موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گونتر گراس در پرونده ادبیات ضدآمریکایی _ فصل سوم

حمله گونترگراس به اسرائیل و آمریکا و دفاعش از ایران

14 آذر 1395 20:23 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.75 با 4 رای
حمله گونترگراس به اسرائیل و آمریکا و دفاعش از ایران

شهرستان ادب: همزمان با روز۱۶ آذر و سالروز شهادت سه دانشجویی که ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به آمریکا در دانشگاه به شهادت رسیدند؛ چهار یادداشت پیوسته از رضا وحیدزاده با موضوع شاعر و نویسنده شهیر آلمانی گونتر ویلهلم گراس و نگاه معترضانه و آمریکاستیزانه او در پرونده «ادبیات ضدآمریکایی» سایت شهرستان ادب منتشر می‌شود. دو فصل نخست این مطلب با عنوان « گونترگراس، صدای بلند اعتراض» و «از اعتراض به سفر شاه مخلوع ایران تا سفر به یمن» پیش از این منتشر شده بود. در این مطلب شما را به خواندن فصل سوم یادداشت با عنوان «دومین حمله گونترگراس به اسرائیل و دفاع از ایران» دعوت می‌کنیم.  فصل پایانی مقاله آقای وحیدزاده فردا منتشر می‎شود.


حمله به خط قرمزهای اسرائیل و دفاع از ایران

گراس نویسنده‌ای بود که با بالارفتن سنش، جسارت‌های جوانانه‌تری می‌یافت و بیشتر از محافظه‌کاری فاصله می‌گرفت. او در سال 2010 در گفتگو با هفته‌نامۀ اشپیگل[1]همکاران جوانش را خطاب قرار داد و از آن‌ها خواست که بیشتر در سیاست دخالت کنند. گراس در این مصاحبه از نویسندگان جوان آلمانی به دلیل دوری از زندگی سیاسی و اجتماعی، برای رسیدن به چیزی که او آن را «راحت‌طلبی» و آسایش شخصی می‌نامید، به شدت انتقاد کرد. گراس در سال 2012 با پشت سر گذاشتن پاپ بندیکت شانزدهم[2]، رتبۀ نخست فهرست مجلۀ «سیسرو»[3] را به عنوان برترین روشنفکر دهۀ پیش آلمان، از آن خود کرد. او در آوریل این سال، یعنی زمانی که پروندۀ هسته‌ای ایران حرف‌ها و حدیث‌های بسیاری را در جهان برانگیخته بود، یک جنجال دیگر هم آفرید.

گراس بار دیگر با سر به داخل استخر منتقدان پریده بود. در این سال گراس شعری گفت با نام «آنچه باید گفته شود»[4]؛ شعری دربارۀ مناقشۀ هسته‌ای ایران و جنگی که احتمال می‌رفت علیه این کشور آغاز شود، شعری که گراس در آن سخت به «سیاست‌های جنگ‌طلبانۀ» اسرائیل تاخته بود و از «حملۀ پیشگیرانه»[5] به ایران سخت انتقاد قرار کرده بود. او در این شعر که به بیش از 20 زبان زندۀ دنیا ترجمه شد، جسورانه به سیاست‌های جنگ‌طلبانۀ دولت اسرائیل تاخته بود و «اسرائیل اتمی» را به دلیل سیاست‌های تهاجمی‌اش در برابر ایران، تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی خوانده بود. او این پرسش را مطرح کرده بود که اسرائیل با دارا بودن یکی از بزرگ‌ترین زرادخانه‌های هسته‌ای چگونه می‌تواند خواستار پایان بخشیدن به برنامه‌های هسته‌ای ایران باشد؟! با انتشار این شعر علیه رژیم اشغالگر قدس در 5 آوریل 2012 (چهارشنبه 17 فروردین 1391) در روزنامۀ «زودویچه زایتونگ»[6]، گونتر گراس به سرعت به تیتر اول روزنامه‌های جهان تبدیل شد و واکنش‌هایی را برانگیخت، بیشتر و شدیدتر از همۀ مباحثی که این روزنامه در سال‌های اخیر به آن‌ها پرداخته بود.

