موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از علی شاه علی

چیستی هنر متعهد | آیا راه سومی هست؟

11 شهریور 1392 08:27 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.33 با 3 رای
چیستی هنر متعهد | آیا راه سومی هست؟
شهرستان ادب: در پاسخ این پرسش که «هدف ادبیات چیست؟»، همواره بحث و جدل و کشمکش فراوانی در طول تاریخ وجود داشته است. در یک نظر کلی تر و جامع، این بحث مورد «هنر» به معنای عام کلمه وجود داشته، چه هنر ادبیات، چه نقاشی و چه مجسمه سازی و غیره. و نه به معنای فن و تکنیک و توانایی و حرفه (که در یونان قدیم به نام «تِخنه»1 معروف بوده است).

اکنون بحث ما محدود به ادبیات شده است. بدین لحاظ که ادبیات نه تنها یک مقوله علمی، تجربی و یا قانون ریاضی و حتی فلسفی و منطقی نبوده است؛ که به موازات گسترش و رشد خود هدفها و آرمانهای خود را نیز به همراه داشته و تعابیر نو و پویایی که ویژگی خاص ادبیات است، اهداف چندگانه ای را نیز به همراه آورده؛ اما آنچه که به طور کلی از تمام تعاریف باقیمانده است دو نظریه عمده است که از ظاهر آن، تعارض و تقابلی ذاتی دیده می شود و حتی گاهی متفکران و صاحب نظران را رویاروی هم قرار داده است. 


1.  نظریه پارناس که معروف است به نظریه (هنر برای هنر) 
نظریه هنر برای هنر طرفداران زیادی به خصوص در بین حکما و فلاسفه و منقدان یونان قدیم و عده ای از کلاسیک ها و ناتورآلیست ها و سمبلیک ها و حتی بعضی از رمانتیک های اواخر قرن نوزدهم در اروپا داشته است که از آن جمله است نئوفیل گوتیه که به طور کلی اینها معتقد بودند آنچه در ادبیات در مرتبه اول قرار دارد نفس ادبیات و زیبایی آن است و نتایج حاصله از آن فرع موضوع می باشد.


هگل می گوید: در هنر و ادب یونانی زیبایی اصالت دارد و از لابلای نظریات ارسطو چنین به دست آمده که وی نیز طرفدار این نظریه بوده است. اما اگر با دقت نظر در متن آثار ادبی که اینها نیز آفریده و یا به آنها استناد کرده اند، نگاه کنیم می بینیم که این قانون به عنوان یک حکم ثابت و لایتغیر عملا حاکم نبوده است و از آثار ادبای بزرگ چنین برمی آید که هدف های بزرگ و آرمان های والایی را در خلق اثر ادبی خود مد نظر داشته و حتی با تأکید و تکرار بر القای آن پافشاری کرده اند و بدین لحاظ شکی نیست. ارسطو که در دقت نظرش در همه امور و قوانین علمی و فلسفی و طبیعی هیچ تردیدی نیست نمی توان گفت که از باب تسامح چنین اعتقادی داشته است، بنابراین می توان نظریه آنان را بدین صورت توجیه کرد: 

مقصود آنها از این اعتقاد هدف بودن نفس ادبیات نیست ، بلکه از تعاریفی که برای ادیب ارائه داده اند و ادیب را پیش از آنکه اثرش را در مورد پذیرش قرار دهند فردی درستکار و متعهد و دارای ساختار فکری استوار و ثابت و جهان بینی و وسعت نظری والا می دانسته اند، طبیعی است که از یک چنین فردی اثری هدف دار و جاودانه باقی می ماند و شخصیت وارسته او در متن اثر ادبی اش منعکس خواهد شد. 

2. هنر متعهد (ادبیات باید در خدمت فضیلت و تعهد و اخلاق باشد)
پیروان سرسخت این نظریه، بنیانگذاران مکتب رمانتیسم در قرن نوزدهم می باشند. شاتوبریان را که پدر رمانتیک لقب داده اند و مادام «دو استان»، مروج و بانی آن و ویکتورهوگو را ارائه دهنده و آفریننده آثار رمانتیک و از طرفداران سرسخت این نظریه هستند.

هوگو مقدمه نمایشنامه کرومول خود را به عنوان بیانیه مکتب رمانتیسم قلمداد کرد و در آنجا می گوید: رمانتیسم اصلا برای این پایه به وجود آمد که معتقد بود هنر و ادبیات باید در خدمت فضیلت باشد. هوگو در جای دیگر می گوید: هنر و ادبیات مثل سیاست و مذهب، افاده مرام می کند و هر اثر ادبی که از این نتیجه تهی باشد ناقص است. تجریه تاریخی نظریه دوم را معتبر می شناسد و ما اگر بخواهیم به هنر و ادبیات از دیدگاه مکتبی خودمان نگاه کنیم ناگزیر نظریه دوم را خواهیم پذیرفت. از آنجا که در اسلام و در بینش توحیدی همه خداپرستان هیچ حرکت و فعل و انفعالی در انسان بیهوده نباید باشد و بدون هدف و آرمان بزرگی انجام نمی پذیرد، طبیعی است که پرداختن به کار ادبیات و هنر که خوراک فکری جامعه بشری را تامین می کند بدون داشتن اهداف والایی از سوی ابداع کننده آن اثر ادبی و همچنین بدون حضور روح و پیامی بلیغ در متن آن اثر برای انسان ها مفید فایده و قابل پذیرش نخواهد بود.

 
پس از به پيروزي رسيـدن انقلاب اسلامي در كشورمان، اين اتفاق موجب زايش هنري شد كه به واسطه تأثير انديشه‌هاي اسلام، اين هنر يك شكل و چشم انداز جديدي تحت عنوان «هنر متعهد» كه امام خميني(ره) منادي آن بود، پيدا كرد. آنچه در پی می آید، برآیند دیدگاه هایی است که معمولاً در بین صاحبنظران حوزه فرهنگ و رسانه ما، وجود دارد. با پیش زمینه ای که در باب هنر متعهد و مکتب پارناس، ارائه شد، به نظر می رسد سیری اجمالی در دیدگاه های صاحبنظران، ما را به سمت نتیجه گیری «دیدگاه سوم»، سوق می دهد.


روح پيام امام(ره)

هنر قبل از انقلاب هم متعهد بود منتها متعهد به ارزش‌ها و فرهنگ ديگري. قرار شد بعد از انقلاب، هنر ما بر اساس و مبناي ارزش‌هايي كه برآمده از تفكر انقلابي اسلامي است، متعهد باشد. اين تعهد را حضرت امام(ره) به خوبي در آن پيام معروفشان در سال‌هاي پاياني عمر پربركت شان اعلام فرمودند. ايشان ضمن اعلام جمله معروف «هنر دميدن روح تعهد است در انسان‌ها» تشريح كردند كه چه نوع هنري مورد نظر انقلاب است و اينكه هنري كه ضد استكبار و در جهت تقويت محرومان و همچنين وفادار به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي باشد، همان هنر متعهد است. متأسفانه اغلب دوستان ما به همان جمله‌اي كه حضرت امام(ره) در بدو ورودشان و در بهشت زهرا گفتند كه «ما با سينما و تلويزيون و تئاتر مخالف نيستيم، ما با فحشا مخالفيم» بسنده كردند و به واقع در همان جمله متوقف شده‌اند. اين دوستان به ديگر پيام‌هاي ايشان به خصوص پيامي كه در ابتدا ذكر شد كه در حكم مانيفست امام خميني(ره) راجع به هنر و خطاب به هنرمندان است، توجه نكردند. به علت اين كم‌توجهي‌ها، هنر بعد از انقلاب در جريان و مسير اصلي‌اش نتوانست به رهنمودهاي ايشان جامه عمل بپوشاند. 
... بايد بگويم كه انقلاب كشورمان در اصل يك انقلاب فرهنگي است و امام خميني(ره) چه در زماني كه در تبعيد به سر مي‌بردند و چه اوقاتي ديگر با انجام كارهاي فرهنگي متنوع و با توجه به اسلام ناب سعي در بيدار كردن مردم داشتند. دوستان و مسئولاني كه متولي هنر بعد از انقلاب بودند اغلب به روح اين پيام توجه نكردند و در همان جملات ابتدايي ايشان متوقف شدند. اين در حالي است كه معناي خود كلمه «فحشا» خيلي مهم است و اينكه داراي چه ابعادي است.... 


