ناگفتهها از حضور قیصر امینپور در لانهجاسوسی و مصائب انتشار ویژهنامه وی /مصطفی محدثی خراسانی
06 شهریور 1391
17:44 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
مصطفی محدثی خراسانی از شاعرانی است که آثار قابل توجهی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی متشر کرده است. او جزءنسل اول شاعران حوزه هنری مشهد است که در سالهای اول انقلاب مأمن شاعران پرشور آن خطه بوده است.
محدثی خراسانی، مدتی نیز سردبیر نشریه «شعر» بوده است و جالب است که عالمانه در اولین شماره به معرفی قیصر شعر انقلاب میرود. محدثی تا کنون دفترهای شعر قابل توجهی سروده است که از آن جمله میتوان به «هزار مرتبه خورشید»، «سلوک باران»، «ولّی مهر»، «سُکر سماع»، «گزیده ادبیات معاصر» و ... اشاره کرد.
این گفتوگو به مناسبت دوماردیبهشت زادروز تولد قیصر امینپور انجام شده است.
* با هستی مهربان بود
فارس: اولین جایی که با قیصر امینپور آشنا شدید کجا بود؟
سالهای شصت و دو و شصت و سه با او آشنا شدم خصوصا یک طلبه جوانی با ما همواره بود به نام سید عبدالله حسینی که روابط عمومیاش خوب بود و زود با مجامع و مراکز ارتباط پیدا میکرد، با این که از خود من دو سه سال کوچکتر بود خیلی زود ارتباط میگرفت و میآمد تهران و برمیگشت و ما هم در مشهد با هم جلسه شعری داشتیم که ابتدا در باغ نادری جمع بودیم.
فارس: چه کسانی از شعرا آنجا حضور داشتند؟ فکر کنم غلامعباس ساعی و مجید نظافت هم بودند؟
بله، نظافت بود و ساعی، من و آقای منوری، احمد زارعی و محمد کاظم کاظمی هم که تازه از افغانستان آمده بود و آن موقع هم واژگان خاص خودش را داشت. اولین شعرهایی که آقای کاظمی میخواند اینها بود:
جنون هم خندهها دارد به فرهنگی که من دارم!
کاظمی هم بعدها آمد و با آقای معلم آشنا شد و تأثیرپذیری از آقای معلم گرفت و ....
فارس: همان سال 62 و شصت و سه میآمد مشهد؟
نه مشهد نمیآمد. اولین باری که ایشان را رسما دیدم سال 65 بود.
فارس: کجا؟
کنگره شعر جنگ اهواز
فارس: اسمش کنگره شعر جنگ بود یا دفاع مقدس؟
آن موقع اسم کنگره دفاع مقدس کنگره شعر جنگ بود و بانی آن آقای زارعی بود. ایشان بودند و سردار اثباتی کار را انجام دادند و ما هم گروه نوپایی بودیم در سال 65 در مشهد. در حوزه هنری تقریبا آن موقع اذعان داشتند که پایگاه حوزه هنری بعد از تهران مشهد بود. به همین خاطر یک اتوبوس از تهران برایمان فرستاده بودند که شما هر کس از شاعران را می خواهید بیاورید کنگره شعر جنگ. اتوبوس را فرستادند و حدود بیست، بیست و پنج نفر را بردیم اهواز. رفتیم اهواز و سه چهار روزی کنگره شعر اهواز بودیم. آقای حسینی آنجا بود و دوستان دیگر.
عکس یادگاری مصطفی محدثیخراسانی با مرحوم قیصر امینپور/ این عکس توسط محدثیخراسانی در اختیار فارس قرار گرفت
* رفتار قیصر جوری بود که با همه صمیمی میشد
فارس: آن جا چه طوری با قیصر اخت شدید؟
من نمیخواهم ادعا کنم که با امینپور اخت شدم. اصلا ایشان یک روحیهای داشتند که با همه صمیمی بودند.
