موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از علی اصغر عزتی پاک درباره «جایزه جلال آل احمد»

در جست‌وجوی ناکامِ آن اثر آرمانی

02 آذر 1392 20:42 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 14 رای
در جست‌وجوی ناکامِ آن اثر آرمانی
به نام خدا

جایزه‌ی جلال آل احمد بار دیگر برگزیدگانش را اعلام کرد و نکرد! باز هم هیچ‌یک از آثار منتشر شده حوزه‌ی ادبیات داستانی کشور در سال 1391 شایسته‌ی یک تقدیر خشک و خالی هم نشدند! باز هم نویسندگان قلم بر آب زدند و نتوانستند خاطره‌ای برای داوران فرهنگ‌دوست کتاب سال رقم بزنند. باز هم مخاطبان ادبیات داستانی باید سرخ و سفید شوند که ای وای، چه برهوتی است عرصه‌ی ادبیات داستانی سرزمین مولانا و فردوسی و سعدی و نظامی و...

تصور کنیم که برگزارکنندگان نوبل ادبیات یک سال اعلام کنند که: امسال هیچ کس نتوانست برنده‌ی این جایزه‌ی مهم و تاثیرگذار ادبی باشد و متاسفانه ما امسال نویسنده و یا شاعر برگزیده نخواهیم داشت!

دیگران را نمی‌دانم اما من بی‌شک دچار یک شوک بزرگ خواهم شد. چون معنی روشنش این خواهد بود که نویسندگان و شاعران جهان – حالا بگیریم جهانی که دست‌اندرکاران این جایزه می‌پسندند  - دیگر قادر به تولید متون مقبول ادبی نیستند و انگار که چشمه‌ی خلاقیت ادبا خشک شده! . این خبر حتماً برای همه‌ی طرفداران فرهنگ و ادب در سراسر زمین ناامیدی خواهد آورد. جالب است که سال‌ها است این روند در جمهوری اسلامی اتفاق می‌افتد و _به زعم من_ معنی آشکارش این است که قدرت خلاقیت نویسندگان و شاعران این سرزمین از بیخ و بُن خشک شده؛ و جالب‌تر این‌که القا کننده‌ی این پیام کسی نیست جز نهاد رسمی جمهوری اسلامی؛ یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

باید دید چه اتفاقی افتاده که وضعیت ادبیات ما به این‌ روز رسیده است؟ یا اینکه اصلا داوران و برگزار کنند‌گان این جایزه چه انتظاری از ادبیات دارند که این جریان فرهیخته و فخیم با پشتوانه‌ی عظیمی که دارد، به جز موارد معدودی _که عموما هم به خود دست‌اندرکاران جایزه برمی‌گردد!_ نمی‌تواند آن را برآورد؟

بسیار روشن و بدیهی است که ادبیات یک جریان است؛ ساری و سیال، که همیشه‌ی تاریخ بوده و خواهد بود، و کوله‌بارش را با گذر ایام پر و خالی می‌کند. و ایام جمهوری اسلامی یکی از شگفت‌انگیزترین‌های این ایام است که بی‌اغراق می‌توان گفت چنته‌ها در این روزگار اگر نه پر و پیمان، لااقل قوت سالیان را کفایت می کنند! با این وصف، باید گفت آن‌چه مشخص است این است که نویسنده دستش پر است و دارد می‌نویسد؛ بازار چاپ و نشر هم که دارد کار خودش را می‌کند؛ عالم و آدم هم دارند کمک می‌کنند که این جریان قدرتمند شود و فربه گردد و غنی شود. پس، به راستی مشکل کجاست؟ به زعم منِ تماشاگر مشکل بزرگ برگزارکنند‌گان این جوایز هستند! آنان نمی‌دانند ادبیات چیست و تاثیرش را بر روند فرهنگ یک جامعه دست کم گرفته‌اند. آنان تاثیر تصمیمات‌شان را بر جریان ادب و فرهنگ مملکت درک نمی‌کنند؛ که اگر درک می‌کردند ما امروز و پس از سی و پنج سال از انقلاب با سیاهه‌ای از کتاب‌های داستان و شعر روبرو بودیم که حداقل‌های یک اثر ادبی را دارا هستند و توسط نهادهای رسمی هم تایید شده‌اند. از طرف دیگر در مواجهه با نمایند‌گان دیگر فرهنگ‌ها و کشورها صورت‌مان می‌درخشید که ما هم جریان ادبی داریم و سال‌هاست که کتاب برگزیده معرفی می‌کنیم و در این سال‌ها هم زندگی بیش از هفتاد شاعر و نویسنده را با اهدای جوایز قابل توجه در داخل کشور متحول کرده‌ایم و آنان را تشویق کرده‌ایم که بنشینند و محصول فرهنگی تولید کنند! که نکرده‌ایم! اصلا آیا این سوال‌برانگیز نیست که چرا متولیان در این سال‌ها به شکل غیرمستقیم معترف به فقدان جریان ادبی در  کشور شده اند؟ و آیا این امر باعث تخفیف ما نشده است؟ و آیا این ماجرا باعث سربلندی و تفاخر است که ما هر سال در فصل برداشت محصول فرهنگی سینه را پیش بیندازیم و در بوق و کرنا  کنیم که بله؛ ما امسال هم کشت‌مان ثمر نداد! به واقع باید بر سر چنین متولیان مدیریت فرهنگی فریاد کشید که پس شما چه سیاست و برنامه هایی را دارید پیش می‌برید که وضعیت ما شده هر سال دریغ از پارسال! 

