«رازی در کوچهها» نوشته «فریبا وفی»
خاطراتی از یک کوچه
03 مهر 1393
02:52 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: «فریبا وفی» نویسنده کتاب «رازی در کوچهها» نویسنده آینده داری است. توانایی او در نویسندگی از همان زمانی که در مجلات «آدینه»، «دنیای سخن»، «مجله زنان» و... داستان کوتاه مینوشت و به گفتهی خودش جرئت چاپ نام کامل خود را در زیر داستان نداشت روشن بود. او در سال 1341 در تبریز زاده شد و شاهکارهای ادبی او یعنی «پرنده من» و «رویای تبت» جوایز ادبی فراوانی را به خود اختصاص دادهاند. همچون گزینش بهعنوان بهترین رمان سال کشور و یا برگزیده بهترین رمان جایزه ادبی گلشیری، جایزه ادبی یلدا و... . همچنین این دو آفریده وی به زبانهای انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی نیز برگردانشده است. از رمانهای دیگر او میتوان «ترلان» و «ماه کامل میشود» را نام برد.
بههرروی کتاب رازی در کوچهها، اثری است خواندنی که در سال 1386 چاپ شد. فریبا وفی در این کتاب داستان زنی به نام حمیرا را از زبان خود او بازگو میکند که در بازگشت به کوی قدیمی خویش و در هنگامیکه پدرش در بستر مرگ است، به خاطرات کودکیاش بازمیگردد. گوینده داستان اول شخص و جستهگریخته دانای کل است. داستان پیوسته میان گذشته و اکنون در جنبش است. پایه زمانی داستان ولی ناپیدا است، بهدرستی ما نمیدانیم داستان در کدامیکی از سالهای امروزین دارد رخ میدهد و همچنین نمیدانیم که گذشته حمیرا در کدام برش زمانی است. بخصوص که داستان هیچ نشانی از گردش دگرگونیهای اجتماعی، تاریخی و سیاسی ندارد و از دیدگاه جغرافیایی هم محدودشده است به خانه و درودیوار کوچه. ما حتی نمیدانیم که کودکیهای حمیرا در کدام شهر دارد رخ میدهد و شاید بیشترین گمانی که میبریم این باشد که شهر کودکی حمیرا بسیار برایمان آشناست. گونه واگویش داستان درگذشته هم آمیخته است از ماضی نگاری و رویداد گویی گزارش گونه. یعنی گاه نویسنده در رویداد گویی گذشته از ماضی نگاری بهره برده است و آنچه درگذشته رخداده را با افعال گذشته بازگو کرده است و گاه رویدادی را بدون نگاه به ظرف زمانی (باآنکه خواننده میداند گذشته است) گزارش میکند. این شیوه یکنواختی بازگشت داستان به گذشته را از میان برده و پیوستگی همیشگیای میان خواننده و پیشامدهای گذشته برقرار میکند.
رازی در کوچهها با ورود حمیرا به بالین پدرش شروع میشود، پدری که معنای گیرای پدر را برای او ندارد، ولی آغاز داستان با مرگ، پیشامدی است که حمیرا از کودکی با آن خوب آشناست. داستان مرگ غمبار آذر و رخداد مرگ مادرش. مرگهایی که زمانی دیگر درمییابیم به شخصیت حمیرا آموخته که مرگ را چگونه بشناسد. حمیرا به خاطرات روزگار کودکیاش بازمیگردد و آنها را از لابهلای درودیوار خانه و کوچه پیدا میکند و برایمان بازگو میکند. داستان آدمهایی که از طبقه کارگران یا کاسبکاران خردهپا هستند وزندگی فقیرانه و سطح پایینی دارند و در خانههای قدیمی و بافتهای به هم تنیده قدیمی شهر زندگی میکنند. و شاید همین تهیدستی و سرگذشت اجتماعی این آدمهاست که پای پیوندهای گناه آلوده را هم به داستان باز میکند. آذر خواهر غلامعلی است و دوست خودمانی حمیرا. آذر دختری است که خودش مورد توجه مراد همسر منیر است و منیری که کوشش میکند توجه محسن را جلب کند. و محسنی که دلبر مستانه خواهر حمیراست. آدمهایی که یک جوری با یک نگاهی ویژه به هم پیوند میشوند. ناگهان پرده برمیافتد. غلامعلی آذر را برای بیرون رفتن از خانه بدون اجازه او در خانه زندانی میکند. آذر هم برای تلافی کردن بالای درخت رفته و داستان دستدرازی شبانه غلامعلی به او را جار میزند. غلامعلی هرچه کوشش میکند نمیتواند آذر را پایین بکشد، پس درخت را آتش میزند و خودمانیترین دوست حمیرا در آتش کباب میشود. در داستان ناگواریهای تلخ تهیدستی و پیشامدهای اجتماعی برآمده از زندگی بسته این آدمها در چارچوب پیشامدهایی تلخ که گاه باز نمیشوند و روابط نامشروعی که دریافت میشوند ولی بیان نمیشوند نمایان میگردد و گویا اندیشه خواننده درگیر این رویدادها میشود تا به آنها فکر کند.
کتاب رازی در کوچهها نوشته بانو فریبا وفی، در سال 1386 و به کوشش نشر مرکز منتشر شد. این کتاب در 184 برگ در سال 1392 به چاپ ششم رسید و باقیمت 9900 تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
سیدمجتبی مومنی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.