ارتباط با ما
|
فارسی
|
العربية
|
English
|
Français
شعر
اتاق شاعر
داستان
اتاق نویسنده
نگارخانه
انتشارات
انتشارات
خرید اینترنتی (ادب بوک)
خانه
رادیو
موسیقی
درباره ما
پرونده ها
پرونده کتاب
من پناهنده نیستم
سایه های باغ ملی
گودال اسماعیلی
حوای سرگردان
کجا بودی الیاس
نعلین های آلبالویی
شاه کشی
خط مرزی
بی چشمداشت
شب های بی ستاره
لیلی آذر
بی کتابی
وقت معلوم
همه چیز مثل اول است
عطر عربی
دخیل هفتم
جشن باغ صدری
ویلای کاکایی ها
رمان رمق - مجید اسطیری
پرونده پرتره
پرونده علی اصغر عزتی پاک
هادی حکیمیان
مجید قیصری
حمیدرضا شاه آبادی
محمدحسین شهریار
قیصر امین پور
فردوسی
طاهره صفارزاده
سهراب سپهری
محمدرضا شفیعی کدکنی
نادر ابراهیمی
محسن پزشکیان
رضا امیرخانی
احمد عزیزی
زنده یاد امیر حسین فردی
Gabriel García Márquez
محمود دولت آبادی
حافظ
سیمین دانشور
محمد سرور رجایی
محمدرضا شرفی خبوشان
پرونده موضوعی
ده سالگی شهرستان ادب
شعر کرونایی
بررسی ادبیات در کتابهای درسی
ترانه خوانی
بهترین شعرها روز دختر
امام خمینی و ادبیات
ادبیات کودک و نوجوان
بهترین شعرها برای امام رضا
شعر عاشقانه
رمان معناگرا
ادبیات ضدآمریکایی
ادبیات و فوتبال
ادبیات عاشورایی
رمان فانتزی
ادبیات مقاومت
ادبیات انقلاب
شعر نیمایی
شعر فاطمی
بوطیقا
ادبیات جنگ و دفاع مقدس
پرونده مناسبتی
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید محسن فخری زاده
دیدار شاعران با رهبر انقلاب
برفیه
شعر پاییزی
عاشقان محمد
پرونده بهاریه
رمضانیه
سالنامه شهرستان ادب
شعر انتصار - میانمار
حماسه غواصان شهید، به روایت اهالی ادبیات
نامه هایی به آقای رییس جمهور
پرونده جشنواره خاتم
یادداشتی از رضا زنگنه
اگر دیر نشده باشد
09 آبان 1393
02:00
|
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 6 رای
شهرستان ادب: سه شنبه هشتم آبان ماه سال ۱۳۸۶ برای آنان که قیصر امینپور را میشناختند، بهویژه کسانی که حضور و محضر او را درک کرده بودند، هرگز فراموش نمیشود. این تعبیر محضر که میگویم، از تعارفات رایج نیست. هر کس که او را دیده باشد میداند این محضر یعنی چه. ما میدانیم که وقتی برای بار اول قیصر امینپور را دیدیم، چه احساسی داشتیم. و فراموش نمیکنیم برخلاف او شاعرانی هم بوده اند که وقتی با خودشان پس از اشعارشان آشنا شدهایم در دل گفتهایم: این انسان اصلا چه ربطی به اشعارش دارد؟ بمانَد.
