بیم و امید در ادبیات داستانی معاصر
سلام بر تو ای جنون l پیرامون کتاب «دارالمجانین» اثر محمّدعلی جمالزاده
17 آبان 1401
08:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
1 با 8 رای
شهرستان ادب: به مناسبت درگذشت، پدر داستاننویسی مدرن، محمّدعلی جمالزاده و در ادامۀ پروندۀ «بیم و امید در ادبیات داستانی معاصر» پژوهشگر جوان کشورمان، محسن خیابانی، نگاهی داشته است به اوّلین رمان این نویسندۀ شاخص، یعنی کتاب دارالمجانین. این یادداشت را با هم میخوانیم.
«شخصی که دیوانه نیست، خودش را به دیوانگی میزند تا بنا به دلایلی، وارد یک آسایشگاه روانی بشود.»
اگر یک فیلمباز باشید، خلاصۀ یکخطّی بالا، برایتان تداعیگر «دیوانه از قفس پرید/ پرواز بر فراز آشیانۀ فاخته» (اثر میلوش فورمن، ۱۹۷۵) خواهد بود یا شاید هم «کریدور شوک» (ساموئل فولر، 1963)، ولی اگر از طرفداران ادبیات داستانی و مخصوصاً داستان ایرانی باشید، بلافاصله «دارالمجانین» (محمّدعلی جمالزاده) را به یاد میآورید.
بیش از صد سال از انتشار کتاب «یکی بود، یکی نبود» محمّدعلی جمالزاده میگذرد؛ کتابی که مخصوصاً به اعتبار داستان کوتاه «فارسی شکر است»، نخستین اثر داستانی ایرانی، مطابق با تعریف و اسلوب داستاننویسی غربی محسوب میشود. این هم نکتهای است که داستان نوین در ایران، نه با رمان، که با داستان کوتاه آغاز میشود. پنج سال بعد از «یکی بود، یکی نبود»، مشفق کاظمی با «تهران مخوف» در سال 1305، اوّلین رمان فارسی را عرضه میکند و البتّه اوّلین رمان فارسی، اعتبار و اهمّیت اوّلین مجموعهداستان فارسی را ندارد. البته این حرف به شرطی قابل قبول است که مثل برخی افراد، به سدههای دورتر برنگردیم و «سمک عیّار» را نخستین رمان فارسی ندانیم.
جمالزاده بعد از «یکی بود، یکی نبود»، با «عمو حسینعلی» داستان بلند را تجربه کرد و سپس با «دارالمجانین» به حوزۀ رماننویسی ورود پیدا کرد.
در «دارالمجانین»، همچون اغلب آثار جمالزاده، نخستین چیزی که به چشم میآید، نثر جذّاب آن است و البتّه طنزی که به همان اندازۀ خنداندن شما، غمگینتان هم میکند و به فکر فرو میبردتان. جمالزاده که دغدغۀ زبان فارسی داشت، دنبال رسیدن به نثری غنی در آثارش بود؛ نثری که پر از ارجاعات آشکار و نهان به گنجینۀ ادب فارسی باشد. البتّه قلم بازیگوش جمالزاده، از گلدرشت کردن این ارجاعات و بازیهای زبانی میگریزد و یکی از وسایل نقلیۀ او در این گریز، طنز اوست که در انتهای داستان به این مهم باز خواهیم گشت که چرا در این اثر، طنز قوی هم منجر به نجات اثر نشده است.
جمالزاده در «دارالمجانین» کلّی آدم به ما معرّفی میکند که هر کدام، حتّی بهنجارترینشان که محمود است، عیب و نقصی روحی دارند. آدمها در دارالمجانین، غالباً تیپ هستند و نه شخصیت. بر عکس آنچه که برای برخی مخاطبان ادبیات داستانی جا افتاده، «تیپ» لزوماً منزلتی پایینتر از «شخصیت» ندارد و چه بسا که یک تیپسازی خوب از یک شخصیتپردازی متوسّطالحال بهتر باشد. هر یک از آدمهای دیوانۀ «دارالمجانین» با یکی دو شاخصۀ مهم، از جمله دلیل جنونشان، به خواننده معرّفی میشوند و این با ذات اثر که دربارۀ جنون و بروز شدید تمایلات و تفکّرات انسانهاست، تناسب دارد. مشکل از جایی آغاز میشود که این تیپسازی، بعد از مدّتی روندی خستهکننده به خود میگیرد و برخی از این تیپسازیها (مثل بلقیس و برخی افراد دارالمجانین) جذّابیتی در خود نداشته و بسیار تخت و بیروح هستند.
در واقع، ضعف «دارالمجانین» در عدم شخصیتپردازی نیست، بلکه در ایجاد نکردن رابطهای نظاممند بین تیپهای مختلف و رنگارنگ اثر است. مثلاً هیچ گاه بین «موسیو» و «رحیم» تعاملی شکل نمیگیرد و ما فقط برخورد جداگانۀ محمود با هر یک از این تیپها را میبینیم، در حالی که تعامل این مجانین با یکدیگر میتوانست کمک فراوانی برای جذّابتر شدن اثر باشد.
