آغاز ترم تازه:
گزارش جلسات یکشنبههای داستان l آموزش اصول فصلبندی
23 بهمن 1401
21:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: ترم تازۀ جلسات یکشنبههای داستان با موضوع «اصول فصلبندی در داستان کوتاه» از بهمن ماه 1401 آغاز شده است. در این جلسات که با هدایت مجید قیصری پیش میرود، دلایل، فواید و شیوههای فصلبندی تبیین و تحلیل میشود. آنچه در ادامه میخوانید، مختصری از سه جلسۀ نخست ترم تازه است.
■ گزارش جلسۀ 9 بهمن 1401:
اوّلین جلسه از ترم جدید «یکشنبههای داستان» شهرستان ادب با خوانش داستانهای مجموعهداستان «در میان گمشدگان» نوشتۀ «دن شاون»، آغاز شد.
این ترم با هدف شیوههای فصلبندی در داستانهای کوتاهی که تعداد کلمات قابل توجّهی دارند، کار خود را شروع کرده است. به عبارت دیگر، دلایل فصل خوردن قسمتی از داستان توسّط نویسندۀ چنین داستانهایی (در اینجا، دن شاون) چیست و این فصلبندیها، چه کارکردهایی در پیشبرد داستان ایفا میکنند؟
در این جلسه، اوّلین داستان از شش داستان این مجموعه، با نام «در میان گمشدگان»، توسّط سیّدعلی موسوی ویری بررسی شد. موسوی، ضمن مروری اجمالی بر پیرنگ این داستان، با مشخّص کردن ده فصل، به ارائۀ فصلبندی نویسنده در این داستان پرداخت و ضمن برشمردن ده مورد از فصلبندیهای داستان و توضیح و تفصیل و ارتباط هر کدام از آنها با فصول دیگر، به بررسی داستان از این نگاه پرداخت. به عنوان نمونه، یکی از نقاط مهمّی که دن شاون در این داستان، فصل زده است، نقطهای لست که راوی، توصیف ابتدایی از خانوادۀ گمشدۀ موریسنها را معلّق گذاشته و به گذشتهای مرموز از این خانواده اشاره میکند و این امکان مطرح میشود که احتمالاً پای جنایتی در میان است. سپس داستان، فصل مهمّی میخورد و وارد زندگی خانوادگی راوی میشویم و اختلاف پدر و مادر راوی برجسته میشود؛ چیزی که ظاهراً به بخش ابتدایی داستان ارتباطی ندارد امّا هر چه در داستان پیش میرویم، این اختلاف خانوادگی راوی و مخصوصاً پریشانی درونی مادرش، بیشتر و بیشتر با معمّای ناپدید شدن خانوادۀ موریسنها گره میخورد.
در ادامه، اعضای جلسه هم نکاتی را مطرح کردند. از جمله اینکه: «ملاک فصلبندی یک داستان چیست؟» بدین معنی که چه زمانی میتوان ادّعا کرد که نویسنده از فصل استفاده کرده است؟ مجید قیصری نیز در ادامه، ضمن ارائۀ نکات تکمیلی، گفت: «آقای موسوی، نقاطی را که نویسنده فصل زده است، مشخّص کرده که البتّه شاید در آن توافق نظر نداشته باشیم. بعضیها مانند آقای آزاده گفتند من دوازده فصل مشخّص کردم که چه بسا درستتر هم باشد. چیزی که برای ما مهمتر است، این است که اصلاً هر جایی که داستان، فصل خورده و به هر دلیلی که نویسنده در فلان نقطه از داستانش وقفه ایجاد کرده، دقّت کنیم به این نکته که این وقفه، چه کارکردی در داستان داشته؟ چه کمکی به پیش برد داستان کرده و آیا داستانهایی که خود ما مینویسیم از این وقفهها بهره میبرند؟ اگر این وقفهها نباشد، چه مسائلی برای متون ما به وجود میآید؟»
موسوی ضمن توضیح نکاتی حاشیهای، به یک کارکرد دیگر این فصلبندیها هم اشاره کرد و اینطور توضیح داد: «راوی به جای توضیح سرراست قصّۀ خانوادگی خودش و مشکلاتش با پدر و مادرش و همچنین مشکلات روانی مادرش و مسیر بلوغ خود، ماجرای مرموز دیگری را به موازات آن روایت میکند. این امر، علاوه بر اینکه به داستان عمق میبخشد، باعث میشود که تصویر مرموز خانوادۀ موریسنها در ماشین و زیر آب، به عنوان استعارهای از زوال خانوادۀ راوی (مخصوصاً مادرش) به کار برود.»