فراموش نمیکنیم آن روز سهشنبه ای را که بهتزده و زودهنگام با او وداع کردیم. تفصیل این بهت، در نشریات و رسانههای آن روزها آشکار بود. به راحتی باور نمیکردیم. تعداد مرثیههایی که برای او سرودیم کمسابقه بود. مراسم و یادبود گرفتیم. ویژهنامه چاپ کردیم. سخنرانی کردیم. حرف زدیم و حرف زدیم. شاید در پاسداشت مقام او کم نگذاشتیم. هرچند بعضی از ما در آن میانه به فکر خودمان هم بودیم. خودمان را به او وصل کردیم تا شاید بزرگتر شویم. دیدیم خاطرهگویی از او رایج است و ما هم خاطره گفتیم. خاطره هم ساختیم. ادّعا کردیم و تحلیل ساختیم و تحلیلهایمان را به متن او قالب کردیم. از نردبام نام قیصر بالا رفتیم. در استفاده از نام او عجله هم کردیم. تصویر بزرگ او را به شیشه در کتابفروشیمان چسباندیم و گوشهاش درشت نوشتیم: ۱۵۰۰تومان. او را سوژه اهداف سیاسی و جناحیمان قرار دادیم و با سر دادن فریاد "قیصر را مصادره نکنید"، خودمان مصادرهاش کردیم. گاهی به او شک کردیم و جست و جو کردیم تا بفهمیم فلان نام اختصاری که دو دهه قبل شعری به او تقدیم کرده است کیست؟ گشتیم ببینیم به چه افراد مشکوکی شعری تقدیم کرده است یا اصلا با چه کسانی عکس گرفته است؟ کنجکاو شدیم تا ببینیم تا چه سالی به کدام محفل ادبی رفته و از چه سالی در کدام جلسه شعر شرکت کرده است؟ در فلان سال چه موضعی گرفته و یا چرا موضع نگرفته است؟ شک کردیم که اصلا چرا این قدر شخصیت او مایه نزاع و کشمکش شده است؟ اصلا چه کسی راست میگوید؟ تصورمان درباره او در سرگردانی بین "شاعر بنیادگرای دیروز و اپوزوسیون ضدّ جنگ امروز" و "شاعر حکومتیِ بیلبوردهای شهرداری" قرار گرفت. آنقدر از این حرفها زدیم و زدند تا واقعیت قیصر فراموش شد. فراموش کردیم که او فعّال و روزنامهنگار سیاسی یا نماینده سابق مجلس نبود. عادت ما با هر طرز تفکّری که داریم، این است فراموش میکنیم که هنرمند و ورزشکار و مقام مسئول و سیاستمدار و ... با هم متفاوتاند. هرچند هر یک از آنها در حیطههای دیگر حتما نظر یا سلیقهای دارند. همین اصل ساده را به سادگی فراموش میکنیم! هرچند این بحثهای حاشیهای دوام نیاورد، امّا واقعیت این است که هنوز عدّهای هستند که به نسبت او با آنچه درست میپندارند شک دارند.
هفت سال است که قیصر امینپور از میان ما رفته و ما هنوز او را خوب نشناختهایم. خوب هم نخواندهایم. ستایش و خاطره-گویی، هرچند از نوع پسندیدهاش، برای ما کافی است و برای او کافی نیست. شاید هرقدر از او خاطره گفتهایم، آثار او را کمتر خواندهایم. او با آثارش با ما و با کسانی که محضرش را درک نکره و هرگز درک نخواهند کرد به خوبی سخن گفته است. واقعیت این است که اگر آنچه را او نوشته و سروده خوانده بودیم، هرگز به اندازه ذهن محدود خودمان کوچکش نمیکردیم. برچسبهای ناروا به او نمیزدیم و هر حرفی را باور نمیکردیم.
اکنون دیگر وقت خوانش واقعی قیصر امینپور فرا رسیده است.
قیصر امین پور
رضا زنگنه
تصاویر پیوست
امتیاز دهید:
1
2
3
4
5
نظرات
Website
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز
کد امنیتی را وارد نمایید:
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
همان قیصر همیشگی | یادداشتی به مناسبت سالمرگ قیصر امینپور
شنبه, 08 آبان,1400
بهرهای از بحر | گزیدهای از آثار شاعران معاصر با موضوع دفاع مقدّس
پنجشنبه, 01 مهر,1400
شعاع چشم تو | شعری از قیصر امین پور
چهارشنبه, 14 خرداد,1399
کاش دیده بودمت | شعری از سیدعلی لواسانی
چهارشنبه, 03 اردیبهشت,1399
بهترین شعرهای قیصر امین پور به انتخاب شاعران
چهارشنبه, 08 آبان,1398
مطلبی در این بخش وجود ندارد
مطلبی در این بخش وجود ندارد
فراخوان دوره یازدهم آفتابگردان ها
برای سپهبد قاسم سلیمانی
پرونده برفیه
پرونده شعر عاشقانه
پرونده رمان فانتزی