شهرستان ادب: امروز یکم شهریور 1395، اولین روز از دومین اردوی آفتابگردانهای دوره پنجم توسط شهرستان ادب برگزار شد
اولین کارگاه نقد شعر دوره پنجم با حضور سه نفر از اساتید برگزار شد.
آقای سعید بیابانکی، خانم افسانه غیاثوند و خانم مریم کرباسی در این جلسه به نقد شعر تعدادی از شاعران جوان نخبه پرداختند این نشست تخصصی ادبی راس ساعت 19:30 با بزرگداشت نام حسین منزوی، شاعر این خطه از کشور، جلسه آغاز شد. در این نشست سعید بیابانکی وضعیت شعر دهه 90 را بسیار امیدوار کننده خواند و گفت کسانی که در دهه 90 شاعر شدند، از نسل ما که شاعر دهه 60 هستیم وضعیت بهتری دارند زیرا تجربه شعر بسبار پربارتر شده. بیابانکی افزود: هر شاعر، جمع ادبیات پیش از خود است؛ یعنی تمام تجارب پیشینیان خود را در کارنامه ادبی و فرهنگی کشور دارد. اولین کسی که در اینت جلسه به خواندن شعر پرداخت، فاطمه بیاتی از چهار محال بختیاری بود. رسوا شدنم بهتر از این است که دایم پیش همه انکار کنم خواستنت را... این شعر از نظر بیابانکی، شعر خیلی خوبی بود. شیوا فضلعلی نفر دومی بود که برای شعرحوانی داوطلب شد: به اعتقاد زمستان بهار یعنی مرگ برای آهوی وحشی حصار یعنی مرگ مطلع غزلی است که توجه بیابانکی و سایرین را به عنوان شعری متفاوت و لذتبخش جلب کرد. شاعر بعدی از خطه خراسان، مهدیه زرعی بود. "تو رفته ای و من هر صبح و شب برای باغچه های خانه لالایی خوانده ام" قسمتی از شعر سپید این شاعر جوان بود. منتقدان نشست پس از شنیدن این شعر به شاعرش و همه سپیدسرایان پیشنهاد کردند که برای شناخت موسیقی شعر سپید، شاملو بخوانند. سنگین شده بر شانه ام بار گرانم زهرا جودکی از قم، سابقه شعری خود را سه سال معرفی کرده و شعری رضوی خواند. ابری سیاهم لکه ای در آسمانم سنگین شده بر شانه ام بارگرانم تا به مصرعی رسید که تحسین اساتید را برانگیخت: باید که قدر اشک هایم را بدانم.. منتقدان ویژگی این شعر را دوری از نمادهای کلیشه ای شعر رضوی و روانی و سادگی زبان شعر بیان کردند.
خانم کرباسی از پایان شعر دفاع کرده و آن را پایان بندی خوبی می دانند. در ادامه زهرا امیری از شیراز شعر خود را چنین آغاز می کند: وقتی تنم کنار تو همسایه می شود گویی برای جسم تو هم، سایه می شود شاعر در این شعر درگیر قافیه سختی شده که از پس برخی ابیات به خوبی بر آمده ولی در بعضی ابیات قافیه جا نیفتاده. فاطمه سادات قوامی، سپید سرای دیگر از خطه خراسان بود. شعر او که ویژگی بارز آن موسیقی و تلمیحات موفق و انسجام آن بود، چنین آغاز می شد: چراغی به دست آیدا در تاریکی لالایی خواند صدای گریه نیامد نشست بر گور کسانش به تماشا.. خانم غیاثوند که تحربه بیشتری در نیمایی و سپید دارند، شعر ایشان را موفق و پخته دانسته و تحسین می کنند. عفت نظری از الیگودرز آخرین فردی بود که داوطلبانه شعر خواند. رباعی های نظری بسیار مورد توجه حضار واقع شد: از زندگی تو سر برآورد بهار از ابر دو تا چشم تر آورد بهار با شعبده بازی جناب باران از جیب زمین گلی در آورد بهار غافلگیری مصرع آخر، کشف تازه، آشنایی زدایی و زبان صمیمی از ویژگی های شعر اوست. همه جا سخت به بار آمده ویرانی ها بیابانکی با اشاره به اتمام وقت رو به سمت شاعری گفت: شما که روی ویلچر نشستید، شعر بخوانید. فاطمه عارف نژاد یک سال است شروع به شعر گفتن کرده، جوانی که بیابانکی او را سرشار از استعداد معرفی می کند و برای هر بیت از شعرش، او را مورد تشویق قرار می دهد: زندگی نیست به جز جمع پریشانی ها همه جا سخت به بار آمده ویرانی ها و در نهایت منتقدان جلسه به او گفتند شعر شما سرشار از ظرافت هاست این را قدر بدانید و با جدیت شعر بگویید. در پایان جلسه آقای بیابانکی با خواندن دو شعر از خود، جلسه را به پایان رساند: مرا بیدار کن از خواب سنگینی که من دارم ولی انگار از خشت است بالینی که من دارم تو را می بینم و می خواهم و می ترسم از دوزخ نمی دانم چه باید کرد با دینی که من دارم.. بیا در این شب تکرار ناپذیر، بمیر شب تولد باران در این کویر، بمیر که گفته است که کوچک بمان و شاهی کن امیر باش و به حمام خون، کبیر بمیر در آخر ساعت 9 شب، این جلسه صمیمانه و به یادماندنی به پایان رسید
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز