موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
معرفی کتاب «سخت است اینکه جای خودم باشم» از محمد رفیعی

مجموعه‌ای که آیینۀ احساساتی زلال و ساده‌ است

10 فروردین 1392 23:55 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 1 رای
مجموعه‌ای که آیینۀ احساساتی زلال و ساده‌ است
«غزل» در لغت به معنی «حدیث عاشقی» است و هدف اصلی آن وصف «معشوق» است. شاید این دو جمله کلی‌ترین تعریف دربارۀ قالب غزل ‌باشد. قالبی که قرن‌هاست دل از پارسی‌زبانان ربوده است و همدم عواطف و احساساتشان بوده است. بی‌تردید امروزه نیز قالب رایج در بین شاعران غزل است و هر چند سعی بسیار شده است که تعریف این قالب دوست‌داشتنی را کمی تغییر دهند و کارکردهای دیگری به آن بیفزایند، اما هیچگاه نتوانستند از روح تغزل و لطیف آن چشم‌پوشی کنند و لذا مخاطب هنوز هم که هنوز است غزل را آنگونه که بوده و باید دوست دارد و می‌پسندد. این سطرها مقدمه‌ای بود برای معرفی کتاب «سخت است اینکه جای خودم باشم». کتابی که 44 غزل‌ زیبا را در بر گرفته است و خواندنش می‌تواند لذت و شوق ذاتی این قالب کلاسیک را در دل‌ها زنده کند. مانند شعر پشت جلد کتاب که مرور آن در ابتدای این متن خالی از لطف نیست:
نشسته برف تنت بعد سال‌ها به تنم
يخ تو باز شد آخر از آتشی كه منم

تو در كنار منی عشق كار خود را كرد
رسيده لحظۀ شيرين با تو ما شدنم

نمی‌شود كه بر اين لحظه نام بوسه گذاشت
نزول آيۀ لب‌های توست بر دهنم

تمام شهر به دنبال نام عطر منند
گرفته بوی تو را تار و پود پيرهنم

من و تو مثل دم و بازدم گره خورديم
چگونه رابطه‌ام با تو را به هم بزنم؟
«محمد رفیعی» از شاعران جوان و دوست داشتنی‌ای است که بی‌تکلف شعر می‌گوید و اشعارش آیینۀ احساسات زلال و ساده‌اش است. حساسیت‌های ویژه‌ای که شاعر برای زبان قائل است، باعث شده که 44 غزل این کتاب از لحاظ زبانی یکدست و سلامت باشد و ناهنجاری‌های معنایی و دستوری در آن‌ها به چشم نخورد. از طرف دیگر پرهیز از پیچیدگی‌ها و تصاویر ذهنی، غزل‌های سهل و ممتنعی را به مخاطب هدیه می‌دهد و این ویژگی متمایز عاملی برای رابطۀ هرچه بیشتر و البته بهتر خواننده با «سخت است اینکه جای خودم باشم» می‌شود.
من مثل چای تلخ و تو شیرین شبیه قند
مارا خدا به نیت پیوند آفرید
تا دور باشد از تو تمام گزندها
روزی تو را اواسط اسفند آفرید
و یا:
دل من بود كه حس می‌كنم از بام افتاد
قطره‌اشكی كه به پيراهنت آرام افتاد
فكر چشمان تو بودم كه به دامان غزل
از درختی دو عدد ميوۀ بادام افتاد
«سخت است اینکه جای خودم باشم» سروده‌های سال 86 تا 90 این شاعر بیست و هشت ساله را در بر می‌گیرد و موضوع بیشتر آن -‌جز سه غزل اجتماعی-  عاشقانه است. ‌نکته‌ای که از لحاظ موضوعی در این غزل‌ها به چشم می‌خورد، دوری از یکنواختی است. شاعر عاشقانه می‌گوید و مخاطب اصلی‌اش معشوقه‌اش است، اما این دلیلی نمی‌شود بر عدم تنوع و یکنواختی اشعارش. به گونه‌ای که خواننده پس از خواندن چند غزل نخست احساس نمی‌کند که اشعار به تکرار رسیده‌اند و از ادامۀ مطالعۀ آن منصرف نمی‌شود. این هارمونی گاه با جسارت‌های شاعرانه بروز پیدا می‌کند -‌ مانند استفاده از «به درک» به عنوان ردیف‌- و گاه با تنوع وزن ایجاد می‌شود.
چشمانت آفتاب دم پاييز! لحن نگاه‌هايت اگر سرد است
پاييزی و به مهر تو دل بستم! اينگونه رنگ و رويم اگر زرد است
آغاز من شبيه به پايان بود، پايان من شبيه به آغازم
بايد قبول داشته باشی درد، از هر طرف نگاه كنی درد است
علاوه بر جسارت‌ها و وزن اشعار، گاه تغییر گویندۀ شعر و یا مخاطب آن نیز راه گریزی می‌شود برای شاعر تا در دام یکنواختی اسیر نشود.
کتاب 94 صفحه‌ای «سخت است اینکه جای خودم باشم» در قطع رقعی است و انتشارات «گنج عرفان» 1000 نسخه از آن را در بهار سال 1391 با قیمت 3000 تومان منتشر کرده است.

محمد غفاری


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • مجموعه‌ای که آیینۀ احساساتی زلال و ساده‌ است
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.