موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از پروانه حیدری

به نام جنگ، به کام زندگی | دربارۀ کتاب «آن زن مرا صدا کرد» اثر معصومه انصاریان

29 مرداد 1401 14:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
به نام جنگ، به کام زندگی | دربارۀ کتاب «آن زن مرا صدا کرد» اثر معصومه انصاریان

شهرستان ادب: یادداشت این بار قفسۀ شعر و داستان، یادداشتی است از پروانه حیدری که در آن به بررسی کتاب تازۀ معصومه انصاریان، یعنی «آن زن مرا صدا کرد» اختصاص دارد.؛ رمانی با محوریت دفاع مقدّس که البتّه در خلال، مسائل مهمّ و دغدغه‌های جدّی نویسنده نیز مطرح شده‌اند.

 

«آن زن مرا صدا کرد» تازه‌ترین اثر معصومه انصاریان است که از روزهای جنگ می‌گوید، از شهر خاموش و خالی از سکنۀ اهواز که جز صدای بمب و موشک و خمپاره، صدایی دیگر در آن نمی‌پیچد. ساکنان، خانه‌ها را رها کرده‌ و کلیدها را سپرده‌اند به «ننه‌جمشید» تا روزی بازگردند و زندگی را از سر بگیرند. امّا این شهر خاموش و سوزان، میهمانی ناخوانده دارد؛ «مرضیه» زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند و با شنیدن ماجرایی سر کلاس امداد، ساک می‌بندد تا راهی اهواز شود. ولی رفتن به این آسانی هم نیست. اوّل باید از هفت‌خوان گذشت. اجازۀ پدر و شوهر و حالا هم مادر که دلش راضی به رفتن نیست، کارش را سخت‌تر می‌کند.

اعتراض مرضیه به این مسئله که اجازه‌اش همیشه دست کسی بوده و باید برای استقلالش می‌جنگیده، تلاش او برای رهایی از جامعه‌ای سنّتی و مردسالار، از ویژگی‌های مثبت اثر محسوب می‌شود. نویسنده سعی دارد علاوه بر نشان دادن برشی از وقایع یک شهر جنگ‌زده، به نقش زنان و محدودیت‌هایی که با آن روبه‌رو هستند نیز بپردازد و این افکار سنّتی را نهی کند. این اشارۀ مستقیم به باورهای قدیمی که «هر جا می‌روی با شوهرت برو» یا بدگمانی فامیل نسبت به مرضیه که «لابد به شوهرت علاقه‌ای نداری که بی او می‌روی اهواز» این‌ها همه مرضیه را مصمّم می‌کند تا بیشتر پای تصمیمش بماند، خودش را از سایۀ این ذهنیت مردسالار بیرون بکشد و استقلالش را حفظ کند؛ حالا یا با ترفندی خانواده‌اش را راضی کند یا همراهانی برای خودش بیابد تا خانواده‌اش را مطمئن کند که تنها نمی‌رود.

او بالأخره با دو همسفرش راهی اهواز می‌شود تا به عنوان امدادگر به مصدومان کمک کند. امّا هدفی مهم‌تر در ذهن دارد: رهایی از تصویر زنی که هر بار در خواب و خیال می‌بیندش، زنی که دست‌های خاکی‌اش را سوی او دراز کرده و چشمانش اندوهی عظیم را در خود جای داده‌اند. الهام باشد یا درگیری ذهنی، هر چه که هست شاید قابل توجیه نباشد ولی تمام زندگی مرضیه را به هم ریخته است. خودش هم نمی‌داند دیدن آن زن چه دردی را دوا می‌کند امّا احساس می‌کند باید برود تا خیال او لحظه‌ای راحتش بگذارد؛ زنی که بعد از حملۀ هوایی بالش را با نوزادش اشتباه گرفته و خواب‌زده از خانه دویده بیرون؛ «لیلا»، لیلای قصّه که در دوبه‌شک شدن‌های مرضیه سر می‌رسد و مجابش می‌کند تا بهترین تصمیم را بگیرد.

این اثر بیشتر از آنکه از جنگ بگوید، از زندگی‌ای می‌گوید که در حین جنگ جریان دارد، هرچند اندک، مثل دو چراغ روشن، دو ستارۀ تابناک در تاریکی شهر. زنان روشنایی‌های این شهرند. با آمدنشان انگار زندگی به جریان می‌افتد. جایی از رمان، از خانه‌ها بیرون می‌آیند، در تاریکی راه می‌افتند و نوحه می‌خوانند، برای عزیزانی که از دست داده‌اند. چشم، چشم را نمی‌بیند و تنها صدای گام‌ها و مویه‌هاست که صدای سوت خمپاره‌ها را می‌شکند. عرب‌های اهواز که شایعه شده بود رفته‌اند عراق امّا حالا اینجایند. داخل همین کوچه‌های خاک گرفته و با لهجه‌ای غلیظ نوحه می‌خوانند.

قصّۀ اصلی رمان ثابت است و در هر فصل، اتّفاقی تازه رخ می‌دهد. فصل‌ها کوتاهند و رمان ریتم تندی دارد. نثرش هم روان است و به راحتی می‌توانید با اثر ارتباط برقرار کنید. خوبی این داستان بلند این است که نویسنده تعادل اشک و لبخند را حفظ کرده و قرار نیست با یک رمان تاریک جنگی طرف باشید. رمان صحنه‌ای از امدادرسانی این سه زن نمی‌سازد. اگر هم بسازد، اندک است و در قالب چند گزارۀ کوتاه، گزارش می‌شود.

«آن زن مرا صدا کرد» داستان زنانی است که تلاش می‌کنند تا از ذهنیت‌های سنّتی اشتباه بگریزند و جای خودشان را در حادثه‌ها پیدا کنند؛ زنانی که غبار از خانه‌های ویران می‌گیرند و با آمدنشان باعث می‌شوند دیگران هم بازگردند؛ زنان قوی، زنان شجاع. شما اگر جای مرضیه بودید، می‌ماندید یا می‌رفتید؟ وقتی نه پای رفتن داشتید و نه دل ماندن...


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • به نام جنگ، به کام زندگی | دربارۀ کتاب «آن زن مرا صدا کرد» اثر معصومه انصاریان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.