این شعر پس از این در روزنامه‌های دیگری چون «نیویورک تایمز»[7]آمریکایی و «ریپابلیکا»[8] ایتالیایی نیز منتشر شد و بحث‌های معمول مطبوعات اروپایی را به سمت و سوی دیگری کشاند. شعر «آنچه باید گفت» آتش خشم مقام‌های اسرائیلی را شعله‌ور کرد. آن‌ها بلافاصله به اظهار نظر پیرامون گراس پرداختند و او را عنصری نامطلوب نامیدند. بنیامین نتانیاهو[9]، پس از انتشار این شعر گونتر گراس را فردی نازی و ضد یهود خواند و همچنین دولتمردان اسرائیلی ورود این شاعر آلمانی را به سرزمین‌های اشغالی ممنوع اعلام کردند. علاوه بر این دیتر گراومن[10]، مدیر مرکز یهودیان آلمان، با اعلام این‌که «شوکه» شده است، شعر گونتر گراس را «جزوۀ نفرت» نامید. روپرشت پولنتز[11]، رئیس کمیتة امور خارجی حزب دمکرات مسیحی آلمان، با تأکید بر اینکه از شعر گراس خوشش نیامده، او را مورد انتقاد قرار داد و گفت «کشوری که نگرانی ما را برمی‌انگیزد، ایران است و در این مورد شعر گراس به انحراف رفته است.» همچنین آندرئا نالس[12]، از مسئولان حزب سوسیال دمکرات آلمان، شعر گراس را «تحریک‌کننده و نامناسب» توصیف کرد.

برخی‌ها چون امانوئل ناهشون[13]تلاش کردند با به میان کشیدن پای دولت‌مردان غربی، هزینه‌های سرودن این شعر را افزایش دهند. ناهشون، سفیر وقت اسرائیل در برلین، در همین راستا ضمن اشاره به قدمت یک‌قرنۀ رفتارهای ضد یهودی در آلمان گفت «این سنتِ اروپاست که یهودیان را به جنایت متهم کنند.» دیدر برگر[14]، مدیر کمیتة یهودیان آمریکا نیز در پاسخ به شعر گراس گفت «او با این کارها به روابط دوستانة آلمان و اسرائیل صدمة شدیدی وارد می‌کند.» حتی فشارها به دولت آلمان برای واکنش به اقدام گراس تا اندازه‌ای افزایش یافت که سخنگوی این دولت ناگزیر شد اعلام کند: «در آزادی‌های هنری آلمان بگذارید ما هم آزادی موضع‌گیری نکردن داشته باشیم!» حالا انجمن‌های یهودی با جستجوی کارنامۀ قطور و پرحاشیۀ او تلاش می‌کردند او را فردی با گرایش‌های نازیستی معرفی کنند و رسانه‌های غربی بیشتری را با خود همراه سازند.

 

عقب‌نشینی نکردن گراس در برابر هجمۀ صهیونیست‌ها

اما در این سو نیز برخی‌ها به حمایت از گراس برخاستند. تنها در کشور آلمان پیرو این ماجرا بیش از هفتاد راه‌پیمایی برپا شد و بسیاری در حمایت از او به خیابان‌ها آمدند. حامیان صلح و گروه‌های ضد جنگ در آلمان این راه‌پیمایی‌ها را در حمایت از «گونتر گراس» و در سایۀ راهپیمایی‌های سالانۀ ضد جنگ در عید پاک برگزار کردند. همچنین جنبش صلح آلمان از گراس در برابر حملات رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم، حمایت کرد و پیتر استراتینسکی[15]، سخنگوی این جنبش گفت: «به جای گراس باید از سیاستمدارانی انتقاد کرد که با تشدید تحریم‌ها علیه ایران تنش در خاورمیانه را افزایش داده‌اند.» گراس بعدها خود توضیح داد که شعر «چه باید گفت» را زمانی سروده است که دولت آلمان اقدام به فروش زیردریایی‌های قادر به حمل کلاهک هسته‌ای به اسرائیل کرده است. او اعتراف کرده بود که سال‌ها از انتقاد از برنامۀ هسته‌ای اسرائیل اجتناب می‌کرده است؛ زیرا نگران آن بوده که متهم به یهودی‌ستیزی شود.