فارس: خیلیها ادعا میکنند که با ایشان اخت هستند ولی وقتی که به شما عرض کردم عکسهایی که با ایشان داشتید بیاورید با اصرار من تنها یک عکسی که با ایشان داشتید را آوردید.
در حقیقت این لطف عام امینپور بود و شامل شخص خاصی نبود. خوب یک نگاه معرفتی و جذاب و جذب کننده داشت و همهاش دنبال دلجویی از هستی بود و این هم طبیعی بود که با همه نرم و با حوصله برخورد کند. بنشیند و با حوصله حرفشان را گوش کند. خوب برخیها اینچنین رفتارها را از دیگران نمیدیدند خیال میکردند که این برخوردها را نسبت به شخص خاصی دارد. نسبتی که خیلی از شاعران با ایشان داشتند ما هم داشتیم و طبیعتا آقای امینپور روحیهاش طوری بود که از خلق و خوهای متعادل و نرم بیشتر خوشش میآمد و میخواست یک نگاه مهربان به هستی داشته باشد.
فارس: خودش هم میگوید میتوان از سنگ تا انسان مهربان بود.
نه تنها حرفش و شعرش بلکه عملش این گونه بود. سیر و سلوکش این گونه بود. من هم تا حدودی به این سمت گرایش دارم. برخوردم با هستی این گونه است. فکر میکنم در این ویژگی با امینپور یکی باشم.
فارس: پس سال 65 دلدادگی و دوستی شما ادامه داشت؟
بله.
حسین قرایی در حال گفتوگو با محدثی خراسانی پیرامون قیصر امینپور
* قیصر باید مطرح میشد تا شعر از بنبست بیرون بیاید
فارس: چون اگر ادامه نداشت نمیآمدید اولین شماره مجله شعری که توسط شما احیا شد در مورد امینپور در بیاورید؟
بنده به آقای امینپور ارادت داشتم. تصورم این بود که راه برونشد شعر و بیرونشدن ما از بن بست این است که اینها میخواهند مطرح شوند باید ظرفیتهای این افراد برای جوانان شناسانده شود و بتوانند راه رستگاری را در شعر پیدا کنند. نه این که صرفا من خودم آقای امینپور را دوست داشتم و این گونه باشد. چون جوانها را دوست داشتم و نمیخواستم که در واقع این استعداد و توانی که دارند، هزینه مادی و معنوی که دارند صرف شعر میکنند و اگر میخواهند به سامانی برسد باید از این نقطه شروع کنند و چراغ راه نوجوانان قرار دهم. به خاطر این بود که من به تهران آمدم.
فارس: سال 80 آمدید تهران؟
بله سال 80 آمدم تهران. از همان موقع یکسالی بود که مجله شعر تعطیل شده بود و زمزمه این که دوباره مجله شعر میخواهد راه بیفتد هم بود و حتی با من هم راجع به مجله صحبت شد که دیگر سال 81 بود؟
فارس: شماره 30 را شما برای قیصر درآوردید؟
بله آنجا من تصورم این بود که پس از دو سالی که مجله شعر تعطیل شده بود و الان هم که با این آشفته بازاری که بود با چه رویکردی میشود وارد شد که بتواند جاذبه و تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.
* به خاطر ویژهنامه قیصر مواخذه شدم
فارس: جو قیصرانه باید وجود داشته باشد؟
واقعیت این بود که جامعه ادبی ما نیازمند این روحیات است. این نگرشها به شعر خوب است با چند نفر مشورت کردم خیلیها هم مخالف بودند! خیلی مخالفهای سر سختی هم داشتیم مثل یک آقایی که قدرت داشت نمیگذاشت این کارها را انجام دهیم . بعدها دو سه بار ما را مواخذه کرد و حتی برد پیش رئیس حوزه هنری و گفت: ایشان بودجه بیتالمال را حیف و میل کرده است و از این حرفهای تند را میزد و میگفت که قیصر شاعری نبوده است که در صحنه باشد و از انقلاب دفاع کند و ساکت نشسته است؟
فارس: البته جناب محدثی قیصر ساکت ننشسته بود؟
بله میدانم، تصورشان از صحنه بودن چیز دیگری بود متأسفانه بعضی از این دوستان متوجه نمیشوند. قیصر در زیربنای شعرش دارد انقلاب را تحکیم میکند. اینها فقط ظاهر را میدیدند و جالب این است که پنج سال بعد که قیصر به رحمت خدا رفت دست حوزه هنری برای حضور در مراسم قیصر خالی بود. آمدند همان مجلهای که با فشار و بیمیلی چاپ کرده بودند پنج - شش هزار تا عکس گرفتند و حتی فایلها و زینکها را نگه نداشته بودند. همان را عکسبرداری کرده بودند و روز چهلم قیصر آن پنج - شش هزار مجله را توزیع کردند.
فارس: اجازه بدید که بیشتر به این ویژهنامه بپردازیم چون خود من یکی از آنهایی بودم که شما با این شماره از نشریه وزین راه را برای ما باز کرده بودید و ما را از شعر پویای انقلاب ما خبر کرده بودید. شما در همان ویژهنامه یک مطلبی نوشته بودید که میخواستم با «قیصر» مصاحبه کنم. صلاح ندانست که مصاحبه کند؟
بله.
فارس: چرا مصاحبه نکرد؟
آقای امینپور به شدت از چهره شدن و مطرح شدن به شکل تبلیغاتی و ژورنالیستی پرهیز داشت. دوست داشت که اثرش بیشتر تأثیرگذار باشد تا این که بخواهد مصاحبه کند و کارهای آن چنانی از این طریق داشته باشد و شاید این که شناخت دقیق از من نداشت و شاید افکار من برایش روشن نبود که حوزه هنری چطوری به سراغ سوژهای به نام «قیصر امینپور» آمده است و میخواهد با او مصاحبه کند.
* 15 سال از حوزه هنری کسی سراغ قیصر نرفت
فارس: یعنی از سال شصت و شش که قیصر از حوزه هنری رفت تا هشتاد و دو کسی از حوزه هنری سراغ قیصر را نگرفته بود؟
بله 15 سال کسی از حوزه پیش او نرفته بود هیچ تماسی با ایشان جهت حضور در حوزه گرفته نشده بود. این هم که من مطرح کردم بلوایی شد. به همین دلیل بود و بعد هم من از ایشان خواستم که یک فرصتی بگذرد با چند تن از شاعران به دیدار ایشان برویم و قیصر پذیرفت من و آقای ترکی و صادق رحمانی و یدالله گودرزی یک شب رفتیم خانه ایشان نشستیم، صحبت کردیم و گفت من مصاحبه نمیکنم با مجلهای که میخواهید برای من دربیاورید. بعد رفتیم سراغ سیدحسن حسینی و او هم سه چهار ماه ما را پیچاند. ایشان هم خیلی ذهنیت خوبی نداشت.
فارس: یک جاهایی همین سیدحسن به مجله شعر میتازد؛ بعد هم شما رفتید با سیدحسنی که از مجله شعر دل خوشی ندارد در مورد قیصر مصاحبه کردید. این نشان میدهد که شما رفتید سیدحسن را متقاعد کردید.
با آقای حسینی یکبار رفتم رادیو صحبت کردم و توضیح دادم که الان میدانید که جوانها در شعر دارند دنبال سبکهای فلان میروند و خیلی هم حوزه هنری در این فضا نیست، البته ایشان تأیید کرد و قبول کرد که مصاحبه کند و گفت پس بگذارید من یک صحبتی با قیصر هم بکنم و بعد مصاحبه کنم.
فارس: با قیصر صحبت کرده بود؟
بله. گفت من به آقای امینپور گفتم اگر خواستند مصاحبه کنند آنها را مخیر بگذار. گفت نه هرکسی دوست دارد بنویسد مخالف موافق. حتی خانمم اگر دوست دارد مصاحبه کند اتفاقاً آنجا خانمش هم حضور داشت. ولی من خودم مصاحبه نمیکنم.
