موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گونترگراس در گفت و گو با علی عبداللهی:

کاش می شد به ایران بیایم و اسرائیل را عصبانی کنم

20 مرداد 1392 23:05 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.25 با 8 رای
کاش می شد به ایران بیایم و اسرائیل را عصبانی کنم

شهرستان ادب: علی عبداللهی گزارش سفر خود به آلمان را در خبرگزاری مهر منتشر کرده است، ما فقط به ذکر بخش دیدار با نویسنده و شاعر شهیر آلمانی گونتر گراس بسنده می کنیم.

دومین دیدارم چند روز بعد انجام گرفت؛ دیدار با گونتر گراس، ظهر چهارشنبه، 9 مرداد 1392 در روستایی در اطراف شهر لوبک، در خانه گونتر گراس.

این دیدار با تلاش دوستان آلمانی‌ام هماهنگ شده بود و قرار بود یک دیدار دوستانه برای آشنایی با گراس باشد برای تقدیم ترجمه تازه‌ام «عشق با پاهای چوبی» شامل شعرهای عاشقانه گونتر گراس در نشر سرزمین اهورایی به خود او.

گفتنی‌های زیادی از این دیدار دارم. در گفتگویی مفصل و پر و پیمان با گراس در مورد خیلی چیزها حرف زدیم که به زودی در یکی از مجلات ادبی می‌خوانیدش.


اشتیاق نویسنده آلمانی برای اطلاع از وضع سیاسی ایران

گراس نیاز به معرفی ندارد. خودم دو کتاب، یکی «دنیای گونترگراس»، درباره تمام کارهای گراس گردآوری و ترجمه کردم که کاری گروهی است و دیگری کتاب «عشق با پاهای چوبی» با سه معرفی مفصل در مورد جهان شعری گراس. گراس همانطور که می‌دانید نویسنده‌ای جنجالی است که یکی از آخرین جنجال‌هایش سرودن شعری بود در حمایت از ایران و موضع‌گیری منتقدانه نسبت به اسرائیل و اروپایی‌ها. 

دیدار با گراس برایم بی‌اندازه هیجان‌انگیز و عجیب بود؛ دیدار با مردی به آن بزرگی ولی تا آن حد فروتن و خوش برخورد و در عین حال به طور کامل آگاه از همه آنچه دور و برش می‌گذرد. حتی از انتخابات تازه در ایران و انتخاب رئیس جمهوری که چند روز بعد تازه باید کارش را شروع می‌کرد هم خبر داشت و چشم‌انداز آتی ایران هم از من پرسید و البته خیلی مسائل دیگر که غافلگیرم کرد؛ چون فکر نمی‌کردم گراس در جریان آنها باشد.

در این دیدار، گراس از هر دری حرف زد؛ از انتقادات تندی گفت که بعد از هر موضعگیری علیه‌اش می‌شود و از نقدهای ستایش‌انگیز هم گفت. گراس دشمنان گردن کلفت و دوستان بسیار جدی‌ای هم دارد و همزمان این هر دو چهارچشمی مواظب رفتار و گفتار و نوشته‌های تازه‌اش هستند تا از فرصت استفاده کنند و او را بستایند یا بنکوهند.

پیامد «دهان باز کردن و دلیری فاش‌گویی» به تعبیر خود گراس، چیزی جز این نمی‌تواند باشد. گراس هم این را می‌داند و اصولا هر کس که پا به میدان می‌گذارد از این پیامدها برکنار نیست.

با گراس از سفرش به یمن گفتیم؛ از آشنایی‌اش با فضای فرهنگی ایران، از نوشته‌ها، نقاشی‌ها و شعرهایش. از جنجال تازه‌اش بعد از چاپ کتاب مفصل نامه‌نگاری وی با ویلی برانت. گراس شوخ‌طبع و دقیق بود و با وجود کهولت سن، رویدادهای تازه را دنبال می‌کرد.

در بخشی از گفتگو، با خنده گفت اگر وضعیت جسمی‌اش اجازه می‌داد و پزشکان ایرادی نمی‌گرفتند، بدش نمی‌آمد (در صورت گرفتن ویزای ایران) به ایران بیاید تا مقامات اسرائیل را عصبانی کند! گراس تاکنون ممنوعیت ورود به سه کشور را در کارنامه خود دارد: آلمان شرقی، برمه و اسرائیل.

او در این دیدار از عادت‌های نوشتنش هم گفت که بیشتر پشت میز بلندی که در اتاقش نصب کرده، به صورت ایستاده می‌نویسد و همزمان طراحی و نقاشی هم می‌کند و تندیس هم می‌سازد.

گونترگراس و قهرمانان جهان مدرن

گونترگراس، کتاب نفیس شعر ـ نقاشی‌های تازه‌اش را به من هدیه داد برای ترجمه. بعد هم از «ادوارد اسنودن» حرف زد و از «رابی وانونو»، خاخام یهودی‌ که منتقد اسرائیل است و دست به افشاگری علیه آن کشور زده و گویا گراس برای او هم شعری نوشته است. او این آدم‌ها را قهرمانان جهان مدرن می‌داند که به نظر او باید ازشان حمایت کرد دیدار ما نزدیک دو ساعت و اندی طول کشید.





کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • کاش می شد به ایران بیایم و اسرائیل را عصبانی کنم
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: