موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

آخرین جلسه سه شنبه شعر در ماه مرداد

18 شهریور 1393 11:43 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای

شهرستان ادب: در عصر روز سه شنبه بیست و یکم مرداد ماه سال 1393، جلسه ی سه شنبه شعر شهرستان ادب در استان مرکزی در کافه کتاب پرچین برگزار شد.

در آغاز، دکتر عباس احمدی که مدیریت جلسه را برعهده داشتند، طبق روال جلسات پیشین به معرفی شاعران دوران گذشته و سبک شعری آنان پرداختند. ایشان ضمن معرفی ادیب الممالک خراسانی، ملقب به امین الشعرا و پروانه، که در سال 1239 در قریه گازران متولد شده است، فرمودند:« ادیب الممالک که در روزنامه ی عراق عجم فعالیت داشته است، در سن پانزده سالگی و پس از مرگ پدر به تهران می رود و به استخدم دادگستری در می آید و مدت زیادی را به عنوان نماینده ی دادگستری در شعبات مختلف دادگستری در یزد و اراک سپری می کند. وی به علت کار در بدنه ی دولت، به سمت شعر درباری متمایل می شود و برای شاه های دوره ی قاجار مانند مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه اشعاری می سراید و به همین علت موجب تقبیح مردم قرار می گیرد. اما علیرغم این دسته از اشعار درباری وی، در سایر شعرهایش می توان به وضوح دید که وی آیینه تمام نمای دوره ی خود بوده است و با زبانی طنزآمیز، به بیان مسائل جامعه ی آن زمان پرداخته است. استاد مظاهر صفا درباره ی امین الشعرا چنین می گوید:« وی شاعری عاج نشین نبود.» بدین معنی که به زمان خود و وقایع جامعه ی خود توجه داشت.»

دکتر احمدی در ادامه، با بررسی تاریخی اشعار ادیب الممالک، چنین اظهار داشتند:« در تاریخچه ی فعالیت امین اشعرا، دو دوره ی شعری دیده می شود: یکی دوران پیش از مشروطه است که شعرهای او بیشتر در قالب قصیده و قطعه سروده شده اند و اتفاق خاصی در آن ها به چشم نمی خورد. اما در دوره ی دوم که پس از انقلاب مشروطه است، قالب و زبان شعر او دچار تحول می شود و به قالبی همچون ترکیب بند و مسمط روی می آورد.»

احمدی سپس با نگاهی دقیق تر به شعرهای وی گفتند:« از برجسته ترین ویژگی های شعر او می توان به بیان فوق العاده اش اشاره کرد. از آن جا که وی به زبان های مختلفی مانند عربی و فرانسه تسلط داشت، قوت زبان را می توان به راحتی در کارهایش دید. به خصوص اینکه او با استفاده از زبان طنز در قالبی همچون قصیده که بیشتر برای نصیحت و اندرز استفاده می شده است، هنجارشکنی کرده و توانایی خود را در شعر طنز به رخ کشیده است. سید ابراهیم نبوی نیز در کتاب طنزپردازان به طنزهای ادیب الممالک اشاره کرده است.»

سپس ایشان با اشاره به معایب شعرهای امین الشعرا چنین فرمودند:« ایرادی که به شعرهای ادیب الممالک وارد است، استفاده ی بیش از حد او از لغات عربی و زبان محاوره است که در آن زمان چندان مصطلح نبوده و باعث مهجور شدن وی شده است. او در آن زمان حتی از نام کشورهایی مانند ژاپن در شعرهایش استفاده می کرد!»

سخنان آقای احمدی با قرائت مسمط معروف ادیب المالک برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله با مطلع« برخیز شتربانا! بربند کجاوه!» به پایان رسید و شعرخوانی حضار آغاز گشت.

ابتدا آقای فرشید شاه محمدی که از پیشکسوتان حاضر بودند، با قرائت سه هایکوواره در مورد غزه شعرخوانی را شروع کردند. سپس خانم بهار ایمانی راد، شعری سپید در همان مضمون قرائت کردند که در ادامه می آید:

به من نزدیک تری

از دیوار های همسایه

که از بیم آوار شدن ،

کوتاه آمدند

از پنجره های عبوس

که ناگزیر ،

سمت تو باز می شود.

از خانه ی پدری

وبرادران خونی ام

حالا تو از همه ،

به من نزدیک تری

که هیچ دوربینی ندید

که خانه را به جان ستون خانه انداختی

وکف زدی و بلند خندیدی

که نوری به خانه فرستادی،تمام شهر تاریک شد.

وهرجا که اخبار قتل عام داغ بود ،

تانک ها را خبر کردی.

دور نبود

صحنه هایی که،

برای نجات خانه

بین سنگ ها یار کشی کردیم.

با آنکه می دانستیم

سنگ،هرچه باشد سنگ است.

دل ندارد ببیند

قلب را ،

با آتش وفولاد روبرو کرده ای.

 

 

خبرنگاری سانسور شد .

خبرنگاری که  هرگز تصور نکرد

اینگونه سوزناک.

تیتر اول اخبار باشد

امروز ،

یک خبرنگار را محاکمه کردی

فردا ،

یک شهر خبرنگار افتخاری....

 

"صدای تو را از فلسطین اشغالی نمی شنویم"

صدای تو ،

موشک ها را به زانو در آورده

حنجره ی بمب ها را شکافته

وبا هر ازدحام

احساس تانک ها را به بازی گرفته است.

