موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
از کتاب تازه منتشر شده‌ی «روح اندوهگین یک شاعر»

و دوستان همه ماندند ما بریده شدیم | شعری از سیدرضا محمدی

31 تیر 1397 13:57 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
و دوستان همه ماندند ما بریده شدیم | شعری از سیدرضا محمدی

شهرستان ادب: شعری می‌خوانید از کتاب تازه منتشر شده‌ی «روح اندوهگین یک شاعر» سروده‌ی «سیدرضا محمدی»:

و دوستان همه ماندند ما بریده شدیم
از آن بدایت بی‌ماجرا بریده شدیم

یکی یکی بند از پایمان گسست و سپس
شبیه مشتی خاک از هوا بریده شدیم

نه مثل چند پرنده که بی قفس گشتند
پرک‌پرک زده از بندها بریده شدیم

نه چند مؤمن مأیوس از تکلّم غیب
که بی‌دلیل شبی از خدا بریده شدیم

رها شدیم نه راه و نه نقشه و نه هدف
رها شدیم نه شاید رها، بریده شدیم

درست مثل دو کاغذپران رسیده به‌هم
دو نخ شدند که از هم جدا بریده شدیم

هوا پر از لبه‌ی تیغ ها گردان بود
یکی‌یکی همه از دست و پا بریده شدیم

تو بین ابر افتادی عجین شدی با برف
ز یاد هم هم رفتیم تا بریده شدیم

مرا تلاطم بادی کشاند شهر به شهر
برای حسرت آخر چرا بریده شدیم

تو سرد و تلخی من دربه‌در تو دور...من...آه
نمی‌رسیم به ما دوتا...بریده شدیم

بریده یعنی با این‌که عاشقیم به هم
بریده‌ایم از هم نیز... یا... بریده شدیم


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • و دوستان همه ماندند ما بریده شدیم | شعری از سیدرضا محمدی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.