دیالوگنویسی جمالزاده که در برخی بخشهای اثر، حالت مناظرهمانند به خود میگیرد، مخاطبان را دو دسته میکنند: عدّهای این دیالوگها را آغشته به عیب پرگویی میدانند که شاید تا حدودی حق با آنها باشد، چون گاهی چند صفحه به مجادلۀ کلامی محمود با یک شخصیت اختصاص یافته که تا حدودی، حالتی خستهکننده پیدا میکند. امّا من با موافقان این روش دیالوگنویسی، همراهتر هستم، چون طنز اثر در همین بدهبستانهای کلامی پختهتر میشود و از طرفی دیگر طولانی شدن بعضی از این مناظرهها دلیل دارد، مثلاً پرحرفی «شاه باجی خانوم» و تسلّط «موسیو» بر آثار ادبی و دینی سراسر جهان، در همین روند ادامهدار دیالوگهاست که برای خواننده ملموستر میشود.
یکی از تیپسازیهای جالب جمالزاده در «دارالمجانین»، فردی است به نام هدایتعلی با لقب «موسیو» که آشکارا به صادق هدایت اشاره دارد. هدایتعلی یکی از دیوانگان دارالمجانین و باسوادترین و باذوقترین آنهاست. او که از مطالعۀ زیاد، دیوانه شده، با یادآوری بخشهایی از ادبیات ایران و جهان، به ستایش جنون در برابر عقل میپردازد. برخی نگاه جمالزاده به هدایتعلی و طبعاً صادق هدایت را کاملاً منفی میدانند و عدهای هم کاملاً مثبت، در حالی که جمالزاده نسبت به هدایت، نگاهی صفر و صدی ندارد. شکلی از جنون که ناشی از مطالعۀ زیاد است، چه بسا در روشنفکران بروز پیدا بکند و این هم بخشی از نگاه انتقادی جمالزاده محسوب میشود امّا به هر حال برخی افراد معتقدند که صادق هدایت را باید فقط ستود و گفتن اینکه بالاغیرتاً بالای چشمهای ایشان ابرویی هم وجود داشته، یکی از گناهان کبیره است!
اگر با موضع کلّی ادبیات کهن ایران در باب عقل و جنون، آشنایی ندارید، «دارالمجانین» در ساحت این جدال، شما را با کلّی بریده از شعر و نثر ادب فارسی آشنا خواهید کرد. از طرفی دیگر، داستانهای جمالزاده سرشار از توصیفات خندهدار و همزمان غمانگیز از رفتارهای مردم ایران، در طبقات مختلف اقتصادی و فرهنگی هستند. شخصیت اصلی دارالمجانین (محمود) اگر در آثار اغلب نویسندگان ایرانی ظهور میکرد، داستان به شکلی مخوفتر و با نگاهی از بالا نسبت به او شکل میگرفت. سادهتر بگویم وقتی که اغلب نویسندگان ایرانی (حتّی به زبان طنز) به نقد جامعۀ خود پرداختهاند، نگاهی از بالا و شماتتگر نسبت به انسان ایرانی داشتهاند ولی جمالزاده بی آنکه تیغ انتقاد خود را کند کند، نگاهی نسبتاً مشفقانهتر به شخصیتهایش میاندازد.
چه میشود که نه آن نگاه مهربانتر، نه زبان طنز و نه ارجاعات جذاب متعدّد در باب عقل و جنون، «دارالمجانین» را نجات نمیدهد؟ چون جمالزاده بین اینها نسبتی منطقی برقرار نمیکند. پایان معلّق و تلخ اثر، باز هم بدون هیچ راه نجاتی، خواننده را رها میکند. پس در نهایت، «دارالمجانین»، به انسان ایرانی، راهی به رهایی نشان نمیدهد. همچنین مشخّص نیست که جمالزاده آیا میخواهد از جنون در برابر عقل محاسبهگر دفاع کند یا محیط دارالمجانین (و حتّی برخی شخصیتهای بیرون از آن) را بهعنوان وضعیتی نمادین از جامعۀ ایران معرّفی کند؟ زبان طنز اثر هم دید انتقادی مشخصّی ندارد و در نهایت معلوم نمیشود که چه چیزی در این افراد و جامعه باید بهبود بیابد که وضع بهتر بشود. پس دست و پا زدن جمالزاده در نقد «صادق هدایت» هم تا حدودی بیوجه مینماید، چون حتّی اگر در ابتدا به نظر میآید که «دارالمجانین» به مسیری متفاوت از «بوف کور» میرود، بعد از پایان کتاب، میبینیم که مقصد یکی بوده است.
«دارالمجانین» جزء رمانهایی است که اغلب اجزایش به تنهایی جذّاب هستند ولی در دیدی کلّی، به یک تجربۀ هنری ماندگار تبدیل نمیشوند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.