فارس: منزل قیصر آن موقع کجا بود؟
در باغ فیض- اشرفی اصفهانی. خانه محمد حقوقی بود که ایشان خریده بود. ایشان به بنگاهی مراجعه میکند که خانه بخرد بنگاه هم خانه را نشان میدهد وقتی سر قرار میروند میبینند که محمد حقوقی صاحبخانه است و ظاهراً تخفیف خوبی هم داده بود!
فارس: پس رفتید منزل قیصر؟
بله. دو سه ساعتی خدمت ایشان بودیم.
فارس: در آن دو سه ساعت چه گذشت؟
عکس گرفتیم و ایشان صحبت کردند و شعر خواندند.دوستانی که آمده بودند شعر خواندند و قیصر خاطرات آن سالها را گفت از گذشته و سفرهایی که با دوستان داشتند.
فارس: کدام دوستان؟
با سیدحسن حسینی، ساعد باقری، سهیل محمودی و دیگران.
* سیدحسن حسینی هم ما را میپیچاند
فارس: با سیدحسن حسینی چگونه در مورد قیصر مصاحبه کردید؟
رفتیم پیش سیدحسن و ایشان پذیرفتند.گاهی اوقات هم میترسیدیم قضیه مصاحبه را با او مطرح کنیم . به سیدحسن حسینی گفتم که من سؤالی نمیتوانم به شما بدهم ولی هر چیزی صلاح میدانید در مورد قیصر بنویسید یا یک یادداشتی بدهید تا متناسب با نوشتههای شما ما سؤال تنظیم کنیم و حقیقتاً صادقانه ایشان بدشان نیامد. دو سه هفته بعد زنگ زدم که گفت من راهی شمال هستم آنجا فکر میکنم حس و حالش را پیدا کنم. دو سه روز بعد به شمال رفت. زنگ زدم و گفت من نوشتم ولی پاره کردم. آن چیزی که میخواهم درنیامد ولی دوباره مینویسم. هفته بعد دوباره زنگ زدم گفت باز آن چیزهایی که دوباره نوشتم را پاره کردم و هیچ چیزی دستم نیست حالا بیایم تهران ببینم چه کار می توانم بکنم. این چیزها ادامه داشت تا اینکه من عکاس حوزه هنری را برداشتم و به سعید یوسفنیا گفتم که آقای حسینی راضی به مصاحبه نمیشود گفت بیاید اینجا غافلگیرش کنیم و یک روزی ضبط را روشن کنیم و تمام شود.
فارس: یوسفنیا برای «نوشداروی طرح ژنریک» هم یک مقدمه نوشته است؟
بله. این دو بزرگوار با هم در رادیو در میدان ارگ کار میکردند آقای قاسمی عکاس را برداشتیم و رفتیم. آقای حسینی تعجب میکرد که ما بدون هماهنگی رفتیم ولی چیزی نگفت و ما را پذیرفت و کنارش نشستیم. آنجا هم گفتوگو شکل نگرفت و مقدمات صحبت را انجام دادیم. من یک روز دیگر با خانه آقای حسینی تماس گرفتم و گفتم که ما کل کارهای مجله را انجام دادیم فقط مصاحبه شما مانده و سه ماه است که سرکاریم. زنگ زدم خانهاش و یک طوری صحبت کردم که متوجه شود ما مستأصل هستیم و شاید هم آمادگیاش را داشت. آدرس را گرفتم و راه افتادم به سمت خیابان پیروزی. سریع رفتیم آنجا و ضبطی هم بردم و نشستیم به صحبت کردن و مصاحبه در مورد قیصر آنجا شکل گرفت.
