قوجق در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اظهار کرد: محدوده زمانی این رمان از اول فروردین 1357 تا پنجم آذر همان سال است. داستان با ماجرای هتک حرمت عُمال رژیم طاغوت در بارگاه امام رضا (ع) و پیام امام خمینی (ره) درباره این واقعه آغاز میشود. یک هفته پس از آن مردم گرگان به خیابانها میریزند. نیروهای شهربانی مقابل امامزاده عبدالله گرگان مردم انقلابی را به گلوله میبندند و 14 شهید و حدود 400 مجروح حاصل این اقدام ددمنشانه میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا نام رمان را از «سفید، سیاه، خاکستری» به «لحظهها جام میمانند» تغییر داده است؟ توضیح داد: زمانی
مسوولان انتشارات «شهرستان ادب» که ناشر کتاب بود، نام «لحظهها جا میمانند» را برای این اثر پیشنهاد دادند که موافقت کردم. در این داستان به لحظاتی در تاریخ انقلاب اسلامی اشاره شده که طی سالهای اخیر توجه چندانی به آنها نشده است
که این اثر در پنجمین جشنواره داستان انقلاب اسلامی برگزیده شد، هنوز منتشر نشده بود و نامی که آن مقطع برایش در نظر گرفته بودم «سفید، سیاه، خاکستری» بود. با پایان جشنواره داستان انقلاب اسلامی، مسوولان انتشارات «شهرستان ادب» که ناشر کتاب بود با من تماس گرفتند و نام «لحظهها جا میمانند» را برای این اثر پیشنهاد دادند که من هم موافقت کردم. در این داستان به لحظاتی در تاریخ انقلاب اسلامی اشاره شده که طی سالهای اخیر توجه چندانی به آنها نشده است.
قوجق با اشاره به طرح داستانی این رمان بیان کرد: سعی کردم برای «لحظهها جا میمانند» سه خاستگاه در نظر بگیرم. خاستگاه نخست، وجهه مذهبی انقلاب اسلامی بود که در آن از مسجد و روحانیت به عنوان دو نماد مهم یاد کردم. خاستگاه دوم بُعد مردمی انقلاب بود و برای این مقوله نماد قهوهخانه را به عنوان جایی که ارتباطات مهم مردم در آن صورت میگرفت، مطرح کردم. خاستگاه سوم هم رکن روشنفکری انقلاب بود که در آن نقش خانههای تیمی به عنوان نماد، معرفی شده است.
نویسنده مجموعه داستان «پرندهها دوباره اوج ميگيرند» درباره فرم داستانی رمان «لحظهها جا میمانند»
من و دوستانی که در نگارش این اثر با من همکاری داشتند، سراغ بیش 250 نفر رفتیم و با آنها صحبت کردیم. نکته جالب در تحقیقات میدانی، روایت منحصر به فرد هریک از اشخاص از رویدادهای انقلاب اسلامی در گرگان بود
اظهار کرد: داستان این رمان را با زاویه دید سومشخص روایت کردم. ضمن اینکه تلفیقی از داستان موقعیت و شخصیت را هم برای نگارش وقایع انتخاب کردم.
قوجُق با بیان اینکه بسیاری از شخصیتهای حاضر در کتاب واقعیاند، افزود: 40 درصد شخصیتهای حاضر در کتاب ساختگیاند. برای نوشتن حوادث این رمان تحقیقات میدانی زیادی انجام دادم و در کنار آن از تحقیقات کتابخانهای هم غافل نشدم. من و دوستانی که در نگارش این اثر با من همکاری داشتند، سراغ بیش 250 نفر رفتیم و با آنها صحبت کردیم. نکته جالب در تحقیقات میدانی، روایت منحصر به فرد هریک از اشخاص از رویدادهای انقلاب اسلامی در گرگان بود.
وی ادامه داد: در تحقیقات کتابخانهای هم از آثار غلامرضا خارکوهی و به ویژه «خاطرات آیتالله حبیبالله طاهری» بهره بردم. ضمن اینکه کتابهایی را هم که مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره مبارزات مردم گرگان علیه رژیم طاغوت منتشرکرده بود، مطالعه کردم.
قوجق در پاسخ به این پرسش که چرا از رمان «لحظهها جا میمانند» به عنوان کتابی پرحاشیه یاد میشود؟ اظهار کرد:
در مراسم رونمایی این کتاب آقای خارکوهی پشت تریبون رفتند و مدعی شدند که «لحظهها جا میمانند» کپیبرداری صرف از کتابهای ایشان است!
برای این اثر طرحی داستانی ریختم که در آن هم عشق مطرح بود هم جنایات ساواک که البته اکثر آنها انتزاعی است. در مراسم رونمایی این کتاب که با حضور تعدادی از نویسندگان مطرح ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و مقامات استانداری گرگان در این شهر برگزار شد، آقای خارکوهی پشت تریبون رفتند و مدعی شدند «لحظهها جا میمانند» کپیبرداری صرف از کتابهای ایشان است!
نویسنده مجموعه داستان «بادبادکها در شهر» افزود: البته خارکوهی شب قبل از رونمایی کتاب با من تماس گرفته بود و من هم به ایشان گفته بودم مقوله ادبیات داستانی از سایر گونههای نگارش مجزاست و یک رماننویس مانند یک مورخ و پژوهشگر، موظف نیست در اثر داستانیاش ذکر منبع کند و ایشان هم مجاب شدند. آقای خارکوهی به ذکر همین نکته هم بسنده نکرد و با نشان دادن کتابهایش پشت تریبون مدعی شد وزن آنها پنج کلیوگرم است که من از این اظهار نظر خیلی رنجیده شدم. ایشان
مقوله ادبیات داستانی از سایر گونههای نگارش مجزاست و یک رماننویس مانند یک مورخ و پژوهشگر، موظف نیست در اثر داستانیاش ذکر منبع کند
آثار فاخری در زمینه وقایع پنج آذر منتشر کردهاند و خاطرات آیتالله طاهری را هم استادانه به رشته تحریر در آوردهاند اما بحث ادبیات داستانی، مقوله مجزایی است.
وی ادامه داد: پس از اظهارات خارکوهی از من خواسته شد پشت تریبون بروم و توضیح بدهم اما من گفتم شب گذشته شخصا با ایشان صحبت کردهام و از ابراهیم حسنبیگی خواهش کردم جای من صبحت کنند. این اتفاقات بازتاب گستردهای در مطبوعات و پایگاههای خبری استانی داشت. متاسفانه حتی جایی از من با صفت سالوس نام برده شد و این واقعا تاسفآور است! خبرگزاری مهر هم ماه گذشته مطلبی درباره این رمان منتشر کرد و از کتابم به عنوان اثر پرحاشیه انقلاب اسلامی نام برد.
قوجق درباره دیگر اتهاماتی که خالکوهی به او و کتابش زده است، بیان کرد: ایشان (غلامرضا خارکوهی) مدعی شدهاند من در کتابم از معاندان انقلاب اسلامی نام بردهام و از ممیزان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و از داوران جایزه داستان
فرض کنید شخصی بخواهد رمانی درباره وقایع بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان بنویسد. آیا او نمیتواند از بنیصدر نامی ببرد؟ به نظرم این برخوردهای احساسی و افراطی کمکی به ادبیات داستانی انقلاب نمیکند
انقلاب هم به شدت انتقاد کردهاند.
وی همچنین گفت: من از دوستان عزیزی که اینگونه از ادبیات داستانی انقلاب اسلامی انتقاد میکنند پرسشی دارم. فرض کنید شخصی بخواهد رمانی درباره وقایع بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان بنویسد. آیا او نمیتواند از بنیصدر نامی ببرد؟ به نظرم این برخوردهای احساسی و افراطی کمکی به ادبیات داستانی انقلاب نمیکند.
قوجق در پایان اضافه کرد: هر فرد گرگانی روایت خاص خود را از انقلاب اسلامی دارد و من هم حق داشتم، روایت خودم را در قالب رمانم بیان کنم. انتخاب زاویه دید سوم شخص هم برای این بود که نگاه جانبدارانهای به قضایا نداشته باشم. تولستوی در جنگ و صلح از حدود 700 شخصیت نام برده و به دلیل اشراف کامل به وقایع جنگ روسیه و فرانسه، اثر بسیار ارزشمندی در ادبیات جنگ جهان خلق کرده است اما در ایران چه برخوردی با نویسندههای حوزه جنگ و انقلاب میشود؟ محمدرضا بایرامی هم از برخوردی که با او و رمان «مردگان باغ سبز» شد، رنجید. متاسفانه تا زمانی که این نگاهها بر داستان انقلاب حاکم است، نویسندگان هم کمتر سراغ داستان انقلاب میروند.