نتيجه اين كم‌كاري‌ها اين شده است كه امروز به آن هنر متعهد نرسيده‌ايم و به نوعي به القائات يكي دو قرن اخير كه طرفدار تز «هنر براي هنر» و «مدرنيزاسيون» است بازگشتيم و به نوعي از «هنر غيرمتعهد» رسيده‌ايم كه با داشتن مبنايي سكولاريزه، متعهد به آرمان‌ها و ارزش‌هاي غربي و غيرمتعهد به آرمان و ارزش‌هاي خودمان است. اين حركت دقيقاً حركت در جهت خلاف پيام امام‌(ره) انجام شد، اما اين به معناي ناديده گرفتن و بي‌احترامي به كوشش‌ها و تحركات انفرادي كه از جانب هنرمندان مسلمان يا برخي مسئولان صورت گرفت نيست، اما متأسفانه اين كارها معمولاً به شكل قطراتي بود كه هرگز به صورت يك جريان درنيامد. 

... لازم است كه اين جمله را هم بگويم كه در بين علما، مراجع و روحانيون بنام و شهير كشورمان توجه به هنر و فرهنگ يك سنت محسوب مي‌شود. چه اينكه مي‌توان به اشعار نغز و بسيار عارفانه و عميق كه در زمينه‌هاي علم، حكمت و فلسفه توسط شخصيت‌هايي مثل حضرت امام(ره)، مقام معظم رهبري، شيخ بهايي و صدها نفر ديگر سروده شده‌اند، اشاره كرد كه نشان از گرايش و توجه ويژه اين بزرگان به فرهنگ و هنر است. 

در واقع چيزي كه اساس و محور حركت انقلاب بايد باشد، محل توجه و تمركز مسئولین فرهنگی قرار ندارد و بيشتر درگير مسائل معمولي سياسي و اقتصادي هستند و اين غفلت از مباحث مهم عرصه فرهنگ و هنر، همان دورافتادگي از «هنر متعهد» است. 2


هنر متعهد انسان را از قيود آزاد مي‌كند 

هنر متعهد، هنري است كه كفه حيواني انسان را ضعيف‌تر مي‌كند و وجهه رحماني و خليفه الهي انسان را سنگين‌تر مي‌كند. هنري كه انسان را آزاد كند و از قيود و بندهاي مختلف رهايي ببخشد؛ مجموعه اين تعاريف و ويژگي‌ها مي‌تواند يك هنر و هنرمند را متعهد كند. 

مجموعه‌ها، دستگاه‌ها و نهادهايي كه متولي اين مقوله بوده و هستند، چون متوليانشان نگاه درستي در اين زمينه نداشتند يا قدرت جراحي اين مبحث را نداشتند، نتوانستند آنچه را كه نياز بود براي تحول و متحول كردن هنر ايجاد بكنند. معمولاً ما در انجام هر گونه تحولي در اين حوزه گريزان بوده‌ايم، گاهي اوقات متوليان فرهنگ و هنر در كشورمان منفعلانه با اين مسائل برخورد كردند و اين برخوردهاي انفعالي باعث به حاشيه رفتن هنر و هنرمندان متعهد شد. متأسفانه امروز كشورمان دچار دو آفت سياست‌زدگي و اقتصادزدگي شده است و به همين دليل همگی از مقوله فرهنگ غافلیم، چراكه تقاضاها عمدتاً در دو حوزه مذكور اعلام مي‌شوند. 3



