شهرستان ادب به نقل از فارس: سیو نهمین «عصرانه ادبی فارس»، ویژه نقد و بررسی کتاب «ولی، دوشنبه، آه»، اثر مرتضی امیری اسفندقه با حضور حمیدرضا شکارسری، سعید یوسفنیا و علیرضا قزوه در خبرگزاری فارس برگزار شد.
*محتوای این کتاب ریشه در سفرنامهنویسی دارد
حمیدرضا شکارسری در این نشست گفت: وقتی این کتاب را باز میکنیم و میخوانیم باید دو بحث را به موازات هم پیش ببریم، یکی در مورد ساختار صوری این اثر است که قالب هم نام میگیرد و دیگر در مورد محتوای اثر است، محتوای این اثر نیز ریشه در یک پیشینه دارد که همان سفرنامه نویسی است. در این کتاب محتوا و ساختار چنان در هم تنیده شده است که جدا کردن آنها کار دشواری است.
وی اضافه کرد:طی این بیش از 80 سال که از انتشار شعر نیمایی گذشته شاعران نیماییسرای شاخصی به خصوص در این 30 سال اخیر کم داشتهایم، عبور از زبان اخوان یا صمیمیت سهراب در زبان نیمایی و همچنین نزدیک شدن به بزرگان شعر نیمایی کار دشواری به نظر میرسد و در این سالها شاید دلیل نیامدن شاعر شاخص در عرصه نیمایی همین باشد.
شکارسری گفت: اما یکی از این شاعرانی که توانسته از سیطره بزرگان شعر نیمایی خارج شود قیصر است؛ همچنین مرتضی امیری اسفندقه در فضایی بین این فضاها گردش میکند زیرا زبان وی یک زبان خراسانی سخت است که دارای رنگ و لعاب آرکائیک است و آنچه که میتوان با این زبان بیان کرد مسائل کلی است، اما این زبان که دارای تظاهرات کهن است ما شاهدیم که در آن کلماتی بروز مییابد که جا دادن آنها در یک فضای کهن کمی دشوار است.
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه گفت: احساس من این است که این تمایلات و اینکه شاعر این زبان خراسانی را با دایره واژگانی مدرن تلفیق کرده به دنبال این است که یک زبان جدید در شعر نیمایی ایجاد کند.
*«ولی، دوشنبه، آه» میدان تاخت و تاز اسفندقه است
او اضافه کرد: در این کتاب خواننده از کلمات انتظار بار سمبلیک و نمادین ندارد و کلمات نقش خودشان را ایفا میکنند. سفرنامهنویسی در تاریخ ادبیات ما سابقه کهنی دارد اما اینکه در قالب شعری این سفرنامه نوشته شود کاری کمسابقه در روزگار ما است و این کار میدان را برای تاخت و تاز امیری فراهم کرده است و به نوعی کار برای وی راحت بوده چون جزو اولین بارها بوده که اینطور سفرنامه نوشته شده است.
شکارسری گفت: این سفر دائمی در این کتاب است که روایت شاعری دارد و به نثری منظوم نزدیک شده و گاهی نیز به شعری منظوم و روایی نزدیک میشود احساسات نوستالژیک شاعر در ادبیات این کتاب به هنرمندی بروز کرده است و این شعر روایی و روایت شعری در این کتاب دائم در رفت و آمد است و این را میتوان به عنوان نظام در این کتاب پذیرفت زیرا در سراسر کتاب روی میدهد و همین موجب میشود که این کتاب از یک مجموعه به یک نظام شعری برسد.
وی افزود: ساختار بیان نیمایی به کمک شاعر آمده و شاعر هم به خوبی از این بیان استفاده میکند. امیری در این کتاب در تقطیعها به سبک اخوان دست به تقطیع زده است و تقطیعهایش نیمایی نیست اما در موسیقی شعرش به نیما توجه دارد.
*اشعار این کتاب مدرن است
این منتقد ادبی گفت: شعر نیمایی در دو سه دهه اخیر دچار عارضهای شده آن هم قافیهبندیهای زیاد است و فاصلهگیری از فضای این قافیههای پرشمار در این کتاب ارزشمند است و من تحت تاثیر آن قرار گرفتم در اشعار این کتاب شاعر از قافیه تا حد ممکن پرهیز کرده و مدرن شعر میگوید. بدون هرگونه بیان نمادین هر چه میبیند به صورت جزئی بیان میکند.
او اضافه کرد: روی هم رفته این کتاب در تاریخ ادبیات شعر نیمایی کتاب برجستهای است و به نظرم به جریان غریب شعر نیمایی یک ارتش اضافه کرده است. پرداخت عینیگرا و جزءنگر با زبان خراسانی کاری کم سابقه است استفاده از هستی کلمات بدون بار سمبلیک موجب مدرن شدن کار شده است و این کتاب میتواند سرتیتر سفرنامه منظوم در شعر فارسی باشد.
