یادداشتی از محمدکاظم کاظمی
بیش از سههزار کلمه l نگاهی به کتاب «پیشانینوشت» اثر عاطفه جعفری
16 اردیبهشت 1404
14:00 |
0 نظر

|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: یادداشت محمدکاظم کاظمی را میخوانید بر کتاب «پیشانینوشت» اثر عاطفه جعفری که بناست در نمایشگاه پیشرو در اختیار علاقهمندان حوزۀ کتاب قرار بگیرد.
وقتی این دفتر شعر را به پایان میبرید، تصوّر نمیکنید فقط سههزار کلمه متن خواندهاید. با خود میپندارید که «نه، بیشتر از این بود.» لااقل من چنین حسی داشتم وقتی این دفتر را برای بار دوم پیش از چاپ خواندم، هرچند بعضی از شعرهایش را بارها خوانده بودم یا شنیده بودم.
آنچه بیش از هر چیز دیگر در این کتاب به نظرم چشمگیر و قابل توصیه برای دیگر شاعران جوان آمد، تنوع ساحات و حالات بود، هرچند شعرها از نظر قالب تنوع چندانی نداشت. شاعر این کتاب، انسانی است با وجوه مختلف از نظر اجتماعی. او یک زن است؛ یک دووطن است؛ یک تحصیلکردۀ مذهبی و البته دارای سلوک مذهبی است؛ فردی است دارای انگیزههای اجتماعی و ملی و مذهبی. و اینها همه در شعرش رسوخ کرده است، هر یک به نوعی.
و باز در هیئت زن، او گاهی یک دختر است و شعری برای پدر و مادرش میگوید؛ گاهی مادر است و شعری برای فرزندش میگوید؛ در عین حال همسر است و شعری برای همسرش میگوید. در کسوت مذهبی خود، برای چند چهرۀ متعدد از شخصیتهای دینی شعر گفته است. افزون بر اینها نگاهی به سرزمین مادری (یا به تعبیری پدری) دارد و نگاهی نیز به سرزمین عقیده، جهان اسلام. شاعر ما اینها را نفیکننده و مانع همدیگر نمیبیند. نه مذهبیسرایی او، مانع عاشقانهسرایی میشود و نه عاشقانهسرایی، او را از توجه به فلسطین و مصائب آن بازمیدارد.
من هیچگاه در دل، شاعرانی را که به عنوان «شاعر آیینی» معرفی میشوند به خصوص با این تعریف محدود از شعر آیینی، تحسین نکردهام. دین آمده است تا معیارهای متعالیزیستن و ارزشمدار بودن را نشان دهد. چراغی است که فضا را روشن میکند تا راه را درست بروی؛ موانع را ببینی و در عین حال از چشماندازهای زیبا لذت ببری. نه این که در وصف چراغ سخن بگویی. و از این جهت عاطفه جعفری را تحسین میکنم که با این که حوزۀ تحصیلش علوم دینی بوده و در سلوک اجتماعی و اعتقادی خود شخصی است سخت متشرّع، همه شعرهایش را به توصیف چراغ اختصاص نداده است. و جایی هم که چنین کرده است، کوشیده است از نور آن چراغ هم بیبهره نماند. اشاراتی که در شعرهایش به آموزههای دین، روایات و اشارات حِکمی دارد، از این منظر ارزشمند است؛ هرچند آن شعرها در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد. این که آدم در دعای خود حتی نگهبان را نفرین نکند، یک پند اخلاقی است. مگر ما نلسون ماندلا را به همین دلیل تحسین نکردیم؟ که نگهبانش را بخشید؟ این پیامها ازلی و ابدی است و جهانی.
«پر و بال قنوتت رنجۀ زنجیر شد هر بار
ولی نفرین نکردی در دعای خود نگهبان را
«شترها هم نباید خدمت ظالم کنند»، آری
تو روشن کردهای با این سخن تکلیف صفوان را»
و در همین مسیر میشود گفت که شعر عاطفه جعفری از نظر میزان اشارات و تلمیحات، غنی است. شاعر اطلاعات مذهبیاش را به خدمت میگیرد و میکوشد در کسوتی شاعرانه به دیگران هم منتقل کند.
به همین قیاس، در دل کسانی را که فقط عاشقانهسرا هستند نیز تحسین نکردهام، چون احساس کردهام قدرت بیان و طبع روان را فقط در یک مسیر به کار گرفتهاند، آن هم مسیری که هزاران رهرو دارد و ساعتها باید در ترافیک شعر باشی تا برسی به خواندن این همه شعر عاشقانهای که سروده میشود، غالباً هم در ساحتی یکسان.
