شهرستان ادب: دوم اردیبهشت ماه هرسال، شاید برای خیلی از آدمها یک روز خیلی معمولی باشد؛ اما برای عدهای، یک روز متفاوت دوست داشتنی است. عدهای که اهل شعر و ادباند و همنشین واژهها، و حتماً بسیاری از آنان روزگاری انس داشتهاند با شعرهای روشن قیصر.
دوم اردیبهشت ماه، سالروز میلاد قیصر امینپور است؛ قیصر شعر پارسی که به مخاطبانش نشان داد «گلها همه آفتابگرداناند». قیصری که به «دستور زبان عشق» مسلّط بود و صدای «تنفّس صبح» را میشنید و هم او بود که «بی بال پریدن» را نشانمان داد.
دنبال بهانه میگشتیم برای گل گفتن و گل شنیدن از قیصر با شهرستان ادبیها که سهشنبه شعر اراک بهانۀ خوبی به دستمان داد. نام جلسه که آقای عباس احمدی انتخابش کرده بود، دلمان را میبرد پیش شعر «سهشنبه» قیصر و هروقت سهشنبههای شعرنشینی ما از راه میرسید، زیر لب میخواندیم:
سهشنبه خدا کوه را آفرید...
این تقارن دلنشین سبب شد که گفتگو دربارۀ قیصر را از سهشنبه شعر اراک شروع کردیم و اول با اراکیها از قیصر گفتیم؛ بعد اما دلمان خواست پای حرف شهرهای دیگر هم بنشینیم و بدانیم دوستان شاعرمان در دیگر شعرنشینیها چه میاندیشند راجع به قیصر امینپور. رفتیم سراغ یک عدّه از همان آدمهای اهل دل و کلمه، و سراغ خاطرات قیصر امینپور را از آنها گرفتیم. از شعرهایی که از او بلد بودند، از بیتهایی که با ذکر نام او در ذهنشان میدرخشید و از تأثیری که قیصر در زیست شاعرانۀ آنها باقی گذاشته بود. مختصری از گپ و گفت شاعرانهمان در ادامه می آید:
عباس احمدی، مجری و کارشناس سهشنبه شعرهای شهرستان ادب در اراک، که با شعرهای طنزش همیشه سر ذوقمان میآورد، گفتنی از قیصر زیاد داشت. تا اسم او را آوردیم، ذهنش را برد سمت روزهای تدریس استاد امینپور در دانشگاه تهران و گفت: «یادم میآید عصرشعری در دانشگاه، ترتیب داده شده بود و استاد امینپور را هم دعوت کرده بودند. ایشان وارد جلسه شد و با همان وجود سربهزیر، آرام گوشهای انتهای سالن نشست و هرچه اصرارش کردند، نپذیرفت در ردیف اول بنشیند... در همان جلسه بود که «سراپا اگر زرد و پژمردهایم»ش را با صدای خودش شنیدم، و حالا سالهاست که نام او در ذهن من تداعی کنندۀ این شعر است.» دکتر احمدی از علاقۀ وافرش به قیصر گفت و ادامه داد: «من فکر میکنم «تنفس صبح» او در دهۀ شصت اتفاق بزرگی در ادبیات معاصر محسوب میشد، گرچه بعضیها هنوز معتقدند که قیصر در شعر نیمایی موفقتر از شعر کلاسیک عمل کرد.»
مریم سادات حسینی، شاعر جوان اراکی و از اعضای فعال سهشنبه شعر، از آشناییاش با شعر قیصر امینپور برایمان گفت که چهار سال پیش در یکی از شب شعرها، شعر معروف «قاف» را از زبان یکی از دوستانش شنیده بود و رفته بود پی آن شاعری که نام کوچکش با حرف آخر عشق آغاز می شد. و ذهنش رفت سمت حسرت همیشگیاش: « قرار بود بروم استاد امینپور را از نزدیک ببینم، اما قرار به ابدیت افتاد و مرگ او حسرت بزرگ زندگیام شد.» مریم سادات حسینی میگفت قیصر متعهد بود به هر آن چه که میاندیشید و این امتیاز ویژهای بود که در روزگار خودش داشت. شاید برای همین شعر آیینی قیصر با مطلع «این جزر و مد چیست که تا ماه میرود؟» اینقدر به دل مریم سادات حسینی نشسته بود.
بهار ایمانیراد گرچه شاعری سپیدسراست، اما با غزلهای قیصر امینپور همنشین بود و آنها را غزلهای بیتکلف و موفقی میدانست.
