاً غافلگیرانه‌­ای است که برای کارل در آمریکا اتّفاق می‌­افتد. کافکا هرگز پایش را به آمریکا نگذاشته بود امّا در این رمان توانسته با تخیّل فوق‌العاده‌­اش آمریکا را چنان به تصویر بکشد که آمریکا باشد. رمان ناتمام آمریکا تا حدّ زیادی سرگرم‌کننده هم هست امّا بهتر است آن را بعد از قصر و محاکمه بخوانید، نه قبل از آن‌­ها.

با خواندن آمریکا می­‌شود گفت اکثر کارهای شاخص ادبی کافکا را خوانده‌­اید. آنچه باقی می­‌ماند داستان کوتاه‌­ها، حکایت‌­ها و تمثیل‌های اوست. تمام این‌ها را علی‌اصغر حدّاد در کتابی تحت عنوان «داستان­‌های کوتاه کافکا» به چاپ رسانده است. شاید خواندن ده‌­ها داستان و حکایت برایتان ملال‌­آور باشد و فقط بخواهید بهترین و معروف‌­ترین داستان­‌های کافکا را خوانده باشید. پیشنهاد من «مسخ و داستان‌­های دیگر» با ترجمه و انتخاب حدّاد است.

به جز این‌­ها چیز زیادی نمی‌­ماند. تنها یادداشت‌­های روزانه، سفرنامه و نامه‌­های کافکا به پدر و مادر و نامزدهایش می‌­ماند که هرچند خواندنی است امّا خواندن و نخواندنشان به خودتان برمی‌­گردد. اگر از این مرد بلندقامت ناراضی خوشتان آمد، اگر دوست داشتید به یکی از عجیب‌­ترین ذهن‌­های معاصر وارد شوید، یادداشت‌­ها و نامه‌­های او شما را فرامی­‌خوانند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • دروازه‌ای به عالم ذهن | چگونه وارد جهان کافکا شویم؟
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.