عاطفه جعفری شعر عاشقانه دارد و آن هم عاشقانههایی برخوردار از تجربههای زیسته و توأم با عینیت:
«پا نخواهد کشید از این منزل، گُلِ قالی که بسته دل روی دل
میتکانم غبارهایش را، خانهداری به عشق مربوط است»
و به خصوص به نظرم شعر آن جاهایی دلپذیرتر شده است که احساسات مذهبی شاعر در بستری عاشقانه جاری شده است و یا برعکس. پیشنهاد میکنم شعر «برو برو به سلامت، زیارتت بی من» را با این نگاه بخوانید:
«دوباره کولۀ خود را به هم نریزی ها
خراب میشود آخر اتوی پیراهن»
شاعر ظریفانه به جنبهای از افکار و احساسات و مناسبات زن و شوهری پرداخته است که برای همۀ ما تجربه شده است و من با خواندن این بیت به یاد استدلالی افتادم که برای نبردن اتو به سفری اخیر به همسر گرامی بیان کردم. استدلالم این بود که در این زمستان با این کت و جلیقه که روی پیراهن میپوشم، مگر چیزی به جز یقه از آن دیده میشود که نگران اتویش باشم؟ ولی برای یک زن چروک آن لباس، حتی اگر دیده نشود، هم دلآزار است البته.
نظیر همین نگاههای ظریف و خاص را در باقی شعرهای این دفتر که جنبۀ خانوادگی دارند هم میشود دید؛ مثلاً در شعری که برای مادر میگوید.
«بیا و شانه بزن گیسوان پیچکیام را
که روی سر بگذارم تل عروسکیام را»
موضوع دیگری که در این شعرها پررنگ است، «مقاومت» است و «مظلومیت». شاعر از طرفی تعلقاتی به وطن پدری دارد و اینها گریبان عواطف او را رها نمیکنند. شعرهایی که برای وقایع تروریستی افغانستان میگوید نشانی از این تعلق است. از طرفی نیز او از مصائب فلسطین میگوید یا واقعۀ گوهرشاد یا دیگر اموری که در ذیل واژۀ مقاومت قرار میگیرند.
من در یک دیدگاه کلی، مقاومت را در وجوه مختلف میبینم. یکی اعتراضهای اجتماعی در برابر تنگناها، دشواریها و نابرابریها. دیگری مقاومت در برابر حکام مستبد و ستمگر یا تهاجمات خارجی. در این دفتر اما من وجه اجتماعی شعرها را خیلی پررنگ نمیبینم. اینجا از مصائب فلسطین، از عملیاتهای تروریستی و... گفته میشود، ولی از محدودیتهای زنان در افغانستان یا نابرابریها و بیعدالتیهای اقتصادی در همه این جهان پهناور، کمتر سخن میرود. به نظرم اگر مقاومت هم همچون عشق در شعر عاطفه جعفری ساحات متنوعتری داشت، شاید این کتاب جامعتر میشد. البته این را باید پذیرفت که گاهی این احساس شاعر است که زمامدار شعر میشود و در صحنهها و وقایع تروریستی، این احساسات سریعتر جریحهدار میشود.
و حالا که این انتظارات را مطرح میکنم، شاید جای آن باشد که بگویم آن تجربههای زیسته که اشارتی به آنها داشتم هم میتواند افزایش یابد و این توقع را خود شاعر در ما ایجاد کرده است، با حضور آن تجربهها به صورت جسته و گریخته و البته مشهود، در شعرهایش.
من احساس میکنم که شاعر هر جا از عناصر محیط و زندگی بیشتر بهره گرفته، کیفیت صوری شعرش نیز بالاتر است. تخیل او بیشتر به کار افتاده و تصویرهای عینی بیشتری آفریده است. ولی هر چه به دامن معقولات پناه برده، سخنش نیز رنگ ذهنی گرفته است. البته در کنار این تخیلات، نباید از تلاش او برای ایجاد تناسبهای لفظی و معنوی در کلام هم غافل شد. این تناسبها، تقارنها و بازیها با کلمات، مثلاً در این شعر بیشتر مشهود است که غزل از ردیف، که معمولاً نقشی سحّار در جلب توجه ما به خویش دارد، عاری است؛ ولی موسیقی چنان کامل شده است که این فقدان ردیف، به چشم نمیآید:
«داغ رفح به قلب خبر میزند شرر
سرها بدون تن شده، تنها بدون سر»
سخن را با بیتی از بیدل کوتاه میکنم و میگذارم که از این مسیر سنگلاخ متن مقدمه عبور کنید و به وادی سرسبز شعرها قدم بگذارید. بیدل در جایی میگوید شوق رسای من خجالت میکشد از این که مراتب کمال تو را برشمرم. پس چه آرزو دارم؟ خود بیت را بخوانید:
«عرض تعداد مراتب، خجلت شوق رساست
آنچه دل ممنون دیدنها شود، آن بینمت»
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.