دیدگاه سوم:

نکته ای که نباید از آن غافل شد، در واقع، لزوم و یا کفایت وجود عنصری است که نشان دهنده تعهد و وابستگی اثر هنری بر جریان تفکری خاص باشد. به عبارت دیگر، باید دانست که آیا یک اثر هنری «باید» نسبت به ارزش ها و ارکان جامعه اش متعهد باشد؛ یا همین که بر خلاف آن ارزش ها و اندیشه قدمی برنداشت کافی است؟

از نظر هوگو که پیشتر هم به آن اشاره شد، رمانتیسم اصلا برای این پایه به وجود آمد که معتقد بود هنر و ادبیات باید در خدمت فضیلت باشد. اما حالا بحث بر این است که دیدن یک تصویر زیبا و یا شنیدن بخشی از موسیقی زیبا که از یک روح سالم و پاک، برآمده باشد، نمی تواند فضیلت بیافریند و روح شنونده یا بیننده را پالایش دهد؟ به نظر می رسد اختلاف دیدگاه از عبارت «فضیلت» بر می آید و کارکردی که جامعه از یک هنر می گیرد، آیا به صرف کارکرد نگرفتن جامعه از یک اثر، می توان آن اثر را مورد ارزیابی قرار داد؟ چه بسا آثاری در یک جامعه خلق شوند که ذاتاً فضیلتی را در پی داشته باشند، اما جامعه، قادر به برداشت معنی از آن نباشد. اینجا باید چه حکمی در مورد آن اثر داد؟ آیا متعهد است یا صرفاً هنری برای هنر؟

از این منظر آیا آثاری که صرفاً از حیث زیبایی شناختی دارای ارزش و اعتبار هنری اند، و هیچ گونه جهت گیری ای به نفع یا علیه تعالیم و ارزش های جوامع انسانی ندارند، پذیرفته می شوند؟ این دسته می تواند در مرز دو طبقه ی «هنر برای هنر» و «هنر متعهد» قرار گیرد. اما نه در وضعیتی کاملاً مستقل و ایزوله. این دو طبقه پس از یک مشاجره و یک دیالکتیک متمادی که هنوز هم جریان دارد، همدیگر را مورد حک و اصلاح قرار می دهند و بسته به این که در چه جامعه ای هستیم، یکی بر دیگری می چربد. در جامعه ادبی کشور ما، التزام به مبانی دینی و ارزشی، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، و به همین دلیل، هم نشینی الگوهای «ارزشی» و «زیبایی شناختی» در کنار همدیگر، منجر به پالایش طیف «هنر برای هنر» شده و در واقع، صرفاً مجوز ورود به آثاری را می دهد که جنبه زیبایی شناختی آنها، خلل و خدشه ای به جنبه ارزشی و خصوصاً دینی آن نزند.

پس می توان گفت هنوز بسیاری از ما آثار هنری ای که هیچ جریان و اندیشه خاصی دنبال نمی کند و صرفاً به خلق زیبایی و هنر می پردازد، را هنوز هم به رسمت می شناسیم و به آنها به عنوان یک اثر اصیل می نگریم؛ هر چند چندان وقعی به آنها ننهیم و برایشان جشنواره ای ترتیب ندهیم.


پانویس ها:
1. tekhne
2. سعيد مستغاثي، كارشناس فرهنگي و فعال رسانه‌اي
3. حميد رسايي، نماينده مجلس شوراي اسلامي و كارشناس فرهنگي و رسانه‌اي

سرچشمه ها:
بر اساس مقاله ای از روزنامه جوان: دوشنبه، 13 خرداد 1392
جامعه مجازی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • چیستی هنر متعهد | آیا راه سومی هست؟
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.