او که در برابر هجمه‌های پی در پی رسانه‌های صهیونیستی و بسیاری از رسانه‌های غربی عقب‌نشینی نکرده بود، با تأکید مجدد بر گفته‌های پیشینش اعلام کرد هیچگاه حاضر به پس گرفتن مواضعی که علیه اسرائیل گرفته نیست. او با تأکید بر آن‌که این اتفاق به سود دموکراسی و آزادی بیان نیست گفت: «امیدوار بودم با شعر من بحثی درگیرد، اما آنچه می‌بینم تقریباً یک کارزار هدایت‌شده است که در آن کلیشه‌های آشنا تکرار می‌شوند.» او همچنین از بی‌عدالتی حاکم بر فضای رسانه‌ای در جهان انتقاد کرد و گفت «افراد بی‌شماری هستند که نظر مرا تائید می‌کنند، اما نظر آنها به رسانه‌های جمعی راه پیدا نمی‌کند.» او در واکنش به حواشی پیش‌آمده پیرامون این شعر گفت: «جرم من این است که جرئت این را داشتم که از موضوعی حرف بزنم که دربارة آن سکوت می‌شود.» او همچنین رفتار مسئولان اسرانیلی را با اریش میلکه[16]، رئیس وقت ادارۀ اطلاعات آلمان شرقی مقایسه کرده بود و گفت امیدوار است که با انتشار شعرش عدة بیشتری دهان باز کنند و از حقیقت سخن بگویند. گراس همچنین در پاسخ به ممنوع‌الورود شدنش به اسرائیل با انتشار یادداشتی کنایه‌آمیز یادآور شد که پیش از این‌ هم دیکتاتورها در آلمان شرقی و برمه سفر او را به این‌ کشورها ممنوع‌ کرده‌ بودند. او در واقع با این حرف دولتمردان اسرائیلی را نیز تلویحاً دیکتاتور خوانده بود.

در ادامه ترجمۀ این شعر را به قلم رضا نافعی می‌خوانیم. لازم به یادآوری است که این ترجمه، به‌رغم قلم پیراسته و رسای رضا نافعی، به حکم ترجمه بودن و بسان سایر ترجمه‌های شعر، قادر به انتقال کامل ارزش‌های ادبی متن اصلی نیست.

 

چرا خاموشم؟ چرا زمانی دراز ناگفته گذاشتم چیزی را که عیان است؟

و چرا سخن نگفتم از «بازی جنگ» که طبق نقشه آن را تمرین کرده‌اند؟

از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.

...

ادعا می‌شود که زدن ضربۀ اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنۀ گیتی حق است،

زیرا گمان می‌رود در قلمرو مردی گزافه‌گو که خلقی اسیر در یوغ خود را به هلهله‌های اجباری وا داشته،

یک بمب اتمی ساخته می‌شود.

ولی چرا به خود اجازه نمی‌دهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم؟

کشوری که سال‌هاست قدرت اتمی فزاینده‌ای در اختیار دارد هرچند پنهان از نظرها

ولی بیرون از عرصۀ نظارت،

چرا؟ چون بازرسی ممکن نیست؟

همه خاموشند و حقیقتی را ناگفته می‌گذارند،

من نیز به پیروی از این سکوت فراگیر لب فروبسته‌ام،

احساس می‌کنم این دروغی است سنگین که بر من تحمیل شده است،

هر آن که از این اجبار تخطی شود، با کیفر مجازات روبرو می‌شوم.

بله، همه با داغ «یهودی‌ستیزی» آشنا هستند.

اما این زمان از سرزمین من،

خاستگاه جنایتی بی‌مانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،

قرار است باز هم زیردریایی دیگری به اسرائیل فرستاده شود،

همراه با سخنانی سرسری به مکافات بدی‌های گذشته.

هنر آن زیردریایی این است که

می‌تواند با کلاهک‌های دقیق خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند

که در آن وجود یک بمب اتمی هرگز به اثبات نرسیده است،

پس اینک می‌گویم آنچه باید گفت.

ولی چرا تا کنون سکوت کرده بودم؟

چون فکر می‌کردم زادۀ سرزمینی هستم که لکه‌ای نازدودنی بر دامن دارد

و همین بود که مرا از گفتن حقیقت باز می‌داشت

 و نمی‌خواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم

 که خود را با آن همبسته می‌دانم و به آن وفادار خواهم ماند.