جواد مختاری که هم شاعری زبردست است و هم مجری توانایی، اوج شعر قیصر را در غزل علوی او دیده بود و میگفت: «قیصر، شاعری بود که کلمههای تازه را استخدام میکرد تا نگاههای تازه را پیدا کند و اوج این شاعرانگی در همان شعر معروف او اتفاق افتاد که:
این جزر و مد چیست که تا ماه میرود؟
دریای درد کیست که در چاه میرود؟»
الهام عظیمی، یار غار سهشنبه شعرها که کارشناس ارشد ادبیات است، میگفت با شنیدن نام قیصر به یاد شعر قاف او میافتد و بیشترین ارتباط را با شعر معروف او برای جنگ برقرار کرده است: «میخواستم شعری برای جنگ بگویم، دیدم نمیشود...»
و مهران رجبی، از دیگر اعضای فعال جلسه، قیصر را با حاشیهنشینهای بیبال پریدنش به خاطر میآورد و شیفتۀ «موجیم و وصل ما، از خود بریدن است...» بود.
گفتگویمان با شاعران جوان را از اراک فراتر بردیم و به سراغ شهرهای دیگر رفتیم. میخواستیم بدانیم در دل شاعران شهرهای دیگر چه میگذرد از قیصر، و نام او کدام شعر را در ذهنشان روشن میکند. سوالهایمان را پیش روی چشمان شاعرشان گذاشتیم:
1. با شنیدن اسم قیصر امینپور یاد کدام شعر میافتید؟
2. کدام شعر او بیشترین تأثیر را در ذهنتان گذاشته و با آن بیشترین ارتباط را برقرار کردهاید؟
شاعران زنجانی و کاشمری و اهوازی و شهرکردی نشستند پای سوالهای ما و ذهنشان را ورق زدند تا برسند به نام قیصر امینپور. نتیجۀ سلیقۀ شاعرانۀ آنها را در ادامه می بینید:
انجمن شعر زنجان
امیر سلیمانی
1. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
2. میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را / میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
عاطفه کریمی
1. اول مهر
2. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
فاطمه سلیمانی
1. این روزها که میگذرد هر روز / احساس میکنم که کسی در باد / فریاد میزند
2. قرار و باران و پنجره
ابونصر قدیمی
1. سایۀ سنگ بر آیینۀ خورشید چرا
2. دستور زبان عشق
صمد ملکی
1. عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
2. گفتی غزل بگو، چه بگویم؟ مجال کو؟
مهرنوش رنگرز
1. ناگهان چه زود دیر میشود
2. ناگهان چه زود دیر میشود
شیرین احمدی
1. حرفهای ما هنوز ناتمام
2. حرفهای ما هنوز ناتمام
پریسا امامی
1. تا نگاه میکنی وقت رفتن است
2. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
لیلا عبدی
1. قطار میرود
2. این روزها که میگذرد شادم
حسن پاکزاد
1. حرف های ما هنوز ناتمام
2. صدا در گلو شکست
سهیلا طاووسی
1. باز هم اول مهر آمده بود
2. ناگهان چقدر زود دیر میشود
احسان معبودی
1. بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
2. بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
مریم میری
1. باز هم اول مهر آمده بود
2. وقتی تو نیستی / نه هستهای ما چونان که بایدند...
پریناز سعیدی
1. دردهای من جامه نیستند / من دکمههای پیرهنم درد میکند
2. دردهای من جامه نیستند / من دکمههای پیرهنم درد میکند
ناهید دانشنیا
1. قطار میرود / تو میروی / تمام ایستگاه میرود
2. قطار میرود / تو میروی / تمام ایستگاه میرود
ناصر دوستی
1. و قاف حرف آخر عشق است
2. لحظههای کاغذی
وحید رحمانی
1. وقتی تو نیستی / نه هستهای ما چونان که بایدند...
2. تو میروی / تمام ایستگاه میرود
علیرضا فرهومند
1. تا نگاه میکنی وقت رفتن است
2. چو گلدان خالی لب پنجره
فاطیما مهرابی
1. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
2. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
صبا سعیدی
1. ناگهان چقدر زود دیر میشود
2. ناگهان چقدر زود دیر میشود
مهران شفیعی
1. حرفها دارم اما بزنم یا نزنم
2. حرفها دارم اما بزنم یا نزنم
نسرین سلیمانی
1. گلها همه آفتابگردانند
2. اگر دل دلیل است ...