و یک طرف ماجرا هم البته داوران این جایزه هستند که بدبختانه در تمام این سال‌ها گروه معدودی بوده‌اند و انگار دارند در یک فضای فرهنگی دیگر سیر می‌کنند که هیچ ربطی به ایران و ایرانیان ندارد! باید از این حضرات پرسید که شما دقیقاً بفرمایید به دنبال کدام گم‌شده‌ هستید که در تمام این سال‌ها نتوانسته‌اید در جریان ادبیات ایران پیدا کنید؟ نویسند‌گان که در این سال‌ها درباره‌ی همه چیز و همه کس نوشته‌اند؛ و این نوشته ها از گذرگاه ممیزی هم گذشته است و در حوزه های مختلف مذهبی و انقلابی هم به وفور آثار برجسته خلق شده است. پس شما به دنبال چه هستید در آثار ادبی؟ مثلا نگاهی به نامزدهای نهایی همین امسال مشخص می‌کند که شماها به دنبال هر چه هستید، به دنبال ادبیات نیستید. چون در میان این کتاب‌ها بودند کتاب‌هایی که هم محتوای مطلوب داشتند و هم قابلیت‌های ادبی را، پس موضوع چیست واقعا؟ نکند از ادبیات ایران بدتان می‌آید و روی‌تان نمی‌شود به زبان راست و صریح بگویید و مدام با چنین کارهایی اظهار فضل می‌کنید؟ چطور است برویم از خود فرنگ برای‌تان رمان‌نویسی بیاوریم تا راضی شوید؟ (البته دیده‌ایم آثاری را در میان آثار همانان که علیرغم ضعف مفرطش، جایزه گرفته،‌ و به مناسبت همین جایزه، وارد بازار جهانی شده و در حد خودش فرهنگ‌سازی کرده. (اگر خواستید، سندش هم موجود است!) ) سوال این است که آقایان و خانم‌ها، آیا خودتان قادر به خلق آن اثر آرمانی هستید که از دیگران چنین انتظاری دارید؟ که اگر هستید، خب بِستانید بزنید! و اگر که نه،‌ پس چرا برابر ادبیات خلاق دیوار کشیده‌اید و نمی‌گذارید در شکل رسمی‌اش بروز و ظهور داشته باشد؟ آیا فکر نمی‌کنید که انتهای این مسیر هر کجا و هر چه که باشد لااقل جنبش و رونق ادبی نخواهد بود؟ و آیا فکر نمی‌کنید که چشم جهانی به این ادبیات و فرهنگ است تا صداهای تازه بشنود از آن و شما این صداهای محجوب را خفه می‌کنید؟ و این‌که معنی داوری شما این است که های مردم! بروید بچسبید به همان برندگان نوبل و پولیتزر و بوکرمن و پن فاکنر و ... که ما در این زمینه پیاده‌ایم؟!

آیا واقعا قضاوت شما درباره‌ی ادبیات این سرزمین چنین است؟


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • در جست‌وجوی ناکامِ آن اثر آرمانی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: