شهرستان ادب: امروز روز درگذشت نادر ابراهیمی ، نویسنده ی معاصریست که کتابهای « یک عاشقانهٔ آرام»، « بار دیگر شهری که دوست میداشتم»، «سه دیدار با مردی که از فراسوی ما میآمد»، داستان بلند « آتش بدون دود» و ... از او در حافظهٔ تاریخ داستان معاصر، نقش بسته است. اما اوایل همین خردادماه روز «بزرگداشت ملاصدرا» نیز هست. ملاصدرایی که از قضا سرگذشت و شرح عقاید و افکار او به زیبایی و در کمال، با قلم نادر ابراهیمی در کتاب «مردی در تبعید ابدی» به تصویر کشیده شده است تا آنان که حوصله و مجال ورق زدن آثار متعدد این بزرگمرد را ندارند و یا میخواهند عصارهای از شرح حال و اندیشه ی عرفانی _فلسفی او را یکجا در قالب رمانی یک جلدی سربکشند، این بخت را داشته باشند تا از نظرگاه جذاب وی، لحظات بازسازی شدهٔ زندگی یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان و متألهان فلسفهٔ اسلامی را به تماشا بنشینند. یادداشت پیش رو در معرفی اجمالی « مردی در تبعید ابدی» تهیه شده است. باشد که به خواندن و دوبارهخوانی این کتاب زیبا بیانجامد.
«محمد شانه به شانۀ شیخ به راه افتاد. گرچه کوتاهتر از شیخ بود و شانههایش، خود به خود قدری پایینتر از شانههای شیخ؛ اما در معنا، دوشادوش شیخ بهاءالدین میرفت، نه چون شاگردان شیخ، مختصری در قفا؛ و در آسمان، ماهِ نیمدایرۀ پریدهرنگی را دید و ستارهیی را نزدیکِ آن، بسیار کمرنگتر از ماه اما به هر حال، نزدیک ِ ماه، و مهتاب نتوانسته بود آن ستارۀ مقاوم را در پرتو خویش، محو و ناپیدا کند. محمد جرات یافت که بگوید:- شیخ! میبخشید! عکسِ ما، آنجا، در آسمان افتاده است. ملاحظه میفرمایید؟...»1
«مردی در تبعید ابدی» عنوان رمانی از نادر ابراهیمیست که به شرح زندگی پر فراز و نشیب، و عقاید فلسفی-عرفانی صدرالدین محمد قوام شیرازی پرداخته است. اصولا نوشتن شرح حال حکما و فلاسفه، آنهم در قالب رمانی گفتگومحور، کار چندان سادهای به نظر نمیرسد و میتوان گفت به دلیل دستاندازها و اطلاعات محدود تاریخی، هر نویسندهای نمیتواند از عهدۀ آن بربیاید. آنهم رمانی سرشار از شخصیتهای اندیشمند، که در کنار شخصیت اصلی قصه، خودنمایی میکنند و اغلب نیز حضورشان به موقعیتهای گوناگونِ مباحثه، و گفتگوهای فلسفی میانجامد. سخن گفتن از زبان این حکما و فلاسفۀ به نام، کار بسیار دشوار و مخاطرهآمیزیست و نیاز به تسلط بسیار بر عقاید فلسفی آنان و سایر محدثان، متکلمان و فیلسوفان درجه یک عهد صفویه و به طور اخص، اصل و اساس اندیشههای ملاصدرا دارد.
در شیوه روایت این داستان، ترتیب و توالی زمانی، چندان رعایت نشده و این پس و پیش شدن وقایع درخور تامل است. چراکه در سطرهایی از همین رمان میخوانیم که ملاصدرای قصه نیز اهل مکاشفه و تصرف در عالم رویا و سفر در زمان است. اما نویسنده گاها در فصلهای آغازین رمان و به صورت پراکنده، با طرح گفتگوهای این شخصیت با پدرش ( ابراهیم قوام شیرازی، وزیر حاکم شیراز) و نمایش اختلافات پدر و پسر از ایام نوجوانی ملاصدرا، از همان ابتدا تندزبانی و جسارت وی را به تصویر میکشد. صدرایی که که به نیت ایجاد تغییر و تحول در زمانۀ خود و دیگر زمانهها، خود را در بحر علوم زمانه غرق میسازد و از هیچ تلاشی در این مسیر الهی فروگذار نمیکند. شام تا سحرگاه شمعهای خانۀ پدری در اتاق وی میسوزد تا پدر صبحدم، او را خسته و در حال استراحت، در اتاق بیابد، و بیم خود را از غرق شدن فرزندش در کتابهای گوناگون ابراز نماید و به اعتراض بپردازد، و در نهایت هم حاضرجوابی فرزند را تاب بیاورد.
قصه در ادامه، روایتگر قد کشیدن معنوی فرزندیست که در عین نوجوانی، به خاطر هوش سرشار و عطش بسیارش در کسب دانش، فیض تلمذ در محضر بزرگترین حکیمان زمانۀ خود را مییابد تا همچنان در جستجوی پاسخ پرسشهای بی پایان خود باشد، و پس از طی این مراحل، خود صاحب اندیشهای متمایز از استادان خویش گردد و با سخنان تازه و بدعتنما، در معرض اتهام کجاندیشان و ظاهربینان روزگار خود قرار گیرد و با وجود حمایت سه استاد عالیقدر خود، در نهایت از جانب شاهعباس اول، مهر تبعید بر پیشانی و طلعت روشن او حک شود. تبعیدی خداخواسته که در نهایت به باروری و شکلگیری حکمت متعالیه و تالیف کتابهای گرانقدری چون اسفار اربعه میانجامد.
همۀ این فراز و نشیبها با شیرینی تمام، و فصاحت کلام دلنشینی به تصویر کشیده شده است. انگار که نویسنده در زمانۀ ملاصدرای قصه میزیسته است و قدم به قدم در کوچه پس کوچههای شک و تردید، و تنهایی و تبعید، او و همسر و فرزندانش را همراهی نموده. سایۀ فرو رفتن او در نقشهای قصهاش، سبب باورپذیری شخصیتهای مختلف رمان، اعم از پدر خون دل خوردۀ صدرای بیآرام و قرار، شیخ بهایی موقر و دوستدار او، و میرداماد مصلحتاندیش، عبوس و عرشنشین شده است. شاید همین باورپذیری، و جامعیت اطلاعات رمان است که بعدها منبع الهام سریالی به نام «روشنتر از خاموشی» نیز میشود. حتی شاید این رمان برای کسانی که میخواهند برای اولین بار با شخصیت ملاصدرا آشنا شوند، حکم شناسنامهای را داشته باشد که در قالبی ادبی و موجه تنظیم شده است.
خواندن این کتاب را به دوستداران قلم نادرابراهیمی، و فلسفۀ اسلامی، و علاقمندان شخصیت برجستۀ صدرالمتالهین، ملاصدرای شیرازی توصیه میکنیم.
1-«مردی در تبعید ابدی» نادر ابراهیمی، ص 66
نیلوفر بختیاری