محمد علی استجلو
1. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
2. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
امیر رسولی
1. چشمههای خروشان تو را میشناسند
2. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
انجمن شعر جوان تاک ( کاشمر)
سعید تاج محمدی
1.حرفهای ما هنوز ناتمام
2. قطار میرود / تو میروی / تمام ایستگاه میرود
علی اصغر داوری
1. چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم
2. چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم
هادی محمد علیپور
1. دلی سربلند و سری سربهزیر / از این دست عمری به سر بردهایم
2. چشمههای خروشان تو را میشناسند
محسن خیابانی
1. حسرت همیشگی
2. دردوارهها
امیر حسین نصیرپور
1. روز مبادا
2. سطرهای سفید
مجتبی هاشمآبادی
1. پیشترها خواب میدیدم خدا...
2. سراپا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
نسرین نامور
1. و قاف / حرف آخر عشق است / آنجا که نام کوچک من آغاز میشود
2. میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
ریحانه کاردانی
1. تا آمدم که با تو خداحافظی کنم / بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست
2. چه اسفند ها...
اکرم صانعی
1. موجیم و وصل ما از خود بریدن است / ساحل بهانهای است، رفتن رسیدن است
2. گفتی غزلی بگو چه بگویم؟ مجال کو / شیرین من برای غزل شور و حال کو
حسین نداف
1. اگر کوهها کر نبودند...
2. سراپا اگر زرد و پژمردهایم/ ولی دل به پاییز نسپردهایم
حمید مهجور
1. حرفهای ما هنوز نا تمام...
2. نام تو / رازی نوشته بر پر پروانههاست
اکرم زینتی
1. شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید/ مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
2. دل دادهام بر باد به هر چه بادا باد / مجنونتر از لیلی، شیرینتر از فرهاد
انجمن شعر آفتاب (اهواز)
حامد صافی
1. آواز عاشقانۀ ما در گلو شکست
2. دردوارهها
خانم ایمان خضرایی
1. دردوارهها
2. دردوارهها
مرتضی عاشورزاده
1. عروس و عزا / قبضهای آب و برق و غیره و کذا
2. و قاف حرف آخر عشق است...
منا پارسایی
1. سرا پا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
2. ایستگاه
احمدرضا آبروشن
1. باز آمد بوی ماه مدرسه
2. و قاف
محمدحسین اسماعیلزاده
1. شعر مرگ
2. میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
محمدعلی بخشیپور
1. دردوارهها
2. میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
یلدا بسیم
1. روز مبادا
2. روز مبادا
علیرضا آبروشن
1. بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
2. بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
انجمن شعر چکاد (شهرکرد)
محمد پوركاوه
1. میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را / میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
2. چک چک چک چه کار با پنجره داشت...
زهرا بابااحمدی
1. تو شرح گلشن رازی اگر درست بگویم
2. سورۀ چشم خرابت حکم تحریم شراب
محمد سلیمانی
1. طلوع میکند آن آفتاب پنهانی
2. ای داد، کس به داغ دل باغ،دل نداد
پريسا جعفري
1. گلها همه آفتابگردانند
2. خستهام از این کویر این کویر کور و پیر / این هبوط بیدلیل این سقوط ناگزیر
زهرا فتحاللّهی
1. حق با سکوت بود، صدا درگلو شکست
2. و قاف / حرف آخر عشق است / آنجا که نام کوچک من آغاز میشود
پس از این گفتگوها با یک حساب سرانگشتی فهمیدیم دو شعر «سراپا اگر زرد و پژمردهایم» و «حسرت همیشگی» بیش از سایر اشعار قیصر، هم به عنوان نمادی از شعر او و هم به عنوان تاثیرگذارترین شعر او در ذهن مخاطبانش باقی ماندهاند؛ چرا که بیشتر شاعران جوان، هم او را با این دو شعر به خاطر میآوردند و هم از این دو به عنوان بهترین شعرهای او یاد میکردند. البته شعر «ایستگاه» او هم در رتبۀ سوم جذب مخاطب قرار داشت.
گپ و گفت شاعرانۀ ما دربارۀ قیصر با شاعران اهل اراک، زنجان و کاشمر و شهرکرد، نشانمان داد که همۀ اهالی ادبیات، از اساتید تا شاعران جوان و تازهکار و از غزلسراها تا آنها که سپید مینویسند، همه با شعر قیصر امینپور آشنایند و حتی روزگاری را با آن زیستهاند. هرکس به فراخور حالش حداقل تک بیتی را از او در ذهن داشت و همین خود شاید کفایت میکرد برای آن که ثابت کند قیصر شاعر مردم زمانۀ خود بود. شاعری که از میان مردم برخاسته بود و حرفهای آنها را میسرود؛ هرچند ناگهان زود دیر شد. بسیار زود. و ما پشت سر شعرهای قیصر جاماندیم و با هزار خاطرۀ روشن از بیت بیت او، خواندیم:
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود...