یادداشتی از سیدعلی نقیب
کشفهای شگفت l نگاهی به کتاب «آنات» اثر حامد طونی
11 خرداد 1402
16:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
1.78 با 27 رای
شهرستان ادب: اوّلین اثر حامد طونی با عنوان «آنات» توسّط نشر شهرستان ادب به نمایشگاه کتاب امسال رسید. آنچه در ادامه میخوانید، یادداشت سیّدعلی نقیب بر این کتاب است.
بدون شک رباعی شگفتترین و شگرفترین قالب شعر فارسی است و به عبارتی، کار رباعیسرا جای دادن بحر در کوزه است که سخت و دشوار بودنش بر کسی پوشیده نیست. بر خلاف برخی که رباعی را تفنّن شاعر میپندارند و نه قالبی جدّی و قابل توجّه، در واقع، رباعی آیینۀ تمامنمای آنات و تأمّلات فلسفی و عمیق شاعر است.
مجموعۀ رباعی «آنات» اثر حامد طونی عزیز، سند محکمی بر این مدّعا و مثالی بارز از این تعریف رباعی است. در واقع اگر کسی بدون شناخت از این قالب و قبل از شنیدن این تعریف از رباعی مجموعۀ آنات را ورق بزند، پس از خوانش میتواند این تعریف را ارائه کند. حامد طونی به خوبی و درستی و تمام و کامل، مخاطب را با منظومۀ فکری خود همراه میکند و با جزئینگری و پرهیز از کلیشه و تکرار، مخاطب را آن به آن شگفتزده میکند.
از فصل اوّل کتاب که با آنات حامد طونی همراه میشویم، مسیر منظومۀ فکری او با طبیعتگرایی و نگاه وحدت وجودی به اشیا و مخلوقات آغاز میشود، تا آنجا که میسراید:
«گل کرده بهار، غنچهها غرق شهود
هر چلچله و چکاوکی گرم سرود
یکپارچه در حال نماز است وجود
گلها به قیام، ابر سرگرم سجود»
در فصل دوم کتاب با تنهایی و سرگردانی انسان معاصر روبهرو میشویم و به خوبی حامد طونی ما را با خود همراه میکند تا آنجا که:
«راهی پی چیست اینچنین سرگردان؟
بی آرام و قرار، پرسانپرسان
تا آن سوی کهکشان سفر کرد ولی
در خود سفری نکرد باری انسان»
فصل سوم را میتوان فصل عشق در منظومۀ فکری حامد طونی دانست؛ نگاهی عمیق و وسیع به عشق که با برخی عاشقانههای سخیف و ضعیف امروزی، زمین تا آسمان فاصله دارد و مخاطب را شگفتزده میکند:
«خورشید شکفته از رخ روشن تو
اشکی شده چشم ابر با دیدن تو
این باغچه دق میکند آخر، گل من!
از رشک به غنچههای پیراهن تو»
در فصل چهارم، حامد طونی ما را با روزمرّگی دنیای امروز روبهرو میکند و با استفادۀ خوب از ظرفیت رباعی، مخاطب را در لحظاتی میخکوب میکند و به تأمّل فرو میبرد:
«بی هیچ نشاط و شور و غوغا از نو
امروز به سر رسید و فردا از نو
بی تو منم و تسلسلی بیهوده
روز از نو و روزمرّگیها از نو»
فصل پنجم کتاب نیز ما را با تأمّلات آیینی شاعر همراه میکند و نگاه روشنش به تعریف شهادت در این فصل، از رباعی اوّل خودنمایی میکند:
«با عشق دوباره عهد بستیم ای مرگ
از دل، تب ترس را گسستیم ای مرگ
هر بار به شهر ما شهیدی آمد
در مجلس ختم تو نشستیم ای مرگ»
و فصل آخر کتاب نیز فصل مرگاندیشی است که همواره در دنیای رباعی، جایگاه خود را داشته و دارد و حامد طونی نیز به خوبی در این فصل، ما را با نگاهش به مرگ آشنا میکند:
«نزدیکتر از سایه به آدمها مرگ
بی چون و چرا و اگر و امّا مرگ
دیدیم و ندیدهات گرفتیم، دریغ
ای زندهترین حقیقت دنیا، مرگ!»
□
همانطور که در ابتدای این یادداشت اشاره کردم، حامد طونی به خوبی مخاطب را با منظومۀ فکری خود همراه میکند و در یک سیر تماشایی به سرانجام میرساند. همچنین از نظر فنّی، با پیوستگی فرم و محتوا، جزئینگری، استفادۀ خوب از ظرفیت موسیقی کناری -که یکی از مهمترین قابلیتهای رباعی است- و نیز ضربه های پایانی خوب و تأثیرگذار، مخاطب رباعی را شگفتزده میکند.
به عقیدۀ بنده، مجموعۀ رباعی حامد طونی، یکی از بهترین و اثرگذارترین مجموعههای رباعی معاصر است و تأثیر خوبی بر رباعی امروز ما خواهد گذاشت.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.