*امیری اگر شاعر خوبی است چون راوی خوبی است
شکارسری در پایان سخنانش گفت:حرکت موازی شعر روایی و روایت شعری در این کتاب که هم شاعر شرح سفر را بیان میکند و هم کار شاعری انجام میدهد موجب شده که از یک مجموعه شعر به یک کتاب برسند در پایانبندی این کتاب میتوان نتیجه گرفت که اگر امیریاسفندقه شاعر خوبی است، به خاطر این است که راوی خوبی است و داستانپرداز موفقی است و پیام این کتاب را در پایان این کتاب میتوان در آنجا دید که شاعر میگوید «من از وطنم به وطنم رسیدهام» و این بیان نشان میدهد که تاجیکستان نیز وطن امیری بوده زیرا زبان آنها زبان فارسی بوده است.
*امیری خودآگاه شعر نمیگوید و خود را به شعر میسپارد
سعید یوسفزاده در ادامه این مراسم گفت: تاثیری که شعر بر جان میگذارد ناشی از زنده بودن آن است و اگر تاثیری نگذارد زبان شعر زنده نیست و بحث من ناظر بر درونمایه شعر است، ما در این کتاب با یک انسان صادق و خالص مواجه هستیم که دیدههای خود را روایت میکند، اما خام روایت نمیکند بلکه بعد از عبور از لایههای درونی این روایت در شعر او تجلی کرده است.
وی افزود: امیری اسفندقه خودآگاه شعر نمیگوید بلکه خود را میسپارد به یک جریانهای خاص و شعرش را میسراید و این تفاوت یک شاعر با یک شعرساز است، زیرا یک شعرساز در چیدمان بنای شعرش دقت میکند و کلمات را سبک و سنگین میکند ولی شاعر خود را در درون شعر رها میکند.
*امیری اسفندقه قصیده را به رخ میکشاند
یوسفزاده گفت: امیری یک معلم است و ادبیات خوانده ولی در هنگام شعر سرودن معلم نیست و شعر درس نمیدهد بلکه خود را در فضای شعر رها میکند بعد از پیروزی انقلاب ما میبینیم کمتر کسی سراغ قصیده میرود چون قصیده سخت است و دانش میخواهد اما امیری اسفندقه سراغ قصیده رفته و قصیده را به رخ میکشد.
او اضافه کرد: اتفاقاتی که در این مجموعه میافتد خودآگاه نیست ما وقتی در اشعار امیری اسفندقه با زبان متفاوت روبهرو میشویم به خاطر این است که با جان متفاوتی روبهرو هستیم و اگر جایی اشعار او شبیه اخوان است به خاطر این است که او تمام شعرا را دوست دارد زیرا حافظه او یک حافظه افسانهای است و اشعار در جان او نشسته و اسفندقه یک میراث از شعر دیروز وامروز فارسی را در خود دارد.
یوسفزاده در ادامه گفت: بحث شعر، انسان و زندگی سه ضلع یک مثلث هستند که مرتضی امیری اسفندقه در «ولی، دوشنبه، آه» آن را روایت کرده و این باز هم به خاطر این است که امیری آن را زندگی کرده است. و از آنجا که شعر احساسی است که فکر آن را رهبری کرده ما این احساس هدایت شده در شعرش را میبینیم از آنجا که با روحیات امیری آشنا هستم میدانم که شعر را زندگی میکند.
*امیری اسفندقه شاعری به تمام معنا انقلابی است
علیرضا قزوه در این نشست گفت: به شهادت کتابهای امیری و حضور خوب او در طی سه دهه شعر انقلاب او را میتوان یک شاعر به تمام معنا انقلابی دانست که پاسدار زبان فارسی است. امیری برای شعر امروز و زبان فارسی حرفهای تازه دارد و در سلوک شعری نیز حرف و پیام دارد. ما امروز هر قدر در شعر و فرم پیشرفت میکنیم اما از سلوک شعری دور میشویم و این نکتهای است که امیری رعایت کرده است.
وی در بخشی از سخنانش گفت: امیری در میان سایر شعرا در سالهای اخیر از همه جلوتر است و پررنگتر از شاعرانی مانند اخوان و نیما در فرهنگ بومی خود حضور دارد و از بزرگان شعر فارسی چیزی کم ندارد اما به خاطر همان سلوک شعری که مورد اشاره قرار گرفت کمتر خود را نشان داده است. او از شاخصترین شاعرانی است که قصیده میگوید.
*درام منظوم از قالبهای فراموش شده در ادبیات است
قزوه در پایان گفت: درام منظوم یکی از قالبهای فراموش شده در ادبیات ما است و باید در شعر معاصر به آن توجه کرد در حالی که در تاجیکستان این قالب وجود دارد. تعزیه نوعی درام منظوم است که باید احیا شود.
مرتضی امیری اسفندقه در پایان این نشست ضمن تشکر از شرکتکنندگان و برگزارکنندگان این مراسم گفت: اگر موفق بودهام به خاطر این بوده که در آینه مهر دوستان دیده شدهام و دوستان به من لطف کردند و به شعر من پرداختند.