* سیدحسن حسینی میگفت قیصر در فتح لانه جاسوسی هم بود
فارس: البته این مصاحبه شما در یادنامه قیصر امینپور «همزاد عاشقان جهان» هم آمده است. به نظر من بعد ازده پانزده سال بود که آقای حسینی با مجلهای گفتوگو میکرد. چیزهایی در آن مصاحبه بود که شما نتوانید انعکاس دهید با توجه به فضایی که از حوزه هنری مطرح بوده است؟
نه. همان صحبتهایی که بود مطرح شد حتی یک بخشی هم ایشان مطرح کرد که اولین بار بود ذکر میشد که قیصر امینپور از دانشجویان پیرو خط امام(ره) بوده و جزو فتح کنندگان لانه جاسوسی. یک هفته اول را ایشان لانه جاسوسی بوده است در آنجا او و دوستانش بیانیههایی را مینوشتند و میخواندند.
* خواندن بیانیههای دانشجویان پیرو خط امام توسط قیصر امینپور
فارس: یعنی قیصرروی دیوار لانه جاسوسی بیانیه میخواند؟
بله. میخوانده است. عکسش هم هست که دارد بیانیه دانشجویان پیرو خط امام را میخواند. چون این بیانیه را این طور میخواندند که یک نفر میرفت روی دیوار و برای دیگران بیانیه را میخوانده است.
فارس: امینپور کتابی دارد به نام «طوفان در پرانتز» که کل این کتاب دیشب به دست من رسید. چرا نسبت به معرفی کتاب مذکور از سال انتشارش در 1365 اقدام نشده است. قیصر در واقع در نثر هم حرف برای گفتن دارد. مقدمه این کتاب گزینه اشعارش را ببنید کتاب «بیبال پریدن» یا دیگر آثارش . شاید به این خاطر است که ما مجله شعر بودیم و کانون توجه ما شعر بوده است ولی در معرفی آثارش اسمی از این کتاب آمده است من تصورم این است که آقای امینپور تا همین اواخر نثررا با پا به پای شعر کار کرد. شما درست می گویید نثرش هم عالی بود. اصلاً شروع کتاب ارزشمند (سنت و نوآوری در شعر معاصر). با این جمله زیبا و شاعرانه ی(نوآوری سنت اوست...)چقدر زیبا شروع میکند البته این نثر را جزوچیزی نثر دانشگاهی به شمار میآوریم.
خیلی از این ویژگیها مشترکاتی است که با سید حسن حسینی داشتند، حسینی هم نثر واژهها و برادههایش این گونه است. به تعبیری خاستگاههایشان یکی است.
فارس: قیصر در یکی از شمارههای سوره، کتاب «قیام نور» نصرالله مردانی را نقد عالمانهای میکند که الان هم خیلیها بر این عالمانهبودنش صحه میگذارند. در رابطه با نقدهای امینپور توضیح دهید.
این نقدی است که یکی از شاعران نسل بر آمده از انقلاب به شکل جدی مینویسد. البته آقای کاظمی هم این کتاب را نقد کرده بود و به ویژگیهای نقد امین پور اشاره میکرد.
فارس: قیصر امینپور در حوزه نقد چه حرفهایی برای گفتن داشت؟ یعنی صحبت هایی که در حوزه هنری و شبهای شعر دفاع مقدس داشت چگونه بود؟
چیزی که من شنیدم در واقع کار اجرای جلسات را بیشتر آقای حسینی و باقری به عهده داشتند. و نقد و مسایل هنری با آقای امینپور بوده است و امینپور و حسینی نقد میکردند. ظاهرا نقدهای آقای حسینی و امینپور مکمل همدیگر بودند. آقای حسینی صراحت لهجه و بیملاحظهگی در نقد داشت.
فارس: که البته در گزیده شعر دفاع مقدس ایشان هم هست؟
بله. آن جایی که لازم بوده به صراحت میگفته است و به عواقب کار نمیاندیشیده است ولی آقای امین پور انسان متعادل تری بود.
