موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
«چند گامی نزدیک‎تر به مخاطب»

یادداشت سید وحید سمنانی بر «واژگان واژگون» محمدرضا طهماسبی

18 شهریور 1394 15:25 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای
یادداشت سید وحید سمنانی بر «واژگان واژگون» محمدرضا طهماسبی

شهرستان ادب به نقل از خراسان: سید وحید سمنانی شاعر و پژوهشگر به تازگی یادداشتی بر کتاب «واژگان واژگون» سرودۀ محمدرضا طهماسبی نوشته است که با قدری تلخیص در روزنامۀ خراسان منتشر شده است. متن کامل این یادداشت را در ادامه می‎خوانید.

چند گامی نزدیک‎تر به مخاطب

این روزها جشنواره‌ها و جوایز ادبی نقش جا افتاده و تقریبا ثابتی در تقویم زندگی ادبا و شعرا دارد. اینکه تا چه میزان برگزاری این برنامه‌ها با اهداف آنها مطابقت می‌کند جای نقد دارد اما حقیقت این است که یکی از مهمترین دستاوردهای این برنامه‌ها در کنار معرفی چهره‌های برتر و نوظهور،‌ نشان دادن چکیده‌ای از جریان‌های پویای ادبی روزگار است.

هرچند نمی‌توان جشنواره و جوایز ادبی را یکسره خالی از آفت دانست اما شکی نیست که این برنامه‌ها در سمت و سو دادن و معرفی جریان‌های ادبی بسیار موثر بوده است.

چند سالی است که عادت کرده‌ایم پس از اعلام نتایج چنین مراسمی، بیش از عرض تبریک و آفرین، گوشمان را آمادة شنیدن صدای معترض دیگر شاعران کنیم! کسانی که چون به نظر داوران ننشسته­اند، جز تخطئه برنامه­ها و اعتراض کار دیگری نمی­کنند.

اگرچه پایه و مایة این اعتراض‌ها گاه خالی از حقیقت نیست اما با فراگیر شدن صداهایی همیشه معترض - که خالی از هیاهوهای تبلیغاتی و  کلیشه‌ای نیستند- اثرگذاری خود را تا حدود زیادی از دست داده‌اند.

با مرور کتاب واژگان واژگون و کتاب‌های منتشر شدة شعر در سال 92 -93 درمی‌یابیم که انتخاب این کتاب به عنوان کتاب شایستة تقدیر جایزة ‌ادبی کتاب سال،‌ خالی از هرگونه حمایت و بازی‌های پشت پرده بوده است. چنانچه قدرت اشعار این کتاب موجب شده تا انتخاب آن با هیچ اعتراضی همراه نباشد!

به بهانة این انتخاب نگاهی می‌اندازیم به فراز و فرود این مجموعة شعر.

محمد رضا طهماسبی شاعری است همیشه خندان و پر انرژی. همین روحیه خاص و روابط عمومی بالای او موجب شده است گاهی توسط دوستان خویش جدی گرفته نشود. به اعتقاد نگارنده نحوة برداشت دیگران از قوت آثار ادبی وی پیش از هر چیز ریشه در باور و اعتقاد وی دارد؛ زیرا اگرچه دو کتاب طهماسبی کاندیدای کتاب سال شده‌اند و وی برنده سرو بلورین شعر فجر نیز شده است با این حال با داشتن قریحه‌ای روان، طبعی زلال و اطلاعات ادبی بالا کمتر خویش را جدی گرفته است از همین رو قبل از بازخوانی واژگان واژگون به این شاعر توانا توصیه می‌کنیم که بیش از گذشته ذوق و قریحه خویش را جدی بگیرد.