 پس چرا حالا، پیرانه‌سر و با آخرین قطره‌های جوهر قلم می‌نویسم:

 اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خود صلحی است شکننده، خطرناک است.

 

 امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

و چون ما به عنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم

 می‌توانیم تحویل‌دهندۀ وسیله‌ای گردیم که عواقب آن قابل پیش‌بینی است

 و نباید با عذر و بهانه در بار این گناه شرکت کنیم.

 اعتراف می‌کنم من: دیگر ساکت نخواهم ماند

 زیرا تزویر و سالوس غرب دیگر برایم قابل‌تحمل نیست،

 و این امید را نیز در دل دارم که بسیاری دیگر زندان سکوت را بشکنند

 و از این کانون خوف و خطر بخواهند که از خشونت چشم بپوشد

 و همه مصرانه از او بخواهند

 به مرجعی بین‌المللی امکان داده شود

 تا پیوسته و بدون قید و شرط

 قدرت اتمی اسرائیل و تأسیسات اتمی ایران زیر نظارت قرار گیرند.

 تنها این گونه است که می توان به همه کمک کرد،

 به اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها

 و بیش از آن به همۀ کسانی که در عین دشمنی کنار هم زندگی می‌کنند

 در منطقه‌ای که به تسخیر جنون درآمده است.

 و بدانیم که این سان به خود نیز کمک کرده‌ایم.

 

شاعری که از دروغ‌های غرب به تنگ آمده و کوتاه نمی‌آید

روز بعد از انتشار این شعر، مورخ 5/4/2012 شبکۀ ای.آر.دی[17]، کانال رسمی تلویزیون آلمان طی ارتباطی با گراس، با او پیرامون این شعر به گفتگو پرداخت. گراس در پاسخ به سؤال گزارشگر این شبکه که از او دربارۀ دلایل انتقاد حاشیه‌ای‌ و کم‌رنگش از ایران و از طرف دیگر گرفتن لبۀ تیز شمشیر به سوی اسرائیل در این شعر پرسیده بود، به فراگیر بودن انتقاد از ایران در رسانه‌های جهان اشاره کرد و در نقطۀ مقابل انتقاد از اسرائیل را در این رسانه‌ها تابو دانست. او گفت: «من دربارۀ مسئله‌ای صحبت می‌کنم که «تابو» است. اسرائیل یک قدرت اتمی است. اسرائیل حتی تبدیل به یک قدرت غاصب شده است. اسرائیل یکی از انگشت‌شمار کشورهایی ‌است که منشور ملل متحد را زیر پا گذاشته‌ است. وقتی واقعیت را در این‌باره بگوییم برچسپ آنتی‌سمیتیست[18] می‌خوریم. ایران خطری برای جهان نیست؛ زیرا امکانات راه‌اندازی جنگ جهانی را ندارد. ایران هنوز از پس خسارات جنگ با عراق برنیامده؛ اما اسرائیل امکانات راه‌اندازی جنگ جهانی سوم را هم دارد. نگاه دلسوزانۀ من متوجه مردم اسرائیل است.» او در گفتگو با این شبکه یک بار دیگر تأکید کرد که تهدیدهای اسرائیل نه تنها متوجه ایران، بلکه جهان است. او صراحتاً گفت: «اسرائیل نمی‌تواند با انتقاد کنار بیاید. اسرائیل انتقادپذیری را نمی‌شناسد. من به تنگ آمده‌ام از دروغ‌های غرب. شرم‌آورست. کشور ما آلمان که دو جنگ جهانی را با خسارات جبران‌ناپذیر جانی و مالی طی کرده، امروز سومین صادرکنندۀ تجهیزات نظامی ‌است. این کشور باید چنین تجارتی را رد بکند.»