فارس: من با شما مخالفم که میگویید امینپور آدم متعادلی بوده است؟ همین قیصر امینپور یک شعری دارد به نام «باغ کاغذی» در آن جا میگوید: «سوخت دست و بال ما ازاین همه/کاسههای داغتر از آشها» و در جاهای دیگراین غزل نیز تعریضهای زیادی دارد؟
تعادلی که من میگویم از نوع تعادلی که سهراب سهری میگوید آب را گل نکنیم نیست. ببینید قیصر امینپور خودش جریانساز شعر انقلاب است.
* قیصر در مقابل مسایل سکوت نمیکرد
فارس: پس میتوانیم بگوییم خوی عدالتخواهانه در اشعارش متجلی است؟
نه. قیصر آدم خنثایی نبود. در مقابل مسایل سکوت نمیکرد و حتی یادم هست در آن مصاحبه به دکتر سیدحسن حسینی گفتم شما وجه جلالی شعر انقلاب هستید و قیصر وجه جمالی. که ایشان گفت: نه شما اشتباه میکنید ! قیصر از من خیلی جلالیتر است ولی هنر این را دارد که خیلی از اینها را در وجودش نگه می دارد و ذوب می کند و دل بزرگی دارد مثل من که فریاد میکشم. نیست. قیصر فریادش هنرمندانه است. این تعادلی که من میگویم طبیعتا مانیفیست شعر انقلاب براساس شعر او و سلمان هراتی و سیدحسن حسینی براساس اندیشههای ایشان شکل میگیرد.
فارس: مهمترین دفتر قیصر در حوزه شعر کدام است؟
شاعرانی که سیر طبیعی دارند و ذاتا شاعرند و شاعرانه زندگی کردند و شاعرانه سخن گفتند هر کدام در جای خودش. وقتی یک فرد در تمام عمر شاعر بوده است و در تمام عمر سیرو سلوکی داشته است . در مجموع هیچ کدام از کارهای امینپور از کارهای دیگرش کم ندارد. به لحاظ مسیر سیر وسلوکی که بوده پیش آمده. گاه اقتضا میکرده پرشور ترشعر بگویدو گاهی اقتضاء میکرده شاعرانهتر شعر بگوید و آن شور در آن نباشد ولی از نگاه معرفتی ژرفتر در شعرش نمود پیدا کند.
فارس: خاطرم هست یک مقالهای از شما در نشریه الفبا میخواندم که آنجا «گلها همه آفتابگردانند» نقد کرده بودید و در نتیجه گفته بودید قیصر در کتاب «گلها» یک نگاه عارفانه دارد. الان هم بر آن نظر هستید؟
بله آن نگاه برونگرا و پرشوری که با «تنفس صبح» و «در کوچه آفتاب» شروع میشود و به اقتضای سنش و انقلاب و اقتضای آن زمان هست.
فارس: و گاهی اوقات برخی از شعرهایش شعاری نیز میشود؟
شعر امینپور به نسبت کارهای خودش شعاری میشود نه در مقایسه با شاعران دیگر. وجو شعاری هم میبینیم. در این مسئله نه تنها امینپور بلکه خیلی از شاعران انقلاب در جنگ که کشور به فضای دیگری سوق پیدا میکند و انقلاب یک مرحله دیگری را دارد سپری میکند این فضاها به وجود میاید که شاعران فرصت میکنند به درون خودشان بیشتر توجه کنند همان طور که انقلاب هم پس از سال 67 بیشتر به خودش نگاه میکند. این نگاه در خیلی از شاعران نمود پیدا میکند.
فارس: ترانههای امین پور را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایشان خیلی از کارهایش ظرفیت این را دارد که تبدیل به کار موسیقایی بشود و شده ودوستان تلاش میکنند این کار هم انجام شود. ولی یک جاهایی نشان داد که میشود کم کار کرد و خوب کار کرد: مثل نیلوفرانه
فارس: آفتاب مهربانی؟
بله.
فارس: آیا شما هم به کلاس امینپور در دانشگاه میرفتید؟
نه متأسفانه.
فارس:جای دیگر چه؟
باز به آن معنا نه.
