شهرستان ادب به نقل از خراسان: نخستینبار که «6410 روز تنهایی» را روی میز غرفۀ انتشارات شهرستان ادب در نمایشگاه کتاب تهران دیدم، آن را داغ و تر و تازه از زیر چاپ، مستقیماً به نمایشگاه آورده بودند و من با خود فکر کردم 6410 روز یعنی چه؟ حتّی بدون اینکه تورّقی کنم، در ذهنم شروع کردم به محاسبه و حلّ این معمّا، و تقسیم این عدد به 365 روز سال. میخواستم بدانم این-همه روز، به هیأت چند سال و چند ماه و چند روز در میآید؟ دیدم قصّه، قصّۀ یکیدو سال نیست؛ 6410 روز یعنی چیزی نزدیک به هفده_هیجده سال! رقم قابل توجّهی بود؛ اگر این همهسال تنهایی، متعلّق به «پونه نیکوی»، شاعر سی و چند سالۀ این مجموعه باشد هم، رقم قابل توجّهیست... کافی بود اندازۀ بیست و دو_سه صفحه صبوری کنم تا برسم به نهمین غزل و بریدهای از یک مصاحبه:
«میدونید 6410 روز اسارت یعنی چی؟ کاش من و شما هم حدّاقل یک روز یا فقط یک ساعت اسیر بودیم، آن هم نه در عراق، بلکه توی چهاردیواری شهرمون، خونهمون... تا میفهمیدیم، اینکه یه آدمی توی سنّ جوانی و حدود یک سال بعد از ازدواج، با داشتن یه پسر 4 ماهه میره از وطن و ناموس ما دفاع کنه و 6410 روز اسیر میشه، یعنی چی؟ 18 سال حسرت نوشیدن جرعهای آب خنک و یک لقمه نان».
و اینها را همسر شهید سرلشگرِ آزاده، «حسین لشگری» گفتهبود و وجه تسمیۀ این کتاب شد. پونه نیکوی هم زیباترین غزل این مجموعه را تقدیمِ او کرده:
جایی برای حرف نمیماند، وقتیکه بیقراری و دلتنگی
وقتی میان خانۀ خود با جنگ، بیوقفه سالهاست که میجنگی
گاهی به شکل آه میآید غم، گاهی به شکل گریه، زیاد و کم
عمری درآمدهست به هر شکلی، عمری درآمدهست به هر رنگی... (ص 23)
***
کم نخوانده و نشنیدهایم آثاری که برای سالهای جنگ سرودهاند. شاید بشود گفت بعد از خیلِ مجموعهشعرهای عاشقانه که هر ساله وارد بازار نشر میشوند، کتابهای شعر و داستانِ این حوزه بیشمارند. اگر مجموعهشعری هم بهتمامی به این حوزه نپرداختهباشد، لااقل یکیدوتایی شعر مربوط به سالهای دفاع در آن هست؛ و این، بدون شک بهخاطر حمایتی است که از آثارِ مربوط به مقدسترین سالهای بعد از انقلاب میکنند که خیلی هم خوب است؛ امّا اینهمه سال حمایت از نوشتهها و سرودههای پر تکرار با مضامین کلیشهای برای چیست؟ جز این است که ادبیاتِ پایداری ما در این چهل سال، جز چند مجموعۀ انگشتشمار در این حوزه، حرف تازهای برای گفتن ندارد و در جا میزند؟ هیچ اتّفاق خوبی نیست که در عرصههای مختلف هنری، مثل سینما و تئاتر و ادبیات، از صاحبان ایدههای خلّاقانه و فکرهای نو، حمایتِ کمتری میشود.
«6410 روز تنهایی» را با بغض خواندم؛ روایت سالهای انتظار و دلتنگی و عشق زنان و مادرانی که اگر با آنها آشنا نباشیم و از نزدیک شاهد روزهای زندگیشان نبودهباشیم، درک و تصوّری از آنها نداریم. جنگ، فقط روزهای شلیک خمپاره و بیمارستانهای مملو از مجروحانِ دست و پا بریده نیست! جنگ، تازه شروع مصیبت نسلهاست، شروع نابینایی و سرفههای نفسگیر و موجیشدنِ جانبازهای اعصاب و روان، شروع اثبات عشق زنان و ایثار خانوادههای آنها و شروع اسارت پدرها یا یتیمشدن کودکانی که بیگناهترینهای عالماند:
خدا کوه را آفرید، خدا سنگ را آفرید
خدا عشق را آفرید، دل تنگ را آفرید
خدا خواست عاشق شود، تو را و مرا آفرید
جهان خواست زیبا شود، خدا رنگ را آفرید
زمین طاقتش طاق شد، زمین سرخ شد داغ شد
شبِ دل بریدن رسید، «طمع» جنگ را آفرید (ص 21)
و «پونه نیکوی» هم در 24 غزل و 6 ترانۀ این مجموعه، ما را با دل به خانههای همین مردمان برده و عاشقانه، و البتّه، هم زنانه و هم به زبان مردانِ جنگ شعز سرودهاست؛ چیزی که شاید در تمام این سالها، بسیاری، از حرفزدن دربارهاش طفره رفتهاند:
این پرستوی نام من هرروز از لبان تو آب مینوشد
تو صدا کن مرا که بسیار ست فرق آوای دیگران با تو (ص 12)
و
آن سوی قاب پنجرهها ابر میگریست
اینسو در انتظار تو من میگریستم
تقدیر بود جنگ زمینگیرمان کند
از من مخواه روی دو پایم بایستم... (ص 14)
و
من مرد آدمبرفیام، خورشید عالمتاب!
بگذار سر بر شانهام هرچند میمیرم
من زندهام با خاطرات ترکشی از جنگ
آن ترکشی که با همان گفتند میمیرم (ص 15)
و
حس میکنم عطر تو را امروز، انگار چای تازهدم کردی
تنهاییام پایان نمیگیرد، باید کنارم دمبهدم باشی (ص 34)
و
غرق در موج میشوم هر بار، مرگ میبارد از در و دیوار
مثل طفلی که خوردهاست زمین، چشم دارم به دستگیریِ تو (ص 44)
با اینحال، زنی که «نیکوی» در شعرهایش از زبان او حرف میزند، زنی صبور با اهدافی متعالی است؛ زنی که خود، سهم بزرگی در حمایت روحی رزمندههای جنگ دارد و بهراستی عاشق است!
نیکوی، از نمادها و اصطلاحات پر تکرارِ حوزۀ جنگ کاسته، و کوشیده از واژههای رایج در شعر خیلی از شاعران این حوزه، مثل واژههای شهید، خمپاره، اسارت، خون، نارنجک، بمب، سنگر و ... جز در مواردی محدود، استفاده نکند؛ برای همین، شاید در نگاه اوّل، خواننده فکر کند با غزلی صرفاً عاشقانه روبهروست که در فضای پایداری نیست، اما توانسته با اشارههای محدود، یا بهکارگیری بسیار مختصرِ این واژگان در تمام شعر و البتّه تمرکز بر بُعد عاطفی و موضوعات فراموش شدۀ جنگ، اثرگذاری بیشتری داشتهباشد. شاعر مجموعۀ «6410 روز تنهایی» با زبانی ساده، شعر سروده و خود را درگیر کوتاهی و بلندی وزن عروضی نکردهاست.
«6410 روز تنهایی» اردیبهشت امسال با شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسید. پیش از این، سه مجموعهشعرِ «انار سبز، زیتون سرخ» (هزارۀ ققنوس)، «دستهای تو جوانه میزنند» (بنیاد حفظ آثار) و «سر میگذارم به جنگل، گیلان بیابان ندارد» (هزارۀ ققنوس) از پونه نیکوی منتشر شدهبود.