گراس در ادامۀ این گفتگوی تلویزیونی بحث را به عقب‌تر برد و جنایت‌های آمریکا را علیه ایران و دیگر ملت‌های مظلوم منطقۀ خاورمیانه یادآور شد. او با اشاره به حمایت‌های آشکار غرب از محمدرضا پهلوی و صدام حسین گفت: «بگذارید سکوت را بشکنیم. به دوران شاه در ایران برگردیم. آیا شاه آن زمان از سوی آمریکا پشتیبانی نمی‌شد؟ آیا دیکتاتورهای دیگر سال‌ها از سوی آمریکا و غرب مورد پشتیبانی قرار نگرفتند، تنها به این خاطر که موضع ضد کمونیستی داشتند؟ صدام حسین که هشت سال به بهای زندگی یک میلیون جوان با ایران جنگید، از سوی آمریکا حمایت می‌شد. آمریکا و غرب رژیم‌های دیکتاتوری را به خاطر مواضع ضد کمونیستی آنان مورد پشتیبانی قرار داده اند. این‌را همه می‌دانیم.» در ادامه گزارشگر آی.آر.دی که با پاسخ‌های تند و صریح گراس غافلگیر شده بود، ناگزیر شد به دیدگاه کلیشه‌ای و عوام‌فریب جدایی هنر از سیاست متوسل شود و از او بپرسد چرا شعر را وسیله‌ای برای بیان پیام‌های سیاسی قرار می‌دهد؟ اما گراس برای این پرسش جهتمند نیز پاسخ‌های روشنی داشت. او در جواب سؤال گزارشگر تلویزیون آلمان گفت: «در شعرهای گوته[19]، هاینه[20]، به‌ویژه برشت[21] که بهترین شعرهای سیاسی را سروده، همچنین پتر رومکورف[22] و دیگران به کرّات، سیاست را در شعر می‌بینیم. در زمان جنگ آمریکا علیه ویتنام هم شعرا این جنگ را در اشعارشان تقبیح کرده‌اند... این رسالت یک نویسنده است که مسئولانه برخورد کند. باید سکوت را شکست...»

گراس بر خلاف بسیاری از روشنفکرانی که پس از یک اقدام حاشیه‌ساز، با فشارهای رسانه‌ها مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند، حاضر به کوتاه آمدن نبود. برای او بازی تازه شروع شده بود. او در همین سال، یعنی زمانی که کسی انتظارش را نداشت، با شعر جدید دیگری به میدان آمد و جنجال تازه‌ای به راه انداخت. او با سرودن شعری به نام «قهرمان عصر ما»، از مردخای وانونو[23]تکنسین پیشین نیروگاه هسته‌ای دیمونای اسرائیل حمایت کرد و خبر از انتشار کتاب جدیدی ‌داد به نام «آین تاگزفلیگن» (حشره‌ای یک روزه) که دربرگیرندة 87 شعر دربارة وانونو بود. وانونو کسی بود که در مصاحبه با هفته‌نامة بریتانیایی ساندی‌تایمز[24]، ضمن انتشار تصاویری محرمانه از نیروگاه‌ها و کلاهک‌های اتمی اسرائیل به افشای فعالیت‌های غیر صلح‌آمیز هسته‌ای رژیم غاصب صهیونیستی پرداخته بود. او پس از این مصاحبه با ترفندهایی ربوده و به اسرائیل بازگردانده شد و در آنجا به اتهام خیانت و افشای اسرار نظامی به هجده سال زندان محکوم گردید. دولت اسرائیل اعمال محدوديت عليه «وانونو» را حتی پس از آزادي او از زندان در سال 2004 هم ادامه داد.

حالا گراس با حمایت و تجلیل از او و قهرمان نامیدن وانونو در شعرش، بار دیگر آب در لانۀ مورچگان می‌ریخت. او وانونو را يک «سرمشق» خوانده بود. او در این شعر به هم‌دلی با دانشمندی پرداخته بود که از سویی به دلیل وحشت موساد از چیزهایی که پس از هجده سال هنوز می‌دانست، اجازة‌ خروج از اسرائیل را نداشت و از سوی دیگر به دلیل ممنوع‌الورود بودن گراس به سرزمین‌های اشغالی، امکان دیدار با او برایش فراهم نبود. در واقع آنچه این دو را به هم پیوند می‌داد، گفتن حرف حق بود. گراس اعلام کرده بود که کتاب جدیدش را انتشارات اشتایدل در 128 صفحه چاپ خواهد کرد؛ کتابی که البته بعدها با نام «ناپایدار» منتشر شد و به جز 87 شعر در ستایش وانونو، دربرگیرندة اشعار دیگری دربارة اروپا، یونان و یک بیانیة عاشقانة انتقادی دربارة آلمان بود. او همچنین برای هر یک از اشعار این کتاب یک تصویر هم کشیده بود.گراس ضمن ستایش وانونو، مخاطبان شعر خود را دعوت به افشای اسرار نظامی در هر جایی از دنیا کرده بود که در آنجا تسلیحات کشتار تولید می‌شود. همانطور که پیشبینی می‌شد انتشار این شعر از گراس نیز خشم صهیونیست‌ها را برانگیخت و آن‌ها را وادار به واکنش کرد؛ چنانکه‌ رئیس انجمن نویسندگان عبری، «هرتزل خاکاک»[25] در رژیم اسرائیل به تندی از شعر جدید گونتر گراس، انتقاد کرد و آن را اقدام جنون‌آمیزی برای شرمسار کردن اسرائیل دانست که به دولت یهود حق دفاع از خود را نمی‌دهد. او حتی برای پاک شدن لکة ننگ فعالیت در حزب نازی از دامن گراس، به او پیشنهاد کرده بود، علیه تجهیزات هسته‌ای ایران فعال شود!
 