آسوده بمیر!

اخبار تو ،

چون توپ در دهان جهان صدا می کند.

 

استاد عباسیان که از پیشکسوتان شعر سپید اراک هستند، با نگاهی ساختارگرایانه به این شعر گفتند:« خواننده بی سرگذشت و بی تاریخ است. از قبل تصوری ندارد و باید از ردپای شاعر در شعرش حرف او را بفهمد. ساختار این شعر نشان می دهد که شاعر در حال پیشرفت است و به زبانی قدرتمند رسیده است؛ گرچه که در وصل کردن و ارتباط دادن سه اپیزود شعر با یکدیگر موفق نبوده و به همین دلیل ذهن خواننده از هم گسسته می شود.»

در ادامه، خانم فاطمه یزدان پرست ترانه زیر را قرائت کردند:

تردید اصلا حال خوبی نیست

تکلیف پاهاتو نمی دونی

بعدِ یه جنگ سخت می فهمی

هم ایستادی، هم پشیمونی

 

مثل یه زخم کاری می مونه

نه می کُشه، نه رو به ترمیمه

از زندگی سهمت فقط مرگه

وقتی تومور لج باز و بدخیمه

 

لولای در می چرخه و می گی

شاید که مرگم پُشت در باشه

بی دردا میگن لذت دنیا

تو سختی ها و دردسر هاشه

 

باید به جای تو بمیرن تا

ثابت بشه که مردن آسون نیست

اینکه ببینی سرد خوابیدی

اینکه ببینی تو تنت جون نیست

 

تردید عین حال قبل از مرگ

که موندی بین مرگ و بیماری،

زجرت میده مثل زمانی که

هم خسته ای، هم دوستش داری!

استاد احمدی ضمن تعریف از زبان یکدست و پایان بندی خوب شعر، اشاره کردند:« گاهی شاعر دچار بدیهی گویی می شود. مانند اتفاقی که در بیت«» در این شعر افتاده است. البته گاه همین بدیهی گویی می تواند همذات پنداری مخاطب را برانگیزد. سکت هایی نیز در شعر دیده می شود که بهتر است برطرف شوند.»

سپس آقای رضا ناصری که مداح اهل بیت علیهم السلام نیز هستند، غزل زیر را در مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام تقدیم حضار کردند که با استقبال آن ها مواجه شد:

شاعر سر سجاده که آرام گرفت

از کاسه ی زرد حرمت جام گرفت

از واژه ی شعری که تهی بود نشست

از صندوق قرض الکرمت وام گرفت

این رقص سماع عادت گندمزار است

کز بوسه ی باد و پرچم الهام گرفت

دست تو در پنجره فولاد گشود

پیغام فرستاده چه پیغام گرفت

من آمده ام رزق مرا نیز بده

چون رزق کبوتری که از بام گرفت

از گریه و ازخواهش هر روزه ی من

این پنجره فولاد تو سرسام گرفت!

«من آمدم ای شاه» که می گفت، رسید

تا شاعر دربار شما نام گرفت

 

آقای مجتبی احدی که توانایی خوبی در شعر آیینی دارند نیز، غزلی در مدح امیرالمومنین علیه السلام خواندند.

در ادامه، آقایان مسعود طباطبایی و مهران رجبی به قرائت آثار خود پرداختند. شعر آقای مهران رجبی که در مدح امام رضا علیه السلام بود و با استقبال و تحسین حضار مواجه شد، چنین بود:

از همان وقتي كه در مشهد امان دادي به من

با غذاي حضرتي يك قرص نان دادي به من

وقت دق الباب تنها مي روم باب الجواد

 اذن پابوسي فقط از اين مكان دادي به من

انقلابت كشته بودم، همزمان با پرچمت

هي تكان دادي به من تا اينكه جان دادي به من

إي به قربان نگاهت بس كه زائر پروري

 بين حاجاتم نبات و زعفران دادي به من

با وجود خاك پاي تو تيمم واجب است

پاي درست فقه پويا را نشان دادي به من

 

شعرخوانی با این شعر خانم پرستو علی عسگرنجاد که استاد احمدی کنایات و مراعات النظیرهای آن را هوشمندانه برشمردند، به پایان رسید:

جغرافیا ارزونی تاریخ باشه

قطب زمین و آسمون نزدیک طوسه

کی گفته اون «ماهه» که نورش از خودش نیست؟!

خورشید عالم نورش از شمس الشموسه...

 

سلطان قلبم! از شبای کور خسته ام

دنیامو با خورشید چشمات روبرو کن

عمری اسیر کودتای خواب بودم
با انقلابت حال من رو زیرورو کن

 

گفتن رئوفی! من نفهمیدم چی میگن!

تا مادرم گفت قصه رو مولای آهو!

با کفترا خیلی رفیقی، باشه، اما

مثل خودت این جا غریبه این پرستو

 

بارون چشمامو دخیلت کرده م امشب

قلب شکسته م پیش تو حاجت روا نیست؟

تو روضه ها خیلی شنیده م راه دوری

از پنجره فولاد تو تا کربلا نیست...

 

در پایان دکتر عباس احمدی با قرائت شعری برای کودکان مظلوم غزه و با معرفی کتاب « هنوز هم تنها» از آژنگ جلسه را به پایان بردند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.