شهرستان ادب: در ادبیات نوین عرب و به طور کلی جهان اسلام، مقاومت از جایگاهی ویژه برخوردار است و در ادب مقاومت نیز بیش از هر نوع دیگری، شعر نمود دارد و پیشتاز است. چرا که شعر، بیشترین قابلیت نفوذ در مردم را داراست و بیشترین نقش را میتواند در شوراندن احساسات ملی ایفا کند. به عبارت دیگر شعر که توانسته است صلابت مقاومت مردمی و حماسه را برای مبارزان مسلمان در سرتاسر جهان اسلام به ارمغان بیاورد. بسیاری از شاعران مقاومت به منظور تأثیرگذاری بیشتر آثارشان، شعرشان را با شعر عاشقانه تلفیق کردهاند. اینگونه سرودن، علاوه بر آنکه مبارزه را از خشکی و زمختی خارج میکند، به شعر لطیف عاشقانه نیز جهت و تعهد میبخشد. در این نوشتار، نمونههایی از این دست در ادبیات مقاومت گردآوری شده است. برای شروع و به منظور درک بهتر این فضا، شعری از معین توفیق بسیسو میخوانیم؛ شاعر متولد غزه که کشورش سمبل مقاومت اسلامی است:
«هرگاه پروانهای را
از شمعدانی زنی که دوست میدارم
رهانیدهام
شهیدی مرا اشغال کرده است»
نزار قبانی، بزرگترین عاشقانهسرای چند قرن اخیر ادبیات عرب و محبوبترین و پرمخاطبترین شاعر عربزبان است که به سرودن شعر با موضوع عشق و زن شهرت دارد نیز آنگاه که سخن از مقاومت به میان میآید چاشنی مبارزه و اعتراض را به سرودههای خویش میافزاید:
«یا وطنیَ الحزین
حوّلتَنی بلحظهٍ
من شاعرٍ یکتب شعر الحبّ و الحَنین
لشاعرٍ یکتُبُ بالسکّین»
(ای وطن غمین من! تو مرا در لحظهای از شاعری که دربارۀ عشق و احساس میسراید، به شاعری تبدیل کردی که با کارد مینویسد)
و آنگاه که در جنگهای داخلی بیروت همسرش را از دست میدهد بیروت و مصائب آن را اینگونه دردآلود به تصویر میکشد:
«یا سِتَّ الدنیا، یا بیروت
من شَطَّبَ وجهک بالسّکین
ماذا نتکلّم یا بیروت
و فی عینِکِ خلاصهُ الحزنِ البشریّه»
(ای بانوی جهان، ای بیروت! چه کسی چهرهات را با کارد خراشید؟ ای بیروت! ما همچنان سخن میگوییم در حالی که در چشمهای تو خلاصۀ اندوه بشریت نهفته است)
محمدحسن حسینزاده، شاعر معاصر افغانستانی، در شعری که به آزادگان همیشهسرافراز ایرانی تقدیم کرده است با زبانی لطیف، اندوه انتظار و شوق دیدار را اینگونه سروده است:
«پرندهها بنشینید روی شانۀ من
هزار دستۀ گل مانده شرمسار شما
چه زخمها که نخوردهست شانههاتان، آه!
چهقدر سوخته دلهای داغدار شما
چه سالها که نشستیم پشت پنجرهها
دل شکستۀ ما بود و انتظار شما»
محمود درویش ندای پایداری ملت فلسطین است. شاعری که آنقدر از مقاومت سروده است که به وی لقب «شاعر مقاومت» را دادهاند. وی در سرودۀ خویش میهنش را چونان معشوقهای میبیند. با معشوقهاش سخن میگوید که چگونه یاد و خاطرۀ او، آزادی را در سلول برایش فراهم کرده است:
«سلول من
از مرگ نجاتم داد
آزادیام را بر سقفش یافتم
آنگاه پیشانی تو
بر دیوار تابید»
وقار احمد از شاعران آذربایجان غربت و تنهایی خود را در سرزمین از دست رفتۀ خود که دیگر جز پیام و موعودی الهی، امیدی به بهبود و سعادت در آن نمیبیند چنین مظلومانه و سوزناک به رشتۀ سخن درآورده است:
«ایستادهام
غمگین و تنها
و چشمانتظار صدایی مقدس تا شادم کند
خرمن سعادت را از سرزمینم درو کردهاند
من دنیایی تنها هستم
و دنیا
تنهایی من است»
سمیح القاسم از شاعران مشهور و معاصر فلسطین که از بنیادگذاران و بزرگان شعر مقاومت در جهان عرب به شمار میرود وطن مظلوم خویش را معشوقی میبیند که هیچ ترانهسرایی ندارد و تنها و بیکس مانده و او را اینگونه مخاطب قرار میدهد:
«کیست که همواره چهرۀ دوستداشتنی تو را
در قلبش دارد؟
کیست که تو را ترانه میخواند؟
کیست؟
غیر از من کسی هست؟
ای وطن!»
در شعر مقاومت ایران به خاطر غلبهی احساسات مذهبی و اسلامی بر احساسات ناسیونالیستی تلفیق عشق و مبارزه با شعر دیگر سرزمینها بسیار متفاوت است و آن چهرهی وطن به مثابه معشوق اینجا کمتر مورد توجه است. با این حال از اینگونه نمونههایی را میتوان در شعر بعضی شاعران پیدا کرد. از جملهی این شاعران سیدحسن حسینی از سردمداران شعر انقلاب است. در این شعر قدیمی او تا حدی تلفیق فضای عاشقانه با شعر مقاومت مشاهده میشود هچند کاملا متفاوت با لحن عاشقانهی شاعرانِ دیگر سرزمینها. حسینی وطن خود را پس از پیروزی در انقلاب و مقاومت در هشتسال دفاع مقدس صاحب قامتی بلند مییابد و معتقد است گرچه وطنش همچون سربهداران از دار آویخته شده بود اما اکنون خلاصی یافته است و همچنان زنده و پوینده است:
«باز کن دیدۀ خود را ای دل!
بنگر!
در زمانی که زمین را ز دو سو
بر جگر
تیر تاتار جهانخوار فرود آمده است
وطنم –قامت باالندۀ عشق-
سرفرازی است که از دار فرود آمده است»
منابع:
1- معینالدینی، فاطمه (1391)، جلوههای رمانتیسم در شعر مقاومت سیدحسن حسینی، پژوهشنامه ادب غنایی، شمارۀ 18
2- حسینی، سیدحسن (1385)، همصدا با حلق اسماعیل، چاپ دوم، تهران: سورۀ مهر
3- جمعی از شاعران (1373)، شعر مقاومت جهان، مجلۀ شعر، شمارۀ 17
4- شفیعی کدکنی (1380)، شعر معاصر عرب، تهران: سخن
5- فؤادیان، محمدحسین؛ نوری کیذقانی سیدمهدی (1389)، نگاهی به بازتاب فلسطین در شعر نزار قبانی، مجلۀ ادب عربی، شمارۀ 2