شهرستان ادب:هشتمین مطلب از پرونده «نامههایی به آقای رئیس جمهور» اختصاص دارد به سخنان آقای مهدی کفاش داستان نویس و خالق رمان مهم یکی بود... سه تا نبود!
سوال پرونده ما که ازآقای کفاش و دیگر شاعران و نویسندگان پرسیده شده است چنین است:
* مطالبات فرهنگی شما از رئیس جمهور آینده و منتخب مردم در انتخابات ۱۳۹۶ چیست؟
مهدی کفاش:
وقتی سؤال بالا از طرف سایت شهرستان ادب، برای من فرستاده شد، اولین احتمال این بود که مانند همۀ دورههای انتخابات ریاستجمهوری، برای خالی نبودن سبد مطالبات متنوع از مطالبات فرهنگی، دوستان من این سؤال را مطرح کردهاند تا در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی مرسوم، کمی هم مزه فرهنگی در سبد مطالبات دولتمردان آینده ریخته شود. اما همزمانی انتخابات با بزرگترین رویداد فرهنگی سالانه ایران، یعنی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران موجب شد عمیقتر به این مسأله فکر کنم و سهم مطالبهام را با دقت بیشتری انتخاب و درخواست کنم.
برداشته شدن یا کاهش تحریمهای غرب دیر یا زود فرصتهای فراوانی را پیش روی جامعه فرهنگی و هنری ایران قرار خواهد داد. برای استفاده از این فرصتها نیاز به مهیا شدن مقدماتی در فضای فرهنگی کشور است. مقدماتی که در صورت آماده شدن، ابزار کافی را برای حضور مقتدر دستگاه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در گستره جهانی فراهم خواهد کرد.
بهعنوان یک نویسنده، علت تامه آسیب فضای ادبیات و هنر ایران را نپیوستن جمهوری اسلامی ایران به معاهدههای جهانی کپیرایت، به بهانه ایجاد فرصت رقابت علمی و فرهنگی و هنری برای هنرمندان و اندیشمندان ایران میدانم. منظور من دقیقاً «معاهدههای جهانی کپی رایت» است نه نسخههای بدل و وطنی مانند قانون «حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان» که نهایت بُرد آن بهشرط اجرای بدون تنازل قانون، فقط مرزهای جمهوری اسلامی ایران است.
خوب است بدانید چیزی به نام «حق نشر بینالمللی» که بهصورت خودکار نوشتههای نویسندگان را در سراسر جهان محافظت کند؛ وجود ندارد. محافظت در مقابل سوء استفاده، در هر کشوری به قوانین ملی آن کشور بستگی دارد. با این وجود بیشتر کشورها برای آثار خارجی تحت شرایط خاص، محافظتهایی فراهم میکنند که تا حد زیادی به وسیله معاهدهها و کنوانسیونهای بینالمللی حق نشر، ساده شده است. دو کنوانسیون مهم در این زمینه وجود دارند: یکی کنوانسیون برن، برای حمایت از آثار ادبی و هنری و دیگری کنوانسیون جهانی حق نشر (به انگلیسی: Universal Copyright Convention (UCC)). ایران از سال ۲۰۰۱ میلادی (۱۳۸۰) عضو سازمان جهانی مالکیت فکری است و تابهحال تعدادی از پیمانهای مربوط به مالکیت فکری را پذیرفتهاست. ایران در همین سال (۱۳۸۰) به پیمان مادرید برای ثبت بینالمللی علائم ملحق شد، ولی عضو کنوانسیون برن و کنوانسیون جهانی حق نشر (به انگلیسی: Universal Copyright Convention (UCC)) و هیچیک از کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به حق تکثیر نیست و در سازمان تجارت جهانی تنها ناظر است و به موافقتنامه تریپس نپیوسته است. بعضی آثار ایرانی از جمله آثاری که در حال حاضر پدید میآیند شامل حق تکثیر در ایالات متحده نمیشوند و به حوزه مالکیت عمومی تعلق دارند.