دغدغه‌های گراس برای پاپ، جنگ اوکراین، حملات داعش و...

گراس نویسنده‌ای بود که هیچگاه از گفتن آنچه حق بود، ابایی نداشت؛ ولو به قیمت پرداختن هزینه‌های بسیار. حالا این حقیقت‌گویی می‌خواهد انتقاد از دولتی باشد که کشور خود را به جهت جنایت‌های رهبرانش به آن‌ها مدیون می‌داند، یا حمایت از کسی که همیشه خود را منتقد او و باورهایش نشان داده است. از همین رو بود که به رغم مخالفت‌هایی که بعضاً با مذهب داشت و با وجود درگیری‌های سال‌های پیشش با کلیسا، در گفتگوی جنجال‌برانگیز دیگری با روزنامۀ «راینیشه پست[26]»، از رویکردها و موضع‌گیری‌های انسانی پاپ فرانسیسکوس[27] به شدت دفاع کرد و گفت به دلیل همین مواضع انسانی نسبت به سرنوشت او نگران است. او معتقد بود پاپ «هوای تازه‌»ای به واتیکان آورده که ممکن است به بهای جانش تمام شود.

او همچنین در گفتگوی دیگری با نشریۀ «نووست‌فالیس» در سال 2014، زمانی که 87 ساله بود، در واکنش به اتفاقات غرب آسیا و ظهور پدیده‌های هولناکی چون داعش در این منطقه، از وقوع جنگ جهانی سوم به شدت ابراز نگرانی کرد و گفت شاهد بروز نشانه‌های سومین جنگ جهانی است. او دلیل این هراس را ظهور اشکال جدیدی از درگیری معرفی کرد. گراس در بخش‌های دیگری از این گفتگو با اشاره به استفاده از اینترنت برای بلوکه کردن یک سیستم اقتصادی و همچنین جنگ‌افروزی‌ها و شرایط غیر قابل درکی که در کشورهایی مثل اوکراین و سوریه در جریان است، از مسببان این وقایع انتقاد کرد. گراس در همین سال در گفتگو با روزنامۀ «ال‌پائیس»[28]بشر معاصر را خوابگردی معرفی کرده بود که باید زودتر متوجه وضعیتی که در آن قرار گرفته است بشود. او با اشاره به درگیری‌های اوکراین و سوریه، این درگیری‌ها را نقطۀ اشتعال خوانده بود. او در گفتگو با این روزنامۀ اسپانیایی‌زبان گفته بود: «ما داریم در همان مسیر اوكراین پیش می‌رویم، كه موقعیتش در حال بهبود نیست، وضعیت اسرائیل و فلسطین هم بدتر شده، فاجعه‌ای كه آمریكایی‌ها در عراق به جای گذاشتند، بی‌رحمی داعش و مشكل سوریه... جنگ همه جا هست و ما در حال ارتكاب همان اشتباهاتی هستیم كه قبلاً انجام داده بودیم؛ به همین دلیل اگر باز به خوابگردیمان ادمه بدهیم، بدون این‌كه بفهمیم، می‌توانیم وارد یك جنگ جهانی دیگر شویم.»

 



 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • حمله گونترگراس به اسرائیل و آمریکا و دفاعش از ایران
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.