طهماسبی طبع خوبی در قصیده‌گویی دارد و دور از انتظار نیست که با توجه به روحیه نوجویی و تکیه بر اطلاعات ادبی کلاسیک خود بتواند در این قالب از سرآمدان روزگار شده و طرحی نو در این زمینة کهن بیاندازد. میل او به قصیده و چارچوب آن روشن است و استیلای آن بر ذوق شاعر تا آنجاست که در اغلب غزل‌هایش نیز این علاقه انعکاسی انکار ناپذیر دارد. یکی از ویژگی‌های مشترک غزل‌های طهماسبی با قصایدش تکنیک­های به کار رفته در آنهاست. اگرچه شاعر آگاهانه تلاش می­کند که در غزل لحنی صمیمی‌ و عاطفی داشته باشد اما از آنجا که دلدادة راستین قصیده است نمی­تواند از دستاوردهای تکنیکی که در راستای سرایش قصیده تحصیل کرده صرف نظر کند:

 

شروع رنج به شطرنج از همین نقطه‌ست

شها بترس که سرباز تو شود سربار!

 

ای عشق ای تصور دیرینه از محال

ای قلعة بنا شده بر قلة خیال

گم گشته در مه! ای دژ تسخیر ناپذیر!

ای حسرت تو بر دل این کهنه کوتوال

 

وقتی که پتیاره شد یار وقتی شرف اشرفی شد

دونان زاهد فروشند سی پاره به پاره نانی

 

نکته دیگری که مخاطب در واژگان واژگون با آن مواجه می­شود لحن حماسی است که با لحن عاطفی شانه به شانه پیش می‌رود. البته حقیقت اینجاست که ذهن شاعر متاثر از نحوة شعرخوانی شاعر است و این ویژگی اگرچه در هنگام قرائت شعر توسط شاعر بر میزان اثرگذاری آن بر مخاطب می‌افزاید اما در چارچوب کتاب با از دست دادن این کارکرد غزل‌هایی از این دست را بیش از هر چیز نیازمند رنگ و بویی عاطفی می‌کند. از همین روی وجه بیرونی غالب غزل‌هایی که لحن حماسی دارند -حتی با وجود تغییر و تقویت مضمون و درونمایه - بیش از آنکه غزل باشند قصیده‌اند:

نام تو از چه رود بر لب او هر ساله؟

لاف مردی چه زند این رجل رجاله؟

ایمن از آفت تکرار بود قصة تو

کاتبا! از چه نویسی تو بر او دنباله؟

...های موسی! ثمر غیبت چل روزة توست

دم درآورده اگر سامری گوساله!

 

از اولش سر آن داریم که آخر حسنک باشیم

بر آن سریم سری تا هست پی سر حسنک باشیم

آنجا که شاعر لحن قصیده فاصله می‌گیرد و بیانش تغزلی می‌شود در همراه ‌کردن مخاطب با خویش موفق‌تر است. ابیات زیر نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند طهماسبی می‌تواند در غزل نیز خوش بدرخشد بی‌آنکه غزل خویش را بر سفرة قصیده بنشاند:

این روزها که عشق میسر نیست

فریادی از سکوت رساتر نیست

آن شور و حال قافله یادت هست

آن شور و حال قافله دیگر نیست

از روز سر بریدن فروردین

دیگر گلی نمانده که پرپر نیست...

یا این غزل که دور از انصاف نیست اگر آن را در زمرة بهترین مادرانه‌های سروده شده در ادبیات فارسی محسوب بداریم:

بس پر برکت شبیه گندم، این خوشة دسته دسته مادر

نانی است شریف و ترد هرچند خرد است و خمیر و خسته مادر

تن باشد اگر تکیده در تب، جان باشد اگر رسیده بر لب

من کودک قلوه سنگ در مشت، آیینة دل شکسته مادر

بر پهنة قیل و قال قالی، همراه ترنج و ماهی و گل

در کف سند بهشتش اما، در خانة ما نشسته مادر...   