■ گزارش جلسۀ 16 بهمن 1401:
در این جلسه که با حضور مجید قیصری برگزار شد، «سمیّه لندی اصفهانی» (از اعضای شرکتکننده در جلسه به صورت مجازی)، در مورد ساختار فصلبندی داستان «پایان جفتوجور» از مجموعۀ «در میان گمشدگان» صحبت کرد. لندی سیزده بند در داستان نامبرده تعیین کرد که خلاصهای از آنها به قرار زیر است:
- بند اوّل: بیان مسئلۀ داستان (مرگ برادر راوی) و توصیف مکان زندگی راوی و برادرش (پیرمید).
- بند دوم: شخصیتپردازی از خود راوی؛ نمایی کلّی از این شخصیت به دست میآید.
- بند سوم: توصیف رابطۀ گسسته راوی با پدر و مادرش.
- بند چهارم: ماجرای نجات راوی توسّط برادرش، دل.
- بند پنجم: شرح رابطۀ دو برادر، یعنی راوی با برادر بزرگترش، دل. در این بند، شخصیتپردازی دل صورت میگیرد.
- بند ششم: شرح دعوای دل با پدرش به خاطر دروغی که راوی گفته است.
- بند هفتم: شخصیتپردازی مادر راوی در این بند صورت میگیرد.
- بند هشتم: صحبت راوی و پدرش دربارۀ اتّفاقات گذشته و قضیۀ سیلو و برادرش، دل.
- بند نهم: شرح علّت شرور شدن دل (رابطۀ سختگیرانۀ پدر و پسر).
- بند دهم: شرح رابطۀ دل و راوی بعد از خیانتی که راوی به او کرده است و گسستی که بین دل و خانوادهاش به وجود میآید.
- بند یازدهم: بازسازی شب ماجرا و کشته شدن دل توسّط راوی.
- بند دوازدهم: مطرح کردن این موضوع که دل همیشه مانند شبحی در کنار راوی باقی مانده است.
- بند سیزدهم: پایانبندی داستان و کشف راوی دربارۀ زندگی خویش.
در پایان نیز فصلبندی بر روی یکی از داستانهای اعضای جلسه که در جلسات گذشته بررسی شده بود، اعمال شد («قابهای کوچک» نوشتۀ سمیّه جمالی) و اعضا در مورد فصلبندیهای پیشنهادی خود در این داستان بحث کردند.
■ گزارش جلسۀ 23 بهمن 1401:
در این جلسه که با حضور مجید قیصری و به صورت مجازی برقرار بود، ارائۀ شیوههای فصلبندی در داستانی دیگر از مجموعۀ «در میان گمشدگان» (داستان «من بزرگ») توسّط پروانه مهرگان، انجام شد. مهرگان با ارائۀ خلاصهای از پیرنگ داستان، ضمن برشمردن دلایل بخشبندی متنِ یک داستان، به ارائۀ فصلبندی داستان «من بزرگ» پرداخت.
خرد کردن روایت داستانی بلند، تأکید بر گذشت زمان، تغییر موضوع مورد بحث، ایجاد فرصت تنفّس برای خواننده و تعمیق او در هر بخش از متن و ... از جمله دلایلی بود که مهرگان برای بخشبندی متن یک داستان به آنها اشاره کرد. در ادامه، او داستان «من بزرگ» را به 19 بخش تقسیم کرد و به تفسیر محتوای هر بخش پرداخت. در همین باره، مهرگان این نتیجه را بیان کرد: «این داستان شامل 19 بخش است. به نظر میرسد نویسندۀ داستان من بزرگ، به سبب خرد کردن روایت بلند اندی اودی -راوی داستان- از ماجرای ملاقاتش با میکلسون در دوازده سالگیاش و تأثیر آن بر بزرگسالیاش، از تکنیک بخشبندی متن داستان بهره گرفته است.»
او افزود: «در اکثر این بخشبندیها، بیش از هر چیز، هدف نویسنده، معرّفی شخصیت راوی و ذهنیات او و شخصیت میکلسون و اعضای خانوادۀ راوی (به صورت قطرهچکانی) برای باورپذیری ماجرای داستان است. همچنین، رفتوآمد بین زمان گذشته و حال، تغییر چینش و دادن فرصت لازم به خواننده برای تعمیق در هر بخش و مفهوم آن و در مواردی، تأکید بر لحظات کلیدی در ماجرای داستان است.»
در پایان نیز مهرگان، تجربۀ فصلبندی خود را روی یکی از داستانهای اعضای جلسه که قبلاً به طور کامل بررسی شده بود («آدم برفی نمیخندد» نوشتۀ الهه هدایتی) پیادهسازی کرد و حاضران به بحث و تبادل نظر پرداختند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.