* شعری که برای قیصر گفتم و با زرنگی برایش خواندم
فارس: جناب محدثی آیا شعری برای قیصر گفتید؟
من یک رباعی برای قیصر گفتم سه ماه قبل از فوت ایشان. یک شب شعری را خانه شاعران سال86 با همکاری شهرداری برگزار کرد به نام شب شعر «طبیعت« آن جا خانم سالاروند به من زنگ زدند و با خانواده ما را دعوت کردند. در میان شاعران آقای امینپور هم با خانوادهشان بودند. من یک رباعی برای قیصر گفته بودم و برای این که رباعی قیصر را بتوانم بخوانم تصمیم گرفتم آن شب ده تا رباعی بخوانم که لابهلای آنها این یک رباعی را هم بتوانم بخوانم. میدانستم آقای امینپور ذائقهاش با این جور چیزها سازگار نیست. شعر را خواندم و وقتی هم که از سن پایین آمدم رفتم پیش قیصر و گفتم ببخشید و بالاخره دیدم این رباعی هم بین دیگر رباعی ها است و خواندم.
فارس: قیصر چه گفت؟
گفت حالا تو همم میخواستی ما را بنوازی.
فارس: رباعی چه بود؟
در سنگ سر گشودن پر باشد/ در رگرگ هوش میشناور باشد/
رومی ز پس قرون به پاخاسته است/آنجا که به تخت شعر قیصر باشد.
همین رباعی متاثر از آن خاطرهای است که آقای حسینی در مصاحبه برای من نقل کرد و گفت رفتم بربالین قیصر.
برخیز ز جای تو تخت کم است...
و توفیق شد که سه ماه قبل از فوتشان برایش بخوانم.
فارس: در پایان اگر صحبتی هست بفرمایید؟
به نظر من قیصر امینپور و چهرهای مثل او. حالا قیصرامینپور با توجه به این که شاعر انقلاب و برآمده از انقلاب است و دکتر شفیعی کدکنی هم باز با توجه به اقتضائات خودش حجتهای زبان فارسی هستند یعنی آن جریان هزار و چند صد ساله شعر فارسی که راه افتاده است و آمده تا به امروز؛ اینها فرزندان خلفشان هستند. کسانی که هم پشتوانه دارند و به عقبه این جریان متصل هستند و هم چیزی که افق بازی هست و دارد مسیر خودش را طی میکند من همیشه نگاهم به اینها این بوده و مکررا هم توصیه میکردم به شاعران صاحب ذوق.
فارس: در همین حوزه هم چند سال پیش نوشتهای در در ویژهنامه «شبهای شهریور» که آن سالها در فرهنگسرای بهمن برگزار میشد. از شما دیدم که نوشته بودید به کجا میروید.
بله جوانان سعی کنند با این جریان به مدار شعر نزدیک شوند و بعدها دچار حسرت و سرخوردگی خواهند شد.
فارس: الان کسی را میبینید که این گونه باشد از نسل جوان و سوم انقلاب؟
من به همین آقای سیار امیدوارم. هم به لحاظ شخصیتی و به لحاظ آن که نقدپذیر است و مدعی نیست با این که کتابش برنده کتاب سال است.
فارس: یادتان هست که شعر سیار را خدمت شما معرفی کردیم؟
بله انشاء الله موفق باشند. کسی دیگری را نمیتوانید نام ببرید، سیار فکر کنم در غزل بیشتر گل کرده است. غزل هست ولی سپید هم خوب کار میکند. در مجموعه اولش «بیخوابی عمیق» من یک نقدی هم برایش نوشتم آن جا در کارهای سپیدش موفقتر بود. اگر صحنه غزلهای خوبی هم دارد و به نظر من همان توانمندی که آقای امینپور در حوزههای مختلف داشت این آدم هم نشان میدهد که انشاءالله خواهد داشت.
------------------------------------------
گفتوگو از: حسین قرایی
------------------------------------------
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
چهارشنبه, 03 اردیبهشت,1399