شهرستان ادب: «چرا باید کلاسیکها را خواند؟» کتابی است مشتمل بر رسالات و مقالاتی درباره برخی از کلاسیکنویسان جهان؛ نویسندگانی که آثار آنها در زندگی «ایتالو کالوینو» به عنوان آثار کلاسیک شناخته شده، ذهن و فکر او را به خود مشغول داشته و بخشی از دغدغههای او را به خود اختصاص دادهاند.
در این کتاب نامهایی به چشم میخورند که شاید اسمشان کمتر به عنوان نویسندگان کلاسیک در میان اهالی کتاب و کتابخوانی مطرح باشد؛ از نویسندههای قرن چهارم و پنجم چون گزنفون و نظامی گرفته تا نویسندههای قرن بیستم چون ژرژ پرک معاصر. با این وصف تردیدی نیست که در این میان نویسندگان نام آشنایی چون چارلز دیکنز، دوبالزاک، تولستوی، همنیگوی، چخوف و مارک تواین نیز از قلم نیفتادهاند.
ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی تبار کتاب، از نویسندگان تخیلی نویس و گاه طنزنویسی است که در میان آثارش حتی داستانهای مصور علمی تخیلی نیز به چشم میخورد. وی پس از مدتی از این قسم بازیهای شکلگرایانه روگردان شده و با نگاهی تازه، از ورای علم و احساسات دنیا را رصد کرده است. کتاب «چرا باید کلاسیکها را خواند؟» از جمله تألیفاتی است که در این دوره از زندگی کالوینو نگارش یافته است.
کالوینو آثار کلاسیک را شامل کتابهایی میداند که پیوسته در موردشان میشنویم: «دارم دوباره میخوانمش»؛ آثاری که برای خوانندگان و دوستدارانش، ثروتی می سازند ارزشمند. این دسته آثار، کتابهایی هستند که تأثیر خاصی بر جای میگذارند و همچنان که به عنوان امر فراموشنشدنی بر جای میمانند، در هزار توی یاد، در ناخودآگاه جمعی یا فردی پنهان میشوند. کالوینو هر بازخوانی اثر کلاسیک را کشفی نو میداند همانند خواندن نخستینبارهی آن. اثر کلاسیک از این منظر کتابی است که «هرگز همهی آنچه را که برای گفتن دارد، نمیگوید.» کتابهایی که در پی خود ردی از فرهنگ یا فرهنگهایی که از آنها عبور کردهاند را به جای میگذارند و همواره ابری از گفتمانهای نقادانه ایجاد می کنند.
نویسنده کتاب «چرا باید کلاسیکها را خواند؟» کلاسیک را اثری می داند «که ما نمیتوانیم در برابرش بیتفاوت بمانیم و یاریمان میدهد که از طریق آن و احتمالاً در تضاد با آن، خود را تعریف کنیم.» با این وصف کالوینو بر این باور است که بازتاب آثار کلاسیک در زندگی موجب آن میشود که فرد جایگاه هویتی خود را در بطن فرهنگ شناسایی کند. دلیل پافشاری وی بر این باور بهتر شدن آینده انسان از این رهگذر است؛ تا آنجا که از «کتاب»، اسطورهاي ميسازد در برابر کالاهايي که امروز زندگي ما را آغشته به خود کردهاند؛ فيلم، تلويزيون، روزنامه، مجله و... که همگي تنها در سطحي از برقراري ارتباط باقي ميمانند و نمیتوانند همچون کتاب به تولید عمیق و تاثیرگذار در رابطه میان مخاطب و اثر کمکی بنمایند.