اگر ما به این معاهدهها (کنوانسیون برن و کنوانسیون جهانی حق نشر «UCC») بپیوندیم چند اتفاق مهم میافتد:
۱- با پیوستن به معاهدههای جهانی کپیرایت، پدیده مذموم «کتابسازی» متوقف میشود. متأسفانه هجوم بیسابقه و بیضابطه ترجمههای سطح پایین آثار خارجی و صرفۀ بالای اقتصادی انتشار ترجمۀ کتابهای خارجی با تبلیغات وسیع، فرصت همآوردی و رقابت و مقایسه را از آثار سطح بالای ایرانی سلب کرده و آثار ایرانی را به آثاری زیان ده یا کم سود برای ناشران داخلی تبدیل کردهاست. در بهترین حالت آثار ایرانی بهعنوان یک وصلۀ ناجور و پرهزینه و اجباری روی دست ناشران میماند. «کتابسازی» پدیده زشتی است که با ترجمههای شبه دزدی از آثار نویسندگان غیر ایرانی، بدون پرداخت حق کپیرایت و حتی بدون رضایت و اطلاع ناشر خارجی که با سرمایهگذاری بلندمدت، حمایت تام و تمامی از نویسندهاش کرده، چهرۀ جهانی فرهنگ و ادب ایران را مخدوش کردهاست.
۲- جریمه و پیگیری پلیس بینالمللی، هزینه سنگینی روی دست ناشر متخلف که دست به ترجمه و انتشار بدون پرداخت حق کپیرایت آثار خارجی میزند، میگذارد. در این صورت یا رو به حمایت از آثار ایرانی میآورد یا آثار خارجی فاخری که بداند مورد اقبال مخاطب ایرانی قرار خواهد گرفت را با حفظ حقوق کپیرایت، ترجمه و منتشر میکند.
۳- پرداخت حقوق نویسنده و ناشر خارجی، ناشر وطنی را مجبور به پذیرش قواعد اقتصاد نشر میکند. یعنی ناشر مجبور به استخدام کارشناس نشر (سرادیتور) میشود تا کارشناسان، آثاری را انتخاب و برای سرمایهگذاری پیشنهاد کنند که پُتانسیل بازگشت سرمایه و سود داشته باشند.
۴- اقتصاد نشر یعنی سنجش ارزش واقعی ریالی اثر نزد مخاطب و احترام به سلیقه خواننده و پولی که پرداخت میکند. پس ناشر تمام تلاشش را برای معرفی اثر و نویسنده میکند تا بازگشت سرمایهاش را تضمین کند.
معرفی و تبلیغ کتاب و نویسندهاش در برنامههای تلویزیونی، تورهای معرفی کتاب، ارتباط با دنیای فیلمسازی برای تبدیل کتاب به فیلم ، بازی رایانهای و برندسازی شخصیتهای داستانی، بخش کوچکی از جریان اقتصاد نشر و جریان سرمایه است.
۵- وقتی قرار به رعایت معاهدههای جهانی کپیرایت باشد بهطور طبیعی ارتباط میان نویسندگان ایران و جهان برقرار میشود. بنگاههای نشر بینالمللی با نویسندگان ایران تماس میگیرند تا آثار آنها را منتشر کنند. یا این تعامل از طریق ناشر ایرانی که انحصار و امتیاز نشر نویسندۀ ایرانی را در اختیار دارد باید انجام شود یا بدون واسطه با نویسنده ارتباط میگیرند. ارتباطی که به مدد استعدادیابی و شناسایی نویسنده و هنرمند خلاق از میان برگزیدههای جشنوارهها و مسابقات ادبی و هنری داخلی و خارجی است.
۶- در مجموع تعداد زیادی شغل در صنعت نشر ایجاد میشود. متأسفانه صنعت نشر در ایران، صنعت به معنای واقعی نیست. حلقۀ بسته و سنتی میان نویسنده و انتشارات و کتابفروشی است. گاهی انتشارات تصمیم میگیرد خودش کتابفروش هم بشود و این حلقه را تبدیل به یک پارهخط کند! جالبتر نویسندگانی هستند که خودشان مینویسند و با هزینۀ شخصی چاپ میکنند و کتابشان را سرگذر دست میگیرند و میفروشند و آن حلقه سهگانه را به نقطهای تاریک تبدیل میکنند. پذیرش معاهدههای جهانی کپی رایت، این حلقۀ بسته را باز میکند و توسعه میدهد. بازاریاب و فروشنده و بازار فروشگاههای اینترنتی، اَپهای کاربردی روی تلفنهای همراه هوشمند، شرکتهای فیلمسازی و ... با همۀ افراد شاغل در آنها تلاش میکنند تا بمانند و سهم بیشتری در بازار داشته باشند و این یعنی چشمانداز شرایط مساعدتری برای نویسندگان.