در یک نگاه کلی واژگان واژگون مجموعه‌ای مشحون از آرایه‌های ادبی است. حجم به کارگیری برخی از این آرایه ها تا آنجاست که مخاطب به سرعت به آن پی می‌برد. نکته‌ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که اگر چه طهماسبی در به کارگیری بستن انواع صنایع مصر است اما این اصرار -جز در مواردی معدود-  جلوه‌ای طبیعی دارد و مختصر آنکه شاعر در به کار بستن آرایه­های ادبی موفق بوده است. در روزگار ما که به دلایل مختلف قاطبة شاعران از به خدمت گرفتن برخی صنایع پرهیز دارند استفادة او از صنایع ادبی در این سطح وسیع قابل تأمل است؛ اگرچه در برخی موارد شاعر را می‌توان متهم به صنعت‌اندیشی کرد اما توفیق شاعر را در نمونه‌های فراوان‌تری می‌توان به تماشا نشست. از بین آن همه به ذکر چند نمونه از انواع جناس که پر بسامدترین آرایه در این کتاب است اکتفا می‌کنیم:

گشتی و خود خبر مبری نیست ز آسمان

اینجا که گفته­اند به خود هم خبر مبر

***

این بار نیز خیر تو در خیر گفتن است

آنی بر آن مباش به شر می رسد بشر

***

قافلة عشق رفت و غافل از اوییم

ای دل غافل! کجاست آن دل عاشق؟

آی حریفا! بیار جام وفا را

تا شوم امشب حریف حرف خلایق

***

ای عشق! ای تصور دیرینه از محال!

ای قلعة بنا شده بر قلة خیال!

***

برای سار همین بس که سایه ساری هست

چه باکش اینکه نمی‌آورد صنوبر بار

***

تو قصد آتش‌بس‌ات نیست؟ این‌قدر آتش، بس‌ات نیست؟

تا کی چو آتش تو را غسل در خشک و تر داده باشند؟

***

راهت چه می‌جویی به دشتی که بلاخیز است

راحت چه می‌جویی از این دهری که خون‌ریز است

***

مگذار بی­قانون مرا قانون بزن مطرب

قانون بزن حتی اگر قانون چنگیز است


غزل شماره 10 و 21 کتاب تقریبا تمام قافیه‌هایش جناس‌آلود است و هرچند اصرار در به کاربستن آنها خالی از تکلف نیست اما باز در جان شعر بد ننشسته است:

بت رمیدة ما را نشد که بازآری

نشد بیاری­اش از راه رفته با زاری

دلا! بنال اگرچه ز ناله بیزار است

مگر به زاری خود آن نگار بازآری

خدات خیر دهد ای که پاسخت خیر است

نشد که گل کند از غنچة تو باز آری

دگر چه سود نصیب دلم از این سودا؟

دگر چه سود از این عشق‌های بازاری

***

گریه کنم قاه قاه، خنده کنم زار زار

خود چه خبر دارد از گریة بسیار یار

تیر کج ابرویش دیده به تردید دید

شکر که بر مقصدش می رسد این بار، بار...

 

همانطور که دیدیم بسامد جناس در واژگان واژگون زیاد است اما تلاش شاعر در برقراری موسیقی کلام محدود به آرایه‌‌های شناخته شده نیست بلکه شناخت و احاطة او بر کلمات او را به کشف‌های تازه‌تری رهنمون ساخته‌اند، کشف‌هایی که اگرچه در نگاه اول به ایهام تناسب می‌ماند اما با توجه به شکل کلمات نمی‌توان آن را ایهام تناسب نامید:

توی ‌آیینه سیب‌هایت را، گاز می‌گیری و حواست نیست

که غرور تو قطره‌قطره از این چشم‌های سیاه می‌افتد

***

این سفره پر شده‌ست ز ما دونان

از ما گرسنگان شده دنیا سیر   

 از این دست تجربه‌ها می‌توان نمونه‌های دیگری نیز ارائه داد؛ تجربه‌هایی که اگرچه در ادبیات فارسی بی‌سابقه نیستند اما این روزها کمتر شاعری به سراغ آن­ها می­رود.

شاعر به ایهام نیز بی‌‌توجه نیست و اغلب بهره‌مندی ابیات او از این آرایه با طنز همراه است:

آخر تو را غنچه من می‌چیند این خار خونخوار

از بس که حاضر جوابی، از بس که بلبل‌زبانی

 

ببین حلاج و رستم را و دنیا را مکن باور

جهان ما پر از بالا و پایین است باور کن

نصیب آدم از حوا همین سیب است سیبی که

دلت را می زند از بس که شیرین است باور کن

 

تو را از من جدا کردند و درد این است باور کن

تو را از خویش می‌گیرند و این درد است فاطیما

 

یا دست ثارالله یا پای عبیدالله

این بوسه دشوار است و تو امروز مختاری

در کل طهماسبی در به خدمت گرفتن آرایه‌های ادبی اصراری توأم با خلاقیت دارد؛ اصراری که در نهایت به نفع شعر اوست.

زبان شعری او در مرز امروز و دیروز شناور است و این ویژگی بیان‌گر این مسأله است که او در عین حال که در انتخاب کلمات شاعری دقیق است اما هنوز به زبانی واحد برای سرودن آرام نگرفته است. بی‌شک این مساله حسن به شمار نمی‌آید اما از آنجا که زبان غزل‌های طهماسبی تحت تاثیر مضمون تغییر می‌کند تا حدودی این نقص را جبران می‌کند.

به عنوان نمونه چند بیت از دو غزل را از نظرگاه تفاوت زبان به تماشا می‌گذاریم:

دلم چو زلف تو شد شهره در پریشانی

بتا! بیا که به پایت نهیم پیشانی

سراغ شمع ز پروانگان بگیر دلا!

توحال سوختگان خام من چه می‌دانی؟

ز عشق یار پشیمان شدیم و یک عمر است

که گشته­ایم پشیمان از آن پشیمانی...

***

دوباره عصر یخبندان شده سرد است فاطیما!

کسی خورشید را جایی نهان کرده‌ست فاطیما

بهاری نیست آری برگ و باری نیست باری نیست

دوباره بارمان کج، برگ‌مان زرد است فاطیما!

دلت را در پس پستو نهان کن، چون نمی‌دانی

که این دنیا چه بی‌رحم و چه نامرد است فاطیما!

اما صرفه‌نظر از نمایش قدرت شاعر در لفظ،‌ مجموعة واژگان واژگون به حوزة معنا نیز بی‌توجه نیست و شاعر به شدت متعهد به معناست و این تعهد تا آنجاست که می­توان طهماسبی را در شمار شاعرانی محسوب داشت که آرایش لفظ را تنها برای انتقال معنا استخدام می­کنند نه صرفاً جهت زیبایی.

در یک نگاه کلی اگر طهماسبی توجه به جنبه­های بیرونی شعر را محدود به آرایه­ها و معنا نکند و برای رسیدن به زبانی شخصی و واحد تلاش بیشتری کند می­تواند فضا را بیش از این برای میزبانی شعرش مهیا کند. او شاعری بی­حاشیه است. در دنیای امروزی که تبلیغات و حضور در فضاهای مجازی یکی از کلیدهای توفیق شاعران در جهت جذب مخاطب به شمار می­رود او با گریز از این فضاهای پرحاشیه سر در لاک خویش فرو برده است. قصد نفی امتیازهای فراوان و تحلیل ضعف و قوت­های این قبیل  فضاها را ندارم؛ اما حالا که طهماسبی از هیاهوها فاصله گرفته است باید به هم آواتر کردن شعر خویش با جامعه فعال ادبی نیز بیاندیشد. و این اتفاقی است که در این کتاب صورت گرفته و او چند گامی -بیش از کتاب نخست- خود را به مخاطبان نزدیک کرده و در صورت تداوم این روند می­توان بروز شاعری را انتظار کشید که در کنار جلب نظر اهل نقد و جامعة ادبی در جذب مخاطبان شعر امروز نیز موفق خواهد بود. 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یادداشت سید وحید سمنانی بر «واژگان واژگون» محمدرضا طهماسبی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.