آثار کلاسیک از آن دست آثاری است که بسیاری از صاحبنظران در رابطه با خواندن یا نخواندن آن به بحث و مجادله پرداخته و هریک در این زمینه دیدگاهی ارائه کردهاند؛ برخی آن را مرور بی حاصل گذشته و نبش قبر سالهای دور میدانند و عدهای دیگر آن را راهی برای فرار به جلو و پیشی گرفتن از انسانهای عصر معاصر. اما در این میان کالوینو با گردآوری مقالات خود در باب اثرگذارترین آثار کلاسیکی که به زندگی وی قدم گذاشتهاند، و با ارائهی تعاریفی که از «اثر کلاسیک» در کتاب خود آورده است؛ بیش از سایر فرهیختگان همقطار خودش بر لزوم مراجعه به آثار کلاسیک تأکید کرده است.
کالوینو «آناباز» گزنفون را به مستندی جنگی و قدیمی تشبیه میکند؛ مستندی که با حفظ جذبهی یک فیلم سیاه و سفید؛ جزئیات بصری و حرکتی را برای مخاطب ترسیم کرده و تصویری تام از لذت متفاوت خواندن را به او عرضه می دارد. او گزنفون را نویسنده وقایع خشن میداند که در عین نثر صریحش، آنچنان به لحاظ اخلاقی شایسته است که هرگز مخاطب را فریب ندهد و موضعگیریهای خیالبافانه به او القا نکند.
این نویسنده ایتالیایی تبار، نه تنها هفت پیکر نظامی را نیز یکی از آثار کلاسیک و برجسته جهان میداند بلکه در آن جامعه چند همسری را در قیاس با جامعه تک همسری مورد توجه قرار میدهد و به مثابه اصلی که غرب از آن بیاطلاع است با آن برخورد میکند. ایتالو کالوینو در این خصوص مینویسد: « در یک شعر ایرانی قرن دوازدهم میلادی بهرام شاه تصویر هفت شاهزاده خانم را میبیند و یک باره عاشق هر هفت تن میشود. هر یک دختر پادشاهی از هفت اقلیم است. بهرام به خواستگاری هر هفت تن میرود و با آن ها ازدواج میکند. پس دستور میدهد هفت عمارت بسازد. هر یک به رنگی و مطابق سرشت هفت سیاره و هر شاهزاده خانم هفت اقلیم، صاحب یک عمارت، یک رنگ، یک سیاره و یک روز هفته خواهد بود ...» وی با این مقدمه، هفت پیکر نظامی را کتابی متفاوت با جهانبینی غرب در حوزه عشق و کمال معرفی کرده و این پرسش را از خود میپرسد که چطور تعدد زوج میتواند به غنی شدن و رستگاری یک انسان منجر شود. وی در این خصوص میگوید اگر مسئله يک کتاب، چندهمسري باشد، ساختار روايي آن تغيير کرده و امکاناتي را به دست ميدهد که کل ادبيات غرب از آن بي خبر بوده و هست.
کالوینو در ذیل نقد «آسمان، انسان، فیل» پلین را با دو خصیصه متفاوت معرفی میکند: نخست شاعر و فیلسوفی که نسبت به کائنات احساساتی ویژه دارد و درباره دانشها و رازهای هستی کلامی مهیج به کار میبرد و نیز پلینی که با وسواس اطلاعات را از هر گوشه گردآوری کرده و تم فرانسیس پونز، پاوزه و پرک نیز در این کتاب به چشم میخورد.
چاپ پنجم «چرا باید کلاسیکها را خواند؟» اثر ایتالو کالوینو و با ترجمه آزیتا همپاریان، از سوی نشر قطره و با قیمت ۱۲۵٠۰٠ ریال در بازار نشر موجود است.
دوستی میگفت: مطالعه آثار کلاسیک به چه کار میآید ؟ آن هم در زمانهای که زمان برای روزمرگیها نیز گاه کم میآید! آن هنگامی که جام شوکران را مهیا میساختند، سقراط سرگرم فراگیری قطعهای از قطعات فلوت بود. از او پرسیدند حال که در آستانه نوشیدن این جامی، این کار به چه درد می خورد؟
گفت: به دانستن این قطعه پیش از مرگ!