۷- در حال حاضر کسب مجوز تأسیس انتشارات در ایران دشوار نیست. حتی از بعضی حرفههای واسطهگری هم سادهتر است. به همین دلیل است که از هر شهر و آبادی با سرمایۀ ناچیز، چند انتشاراتی قد علم کرده است. با تبدیل انتشارات به صنعت نشر فقط علاقهمندان و سرمایهگذارانی در این نشر میمانند که توانایی رقابت، ایدهپردازی، خلاقیت، مدیریت سرمایه و انتشار کتاب و حمایت از نویسنده و نه فقط چاپ و کپی کاغذهای کتاب را داشته باشند.
۸- حمایتهای حقوقی از نویسندگان بر مبنای معاهدههای جهانی کپی رایت، امنیت شغلی برای نویسندگان و هنرمندان ایجاد خواهد کرد. درآمدهای غیر مستقیمی برای نویسندگان و هنرمندان با واگذاری امتیازات مختلف صوتی، تصویری، تبلیغاتی و ... بهدست میآید که چه بسا بسیار بیشتر از حق تألیف اولیۀ کتاب و اثر هنری است.
۹- چرخه و صنعت نشر با شرایط جهانی نیاز به حقوقدان و وکلای زبده نشر و قراردادهای دقیق حقوقی، بیمههای مختلف اثر هنری و نویسنده و هنرمند، کارگزاران و مشاوران اقتصادی را چند برابر میکند. چنین صنعتی ارزش اسمی دارد که میتواند در بازار بورس حضور داشته باشد و سهام آن مانند انتشارات جهانی معامله شود و فقط مانند ایران محدود به یک سهم (شرکت سهامی عام افست با نماد بورسی چافست) نباشد که کارش چاپ انحصاری کتب درسی و یکی دو روزنامه دولتی است!
۱۰- نپیوستن به معاهدۀ جهانی کپیرایت، به معنای این است که نویسندگان و هنرمندان ما عُرضه و توانایی رقابت در عرصه جهانی را ندارند و دولت مردان و مجموعۀ نظام به این ضعف باور دارند و بدتر اینکه به آن عادت کردهاند. این یعنی پذیرش دستهای خالی از اثر هنری با مخاطب جهانی و تن دادن به تحریم و محدودیت خودخواستۀ فرهنگی و هنری که عواقبش به مراتب از تحریمهای غربی و خارجی سختتر است.
۱۱- برای کسب سهم در بازار جهانی نشر علم و هنر، درست مانند عرصه صنعت نفت و گاز و انرژی هستهای و ورزش اول باید با برنامه، شرایط رقابت را کسب کنیم، بعد در رقابت شرکت کنیم، ببازیم و گاهی ببریم تا نقاط ضعفمان را بشناسیم و نقاط قوتمان را تقویت کنیم. بعد تعداد بُردهایمان را تا قهرمانی و اول شدن ادامه دهیم. بعد این قهرمانی و اول شدن را آنقدر تکرار کنیم تا بتوانیم در میان تصمیمگیران جهانی نفت (اپک)، انرژی و حتی فدراسیونهای ورزشی جهانی مثل کشتی پذیرفته شویم و در تصمیمگیریها حق رأی و تأثیرگذاری کسب کنیم. همۀ اینها پیششرطی به نام حضور جهانی در معاهدههای جهانی کپیرایت، درست مانند پذیرش معاهدۀ جهانی منع و گسترش سلاحهای کشتارجمعی با هدف توسعه صنایع هستهای دارد.
فراهم کردن زمینههای داخلی و بینالمللی پیوستن به معاهدههای جهانی کپی رایت میتواند مهمترین راهبرد دیپلماسی فرهنگی ایران در جهان